بخش ششم: اثبات نبوت
در عقاید دینی، پس از اعتقاد به خدا، اعتقاد به رسالت و نبوت پیامبران یا اعتقاد به وحی و الهام قرار دارد؛ بدین معنا که خداوند، کلام و سخن خود را بر یکی از انسانها نازل فرموده، توسط او سایر انسانها را از دستورات خود، آگاه میسازد. از آنجا که میان خدا و پیامبر، هیچگونه وسیله ارتباطی مشاهده نمیشود و در ظاهر هیچ دستگاه گیرنده و فرستندهای وجود ندارد که کلام الهی را از جایی به جایی دیگر و یا از شخصی به شخص دیگر انتقال دهد، بسیاری از مردم با دیده شک و تردید به صحت این ادعا نگریستهاند؛ حال آنکه به آسانی میتوان صحت این ادعا را با کمک واقعیتهای زندگی درک کرد.
در اطراف ما حوادث و جریانهایی وجود دارد که از دایره محدود حواس ما خارجند، ولی میتوان آنها را درک نمود. انسان امروزی به ساختن ابزاری موفق شده است که میتواند صدای پرواز پشه را از فاصله بسیار دور، طوری بگیرد و ارسال نماید که گویی آن پشه، از کنارگوش انسان گذشته است. حتی میتواند صدای برخورد پرتوها (Cosmic Rays) را ضبط کند. چنین ابزاری امروزه در در تمام دنیا یافت میشود.
بدین سان ابزاری ساخته شده که به وسیله آن میتوان صداهایی را ضبط و دریافت نمود که با حس شنوایی معمولی، برای هیچکس قابل درک نیستند.
این ابزار ویژۀ دریافت و ادراک، منحصر به دستگاههای ماشینی نیست؛ بلکه مطالعه موجودات زنده نشان میدهد که خداوند در موجودات زنده نیز چنین نیرویی گذاشته است. بدون تردید حس شنوایی و سایر حواس انسانها، بسیار محدود است؛ اما حواس سایر حیوانات با حواس انسانها تفاوت زیادی دارد. مثلاً سگ، قادر است به وسیله حس بویایی به سراغ حیوانی برود که از راه بیرون رفته و راه را گم کرده است. قفلی را که دزد شکسته و سپس وارد خانه شده است، به سگ نشان میدهند و سگ پس از بوییدن قفل، میتواند از میان جمعیت به سراغ دزدی برود که قفل را دست زده و آن را شکسته است. بسیاری از حیوانات قادر به شنیدن صداهایی هستند که از دایره شنوایی، احساس و ادراک ما بیرون میباشند.
تحقیقات و مطالعات نشان میدهد که برخی از حیوانات صداهایی با فرکانس بسیار پایین (Telepathy) تولید میکنند. یک پروانه ماده (Moth) را در اتاقی رها کنید که پنجرهاش باز باشد. پروانه ماده، صداهایی تولید میکند که برای پروانه نر از فاصله بسیار زیاد قابل شنیدن هستند. لذا پروانه نر پس از شنیدن صداها به پروانه ماده پاسخ میدهد. نوعی جیرجیرک وجود دارد که پاها و بالهایش را روی یکدیگر میمالد و صدایی ایجاد میکند که در خاموشی شب از فاصله حدود یک مایل شنیده میشود. این حشره کوچک با جابجاکردن ششصد تن هوا، جفت خودش را به سوی خود متوجه میکند. جنس ماده این حشره، به ظاهر خاموش است؛ اما با یک شیوه بسیار پررمز و راز، پاسخی بیسر و صدا میدهد که حشره نر آن را میشنود. جفت نر، این پاسخ بسیار پررمز و راز را که برای هیچکس قابل شنیدن نیست، به صورت شگفتآوری درک نموده، جهت صدا را پیدا کرده، خود را به حشره ماده میرساند. قوت شنوایی یک ملخ معمولی (Grasshoper) به اندازهای تیز است که میتواند حرکت اتم «Atom» هیدروژن را بشنود.
نمونههای بسیار زیادی وجود دارد که در پرتو آنها به خوبی میتوان فهمید که رسانههای حیاتی زیادی در طبیعت وجود دارد؛ و هرچند به ظاهر قابل رؤیت نیست، ولی برای موجودات زندهای که دارای حواس ویژهای هستند، قابل درک میباشد. از اینرو اگر شخصی مدعی شود که من صداهایی را از جانب خدا دریافت میکنم که همگان قادر به شنیدن آن صداها نیستند، در این ادعا چه چیز باورنکردنی و شگفتآوری وجود دارد؟! اگر در جهان هستی چنین ابزارها و دستگاههای گیرنده و فرستندهای وجود دارد که برخی از موجودات، صدای آنها را میشنوند و برخی دیگر از شنیدن آن عاجزند، دیگر چه جایی برای شگفت و انکار باقی میماند که خداوند، به وسیله رسانههای پنهان، پیغام خودش را به یک شخص ابلاغ کند و در او توانی بیافریند که بتواند پیام الهی رادریافت نماید. واقعیت، این است که میان تصور وحی و الهام و میان مشاهدات و تجربیات، هیچگونه تضادی وجود ندارد. بلکه وحی و الهام، نوعی مشاهده است که ما، آن را در شکلهای مختلفی تجربه میکنیم و نوعی امکان میباشد که ما، آن را به صورت واقعیت مییابیم.
تجربه، ثابت کرده است که این امر، فقط مخصوص حیوانات نیست؛ بلکه چنین خصوصیتی در انسانها نیز بالقوه وجود دارد. دکتر الکسی کاریل میگوید: «مرزهای روانی افراد در چارچوب مکان و زمان، از لحاظ امکان وجود بینهایت و نامحدود هستند» [۷۳]. بطور مثال: برخی میتوانند دیگران را به خواب مصنوعی (Hyponotic Sleep) فرو ببرند و آنها را به خنده یا گریه وادار کنند و یا تخیلات بخصوصی را در آنان القا نمایند. در خواب مصنوعی ابزار ظاهری بکار گرفته نمیشود و تنها برای کسی محسوس میباشد که هیپنوتیزم میکند یا هیپتونیزم میشود. از اینرو چرا وجود ارتباط غیرمحسوس میان خدا و پیامبر، برای ما غیرممکن و خارج از تصور میباشد؟ بعد از اعتراف به وجود خدا و پذیرش وجود این توانایی در انسان، دیگر انکار وحی و الهام هیچگونه دلیل عقلانیای ندارد.
اگر انسان میتواند با وجود فاصله زیاد، بدون استفاده از ابزار ظاهری افکار و اندیشههای خود را به انسانی دیگر انتقال دهد، پس چرا انتقال سخن بدین شکل از طرف آفریدگار جهان به سوی بنده ممکن نباشد؟ برخورداری انسان و سایر موجودات از توانایی ارسال پیام، یکی از بزرگترین دلایلی است که نشان میدهد میان الله و بندهاش، ارتباط الفاظ و معانی، بدون آلات و اسباب ظاهری برقرار میشود. ارسال پیام از دیرزمان در میان هندوها رواج داشته و این، از آن دست دلایلی است که فهم و درک ارتباط غیرمحسوس میان الله و بنده را برای ما کاملاً روشن میکند. شکل کامل همین ارتباط، در اصطلاح دین، «وحی» نام دارد. البته «وحی» در نوع خودش فراتر از ارتباطاتی است که ما در سطح محدودی، آن تجربه کردهایم.
[۷۳] Man the Unknown. P. ۲۴۴.