اعتقاد ائمه در مورد ابوبکرصدیقس
س ۱۰۱ – لطفا به اختصار عقیده ائمه اهل بیت را در مورد ابوبکر صدیّقس بیان کنید؟
ج *- علیس نمازهای پنجگانه را پشت سر ابوبکر صدیقس خواند و به امامت او راضی بود [۴۲۴].
شیخ سلیم بن قیس گفته: «علی بن ابی طالب÷ گفت: خالد بن ولید در حالی که شمشیر به گردن آویخته بود در کنار من به امامت ابوبکر به نماز ایستادیم...» [۴۲۵].
طبرسی مرجع شیعه گفت: «سپس به برخاست و آماده نماز شد و در مسجد حاضر شد و پشت سر ابوبکر به نماز ایستاد و خالد بن ولید در کنارش نماز می خواند...» [۴۲۶].
طوسی شیخ شیعه می گوید: «این مسلّم است چون ظاهر و آشکار است» [۴۲٧].
*- به تواتر از علیس روایت شده که گفت: «بهترین فرد این امت بعد از پیامبرش ابوبکر و عمر هستند» [۴۲۸].
و نیز فرمود: «هر کسی پیش من آورده شود که مرا بر ابوبکر و عمر برتری داده باشد او را به جرم افترا شلاق میزنم» [۴۲٩].
*- و وقتی علیس را در مورد علت بیعت خود با ابوبکر پرسیدند گفت: «اگر ما ابوبکر را اهل خلافت نمی دیدیم او را انتخاب نمی کردیم» [۴۳۰].
*- وقتی به علیس گفته شد: آیا برای تعیین جانشین وصیت نمی کنی؟ گفت: «پیامبرصجانشین تعیین نکرد که من تعیین کنم، ولی اگر خداوند نسبت به مردم اراده نیک داشته باشد آنها را بر بهترینشان متفق و متحد می نماید همانگونه که بعد از پیامبرصآنها را بر بهترین شخص متفق کرد» [۴۳۱].
*- همچنین علیس در خطبه اش گفت: «با آنچه آنها را اصلاح کردی ما را اصلاح کن... به او گفته شد: آنها کیستند؟ گفت: «ابوبکر و عمر دو امام هدایت، هرکس به آنها اقتدا کند مصون میماند، و هرکس از آثار و روش ایشان پیروی نماید به راه راست هدایت می شود» [۴۳۲].
و گروهی از عراق نزد علی بن حسین آمدند و در مورد ابوبکر و عمر و عثمانشسخنان ناشایستی گفتند، وقتی سخنانشان تمام شد علی بن حسینس گفت: به من بگویید آیا شما از مهاجران اول هستید که خداوند در مورد آنها فرموده است:
﴿ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨﴾[الحشر: ۸].
«مهاجرینی که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند. آن کسانی که فضل خدا و خوشنودی او را میخواهند، و خدا و پیغمبرش را یاری میدهند. اینان راستانند».
گفتند: نه.
گفت: آیا شما کسانی هستید که خداوند در مورد آنها فرمود: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ ﴾[الحشر: ٩].
یعنی: «آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (آئین اسلام) را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به پیش ایشان مهاجرت کردهاند، و در درون احساس و رغبت نیازی نمیکنند به چیزهائی که به مهاجران داده شده است، و ایشان را بر خود ترجیح میدهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند .، گفتند: نه!».
گفت: شما گفتید که از این دو گروه نیستید، و من گواهی میدهم که شما از کسانی نیستید که خداوند در مورد آنان فرمود:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ١٠﴾[الحشر: ۱۰].
یعنی: «کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا ! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز. و کینهای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده، پروردگارا ! تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».
(سپس گفت:) از نزد من بیرون بروید، خداوند با شما کارش را بکند» [۴۳۳].
و ابو عبدالله یادآور شده: «پیامبرصابوبکرس را صدّیق نامید» [۴۳۴].
