تعداد ائمه
س ٩۳- آیا امامت نزد علمای شیعه منحصر به تعدادی معین است؟
ج- استاد اساتید شیعیان نخستین عبدالله بن سبأ یهودی امر وصیّت را منحصر به علیسمیدانست [۳۸٧]ولی بعد از او افرادی آمدند و امامت را به مجموعه ای از فرزندان علی تعمیم دادند. در رجال کشی آمده است که «مؤمن طاق» یا شیطان طاق منحصر بودن امامت را در افرادی از اهل بیت اشاعه کرد!!.
و هنگامی که امام زید بن علی÷ از این امر آگاه شد او را خواند و به او گفت: به من خبر رسیده که تو ادعا می کنی در میان آل محمّدصامام واجب الاطاعه وجود دارد؟ مؤمن طاق گفت: بله و یکی از آنها پدرت علی بن حسین بود، زید بن علی گفت: «آیا پدرم لقمه گرم غذا را با برایم سرد می کرد بعد در دهانم میگذاشت که مبادا دهانم بسوزد ولی به نظر تو نسبت به گرفتار شدنم به گرمای و آتش جهنّم برایم دلسوزی نمی کرد؟
مؤمن طاق گفت: گفتم پدرت نخواسته تو را از آن خبر کند چون دوست نداشته به آن کفر بورزی؟ چون اگر به آن کافر می شدی او نمی توانست برای تو شفاعت کند» [۳۸۸].
توضیح:
شیطان طاق بدینصورت دروغ امامت را اختراع کرد و به یکی از اصول دین شیعه تبدیل شد، همچنین امام علی زین العابدین بن حسین را متهم کرد که اساس دینشان را حتی از پسر خود که برگزیده آل محمّد بود مخفی و کتمان نموده همانگونه که امام زید را متّهم کرد به اینکه به مقام حقیرترین پیروان آخوندهای شیعه هم نرسیده که لیاقت داشته باشد به امامت ایمان بیاورد،....علمای شیعه خودشان این روایت را در معتبرترین منابع شیعه نقل و روایت می کنند، و اعلام می کنند که شیطان طاق با بی شرمی و گستاخی هرچه تمامتر ادعا کرده که او در مورد زین العابدین به اندازه ای شناخت داشته که پسرش زید بن علی به نداشت، و حتّی در مسائل اصول دین هم پسرش را به اندازه شیطان طاق آگاه نکرده!.
س ٩۴- آیا علمای شیعه در مورد تعداد ائمه اختلاف دارند؟
ج- بله!!
کلینی از ابی جعفر/ روایت کرده که (حاشا ازاو) گفت: «خداوند پنهانی و به صورت سرّی ولایت را به جبرئیل در میان گذاشت، جبرئیل هم آن را با محمّدصدر میان گذشت، او هم آن را با علی در میان گذاشت، و علی با هر کس که بخواهد پنهانی در میان می گذارد» [۳۸٩].
مازندرانی شارح الکافی می گوید: «به هر کس از معصومین و مؤمنان رازدار که بخواهد نیز در میان می گذارد» [۳٩۰].
پس این روایت نه تعداد ائمه را مشخص کرده و نه اشخاص آنان تعیین کرده است، چون در آن زمان که این حدیث ساخته شده قضیه هنوز استقرار نیافته بود؟
سپس این مسأله نزد علمای شیعه پیشرفت کرد و روایاتی به میدان آمد که ائمه را هفت تن اعلام کرد و می گفتند: «امام هفتم قائم ماست» [۳٩۱]. و اسماعیلیه بر هفت امام مستقر شدند.
اما وقتی تعداد ائمه نزد فرقه های موسویه یا قطعیه، و نیز نزد فرقه ی موسوم به اثناعشریه افزایش یافتند؛ این روایت فوق در عقیده پیروان این گروه تردید ایجاد کرد، لذا بنیانگذاران و مؤسسان مذهب شیعه کوشیدند جهت برون رفت از این چالش و رفع شک و تردید از پیروان خود این روایت را جعل کردند:
از داود رقی روایت است که گفت: «به ابا الحسن رضا عرض کردم: فدایت شوم در مورد تو هیچ شکی ندارم جز حدیثی که از ذریح شنیدهام که از ابی جعفر روایت میکند. گفت: آن حدیث کدام است؟ عرض کردم: ذریح می گوید: از ابوجعفر شنیدم که می گفت: ان شاءالله امام هفتم قائم ما است. فرمود: راست می گویی، و ذریح هم راست گفته، ابو جعفر هم راست گفته است، آنگاه شک و تردید من بیشتر شد، سپس گفت: ای داود بن ابی خالد! سوگند به خدا اگر موسی به رفیقش نمی گفت انشاء الله مرا بردبار خواهی یافت چیزی از او نمی پرسید، و همچنین اگر ابو جعفر نمی گفت: ان شاءالله (اگر خدا بخواهد) همانطور می بود که او گفته بود. می گوید: آنگاه بر آن یقین کردم [۳٩۲]».
و علمایشان این را از باب بداء و تغییر خواست خداوند قرار داده اند چنان که مفصلاً ان شاءالله بیان خواهد شد.
سپس قضیه نزد علمای شیعه متحول گردید و روایاتی در الکافی یافته شد که میگویند: «ائمه سیزده تا هستند»!!
کلینی [۳٩۳]از ابی جعفرس روایت می کند که گفت: «پیامبر ص فرمود: من و دوازه تن از فرزندانم و تو ای علی میخها و کوههای زمین هستیم که خداوند بوسیله ما زمین را ثابت نگه داشته که ساکنانش در آن فرو نروند، و وقتی دوازده تن از فرزندانم تمام شوند، و از دنیا بروند، زمین ساکنان خود را فرو می برد و به آنها مهلت داده نمیشود».
این روایت بیانگر این است که ائمه ایشان علاوه بر علیس دوازده تن هستند، و با علی سیزده نفر می شوند، و سوگند به خدا که این مطلب همه ساختار شیعه را نابود و منهدم می کند!.
و کلینی از ابی جعفر و او از جابر روایت کرده که گفت: «نزد فاطمه رفتم در حالی که لوحه ای در دست داشت که اسامی آن دسته از فرزندانش که وصی هستند در آن نوشته شده بود، من دوازده تا را شمارش کردم که آخرین آنها امام قائم بود» [۳٩۴].
و برای تبیین و روشنگری بیشتر گمراهی شیعه، کافی است که بحث را با روایت ذیل به پایان برسانم.
شیخ شیعه فرات کوفی با سند خود از امام زید بن علی بن حسینب روایت کرده که گفت: «معصومین ما پنج نفر هستند، نه سوگند به خدا آنها شخص ششم ندارند» [۳٩۵].
[۳۸٧] ن ک بحارالانوار ۳۶ / ۳۴۲ . [۳۸۸] رجال کشی، ص ۱۸۶، اصول کافی ۱ / ۱٧۴ . [۳۸٩] أصول الکافی ج۲/۵٧٧ (کتاب الإیمان والکفر ح۱۰ باب الکتمان) . [۳٩۰] شرح جامع مازندرانی ٩ / ۱۲۳ . [۳٩۱] رجال کشی، ص ۳٧۳، بحار الانوار ۴۸ / ۲۶۰ . [۳٩۲] رجال کشی، ص ۳٧۳ – ۳٧۴ ابی عمرو محمد بن عمر کشی متوفای ۳۵۰ هجری . [۳٩۳] الکافی ۱ / ۵۳۴ . [۳٩۴] اصول کافی ۱ / ۵۳۲ . [۳٩۵] تفسیر فرات از فرات بن ابراهیم بن فرا ت کوفی، ص ۱۲۳ .