همه دشمنان دین با استفاده از اهل بدعت بر دین ضربه می-زنند
همه دشمنان، از یهود و نصارا گرفته تا منافقین و تمام فرقه هایی که برای به دام انداختن این امّت در کمین نشستهاند، از این فرقههای خارج شده از اسلام برای ایجاد فتنه و ضربه زدن به اسلام استفاده می کنند، و بدون شک تبیین حق در مورد فرقههای اهل بدعت، فرصت گسترش دامنه ی اختلاف و دوام آن را از دست دشمن درمی آورد، چرا که رها کردن سران زندیقان و دین ستیزان اهل بدعت که برای گمراه کردن مردم در تلاش و کوشش هستند، و برای افزایش جمعیت و سیاهی لشکر از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند؛ و پیروان خود را بیشتر فریب میدهند، و ادعا می کنند که دین و کیش آنها اسلام برحق است، که یکی از اسباب و عوامل خروج و انحراف بخش عمده ای از ملحدان از اسلام این است که فرقه های اهل بدعت ادعا می کنند که دین حق همان است که آنها پیروی می کند، و چون آن را مخالف عقل دیدند، به اصل دین کافر شدند [۱۸].
سپس اگر فرض بر این باشد که پیروان مذهب شیعه هرگز از مذهب خود دست برنمی دارند، و جاهلان اهل سنّت هم به گمراهی مذهب شیعه اعتراف نکنند، این مانع ابلاغ رسالت و بیان علم نیست، و اصلاً این واجب بودن تبلیغ را ساقط نمی کند . و نیز وظیفه ی واجب امر به معروف و نهی از منکر را (بنابر یکی از روایات بسیاری از اهل علم) ساقط نمی گرداند.
تو را خدا به من بگو؛ وقتی باطل گرایان اهل بدعت هوا پرستی و بدعتهای خود را آشکار کردند، و علمای امّت یا صحنه را ترک می کنند یا یا سکوت را برمی گزیند، پس چگونه حق روشن گردد؟ آری در این شرایط نتیجه این می شود که گفتارهای باطل ظهور و سیطره یافته، و هوا پرستی ها بر دین حق غالب می آیند، و شکل دین در سرشت و فطرت مسلمین تغییر می یابد، پس چگونه سکوت در برابر باطل حق است در حالی که خداوند می فرماید:
﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞۚ وَلَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ١٨﴾[الأنبياء: ۱۸].
یعنی: «بلکه حق را به جان باطل میاندازیم، و حق مغز سر باطل را از هم میپاشد و باطل هرچه زودتر محو و نابود میشود . وای بر شما (ای کافران) به سبب توصیفی که میکنید».
هان برخیزید و بیایید برای رد مخالفان عقیده ی خود و نقض شبهات آنها و پرده برداشتن از فتنه-های آنان تیر حق را از تیرکش بیرون آوریم، و این حق خدا بر بندگان و حق مسلمین بر علمایان آنها است که باید در مقابل هر مخالف و هر گمراهی و هر خطا کاری بایستند، و آن را ردّ کنند، تا بدعت ها و هواپرستی به فطرت مسلمین سرایت نکند، و وحدت آنها درهم نشکند، و دینشان را به دینی تغییریافته، و شریعتی تحریف شده، و انباشته ای از هواپرستیها تبدیل نکند [۱٩].
[۱۸] ینظر: مقدمة کتاب أصول مذهب الشیعة الاثنى عشریة ج۱/۵-۸ للشیخ ناصر بن عبد الله القفاری. [۱٩] الرد علی المخالف من اصول الاسلام، شیخ بکر ابو زید ۵ / ۱۱ با اندکی تصرف