و ابو جعفر باقر را در مورد آراستن شمشیر پرسیدند، گفت: اشکالی ندارد چون ابوبکر صدیقصشمشیرش را آراسته است.
راوی میگوید: گفتم: تو می گویی صدّیق، گفت: «بله صدیق! بله صدیق! بله صدیق! و هر کسی او را صدیق نگوید خداوند گفته او را در دنیا و آخرت راست نگرداند و تصدیق نکند» [۴۳۵].
و گروهی از رؤسا و اشراف کوفه که با زید بیعت کرده بودند نزد او حضور یافتند و به او گفتند: رحمت خداوند بر شما، در مورد ابوبکر و عمر چه می گویی؟ زیدس گفت: در مورد آنها جز خیر و نیکی چیزی نمی گویم، همانگونه که از اهل بیتم در مورد آنان جز خیر چیزی نشنیده ام، آن دو نه به ما ستم نکردند و به غیر ما ستم نکرده اند، و به کتاب خدا و سنّت پیامبرشصعمل کردند.
وقتی اهل کوفه این سخنان را از او شنیدند او را ترک کردند و به برادرش باقر روی آوردند، بنابراین زیدس گفت: «رفضونا الیوم» «امروز ما را ترک کردند».
از این روی این گروه رافضه نامیده شدند [۴۳۶].
و شیخ شیعه نشوان حمیری از او روایت کرده است که وقتی آنها به او گفتند: از آن دو (ابوبکر و عمر) اظهار بیزاری کن و گر نه ما تو را ترک می کنیم، گفت: «الله اکبر، پدرم به من گفت: پیامبرصخطاب به علیسفرمود: به زودی قومی خواهند آمد که ادعای محبت ما را می-کنند، آنها علامتی دارند که با آن شناخته می شوند هرگاه آنان را یافتید ایشان را بکشید زیرا مشرک هستند. بروید شما رافضه هستید!! [۴۳٧]».
[۴۲۴] الاحتجاج، ص ۵۳ طبرسی، السقیفه، ص ۲۰۳ معروف به کتاب سلیم بن قیس و مراة العقول مجلسی، ص ۳۸۸ [۴۲۵] کتاب سلیم بن قیس ص۲۲۸. [۴۲۶] الاحتجاج طبرسی ج۱/۱۲۶، و مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول ص۳۸۸ مجلسی . [۴۲٧] تلخیص الشافی، ص ۳۵۴ طوسی، که مجموعه دو کتاب از کتابهای معتبر چهار گانه شیعه است، التهذیب و الاستبصار در آن جمع شدهاند . [۴۲۸] الصوارم المهرقه، ص ۲۵ شوشتری تستری . [۴۲٩] العیون و المحاسن مجلسی ۲ / ۱۲۲ – ۱۲۳ . [۴۳۰] شرح نهج البلاغه ۱ / ۱۳۰ و ۲ / ۴۵ و ۶ / ۴۰ و ن ک الاحتجاج طبرسی، ص ۵۰ . [۴۳۱] الشافی فی الامامة علم الهدی، مرتضی علی بن حسین، ص ۱٧۱ . [۴۳۲] تلخیص الشافی طوسی ۲ / ۴۲۸ چاپ نجف و الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم ۳ / ۱۴٩. [۴۳۳] کشف الغمه فی معرفة الائمه ۲ / ٧۸ اربلی متوفای ۶٩۳ هجری، و الصوارم المهرقه، ص ۲۴٩ قاضی نورالله شوشتری متوفای ۱۰۱٩. [۴۳۴] تفسیر البرهان بحرانی ج ۲ / ۱۲۵. [۴۳۵] الصوارم المهرقه، ص ۲۳۵. [۴۳۶] ناسخ التواریخ ۲ / ۵٩۰، تحت عنوان احوال الامام زین العابدین، میرزا تقی خان سپهر . [۴۳٧] الحور العین حمیری، ص ۱۸۵ .