موضعگیری امامیه در مورد ادعای تحریف قرآن
س ۱۴ ـ موضع علمای معاصر شیعه در رابطه با اعتقاد به تحریف قرآن چیست؟
ج ـ علمای معاصر شیعه در این مورد به چهار گروه تقسیم شدهاند.
گروه اول
گروه اول وجود چنین عقیده ای را در کتابهایشان انکار می کنند. از جمله عبدالحسین امینی نجفی است (متوفای ۱۳٩۲) در ردّ که گفته شده علمای شیعه می گویند: قرآن تحریف شده است، می گوید: «ای کاش این فرد گستاخ به منبع اتهام خود از کتاب معتبر شیعه اشاره می کرد ...،این فرقه های شیعه پیش از همه امامیه اتفاق نظر دارند بر این که مجموع آنچه بین دو برگ اوّل و آخر قرآن است آن کتاب آسمانی است که شک و تردیدی در آن نیست» [۱۰٩].
توضیح:
خداوند نجفی را طوری به سخن آورده که خودش هم نفهمیده، او در همین کتابش [۱۱۰]آیه ای دروغین ذکر کرده است می-گوید: خداوند میفرماید: «اليوم اکملت لکم دينکم بامامته فمن لم يأتم به و ممن کان من ولدی من صلبه الی يوم القيامه فاولئك حبطت اعمالهم و في النار هم خالدون ... ان ابليس اخرج آدم مع کونه صنوة الله بالحسد ، فلا تحسدوا فحبط اعمالکم و تزل اقدامکم ...».
یعنی: «امروز دین شما را با امامت او کامل کردم، پس کسی که از او و دیگر فرزندانم که تا قیامت از پشت و نسل او هستند پیروی نکند، آنها اعمالشان باطل شده و در دوزخ جاویدان هستند،......همانا ابلیس آدم را با حسادت و رشک ورزیدن از بهشت خارج ساخت با وجود اینکه برگزیده خدا بود، پس حسود نباشید تا کردارتان نابود نگردد و نلغزید».
آیت بزرگ شیعه نجفی می گوید: پیامبر صفرمود: این آیه در مورد علی نازل شده است [۱۱۱].
خداوند او را رسوا کند، ببین چگونه فرزند را به خدا نسبت داده، و چیزی گفته که یهود و نصارا هم نگفتهاند، و بهتان و افترایی را به خداوند متعال بسته : «من ولدی من صلبه الی يوم القيامة»«از فرزندانم که از نسل علی هستند تا روز قیامت. آیا ائمّه اولاد خدا هستند؟ یا همه از پشت علی هستند؟ پناه بر خدا از شرک و اهل شرک».
خداوند متعال فرمود:
﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا٨٨ لَّقَدۡ جِئۡتُمۡ شَيًۡٔا إِدّٗا٨٩ تَكَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ يَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ وَتَنشَقُّ ٱلۡأَرۡضُ وَتَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا٩٠ أَن دَعَوۡاْ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٗا٩١ وَمَا يَنۢبَغِي لِلرَّحۡمَٰنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَدًا٩٢ إِن كُلُّ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِي ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا٩٣ لَّقَدۡ أَحۡصَىٰهُمۡ وَعَدَّهُمۡ عَدّٗا٩٤ وَكُلُّهُمۡ ءَاتِيهِ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فَرۡدًا٩٥﴾[مريم: ۸۸-٩۵].
یعنی: «میگویند : خداوند مهربان فرزندی برای خود برگرفته است ! واقعاً چیز بسیار زشت و زنندهای را میگوئید. نزدیک است آسمانها به خاطر این سخن از هم متلاشی گردد، و زمین بشکافد، و کوه ها به شدّت درهم فرو ریزد ! از این که به خداوند مهربان ، فرزندی نسبت میدهند. برای خداوند مهربان سزاوار نیست که فرزندی برگیرد. تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بنده خداوند مهربان (و فرمانبردار یزدان) میباشند. او همه آنان را سرشماری کرده است، و دقیقاً تعدادشان را میداند. و همه آنان روز رستاخیز تک و تنها (بدون یار و یاور و اموال و اولاد و محافظ و مراقب) در محضر او حاضر میشوند».
گروه دوم
این گروه به چند دسته تقسیم شده اند:
گروه دوم به وجود عقیده تحریف قرآن اعتراف کردهاند، اما کوشیده اند آن را توجیه کنند، بنابراین دسته ای از آنها می گویند: روایاتی که در مورد اثبات تحریف آمدهاند ضعیف و شاذ و اخبار آحادی هستند که مفید علم و عمل نیستند، و باید یا تأویل شوند یا دور انداخته شوند [۱۱۲].
توضیح:
علمای شیعه چه پاسخی برای گفته های بزرگان شیعه دارند مبنی بر اینکه «روایات در مورد تحریف و کم کردن و افزودن به قرآن به حد تواتر و استفاضه رسیده است»، کسی هم که روایات تحریف را نقل کند و ایمان و اعتقاد خود را به آنها ابراز کند جایز نیست به او باور کرد و اعتماد نمود.
دسته ای دیگر از این طیف می گویند: روایات ثابت هستند، ولی از اینکه ائمه گفته اند: «اینطور نازل شده است»، منظور تفسیر آن است، یعنی اینطور تفسیر می شود [۱۱۳].
توضیح:
این سخن آنها تاکید است بر عقیده تحریