نظریه تکامل اندام
دانشمندان، تکامل عضوی (organic Evalution) را بر مبنای همین اصل و ضابطه، به عنوان یک واقعیت مورد اتفاق پذیرفتند. به اعتقاد ماندر (Mander) این نظریه با دلایل مستندی تأیید شده است که میتوان آن را یک واقعیت تقریبی (Approximat Certaixty) بشمار آورد [۲۸].
(Submson) سمبسن میگوید: «نظریه تکامل، یک واقعیت ثابت شده است، نه صرفاً یک قیاس یا تئوری و فرضیهای که به عنوان یک تز و تحقیق علمی ارائه شده باشد» [۲۹].
دایرة المعارف بریطانیا، تکامل اندام در حیوانات را به عنوان یک واقعیت و حقیقت، پذیرفته و آورده است: نظریه تکامل، مورد پذیرش و اتفاق نظر دانشمندان و تحصیلکردگان پس از داروین قرار گرفته است».
هل (R. S. Hull) مینویسد: «پس از داروین نظریه تکامل روز بروز پیشرفت کرده است. به حدی که اکنون دانشمندان، هیچگونه تردیدی ندارند که نظریه تکامل، تنها روش منطقی است که میتوان به وسیله آن پیدایش و رشد موجودات را توجیه کرد و به منطقیبودن آن پی برد» [۳۰].
سؤال، این است که با وجودی که تکامل اندام (Organice Evalution) مورد اتفاق دانشمندان است، آیا کسی این نظریه را مشاهده یا تجربه کرده است؟ قطعاً نه تنها نظریه تکامل، تجربه نشده است، بلکه پس از این نیز تجربه نخواهد شد. تئوری تکامل، به حدی پیچیده است و به گذشته چنان دوری مرتبط میباشدکه رؤیت و تجربه آن، اصلاً نمیتواند منشأ سؤال باشد. براساس اظهارات هل (Hull) نظریه تکامل، یک مشاهده واقعی نیست؛ بلکه یک روش منطقی است که میتوان به وسیله آن مظاهر آفرینش را توجیه نمود.
سر آرتهر کهر که از طرفداران نظریه تکامل است، نظریه تکامل را به جای یک واقعیت مرئی، یک ایده و عقیده معرفی نموده و گفته است: «نظریه تکامل، یک باور اساسی برای دیدگاه عقلانی است» [۳۱].
یکی از دانشنامههای علمی، نظریه داروین را بدینگونه تعریف کرده است که: تئوری داروین، نظریهای است که بر توجیه بدون مشاهده استوار است [۳۲].
چرا چیزی که مشاهده نشده و قابل تجربه هم نیست، به عنوان یک حقیقت علمی پذیرفته شده است؟ ماندر دلیلش را چنین بیان کرده است:
۱- این نظریه با تمام حقایق معلوم، هماهنگ است.
۲- این نظریه، بسیاری از حوادثی را توجیه میکند که بدون پذیرش دیدگاه داروین، قابل درک نیستند.
۳- تاکنون هیچ نظریهای ارائه نگردیده است که وقایع و پدیدهها را توجیه کند و با آنها سنخیت داشته باشد [۳۳].
اگر دلایل مذکور برای درست جلوهدادن نظریه تکامل، کفایت میکند، عیناً همین دلایل با توان و قدرت بیشتری در مورد دین نیز وجود دارند. در چنین حالتی نظریه تکامل را به عنوان یک واقعیت علمی پذیرفتن و دین را برای اذهان و اندیشههای به اصلاح علمی، غیر قابل قبول معرفیکردن، دلیلی است بر این امر که تئوری مخالفان دین، برخاسته از روش استدلال نمیباشد؛ بلکه به نتیجه مربوط میشود. اگر از یک روش استدلالی، یک تئوری فیزیکی ثابت شود، آنها بلافاصله آن را میپذیرند و امّا اگر یک امر خدایی ثابت شود، آن را رد خواهند کرد. زیرا این نتیجه مطابق با میل آنان نیست.
[۲۸] Clearer Thinking London, P. ۱۱۳. [۲۹] Meaning of Evolution, P ۱۲۷. [۳۰] Evolution, P. ۱۵. Organic [۳۱] Revolt against Reason, P. ۱۱۲. [۳۲] Revolt against Reason, P. ۱۱۱. [۳۳] Clearer Thinking London, P. ۱۱۲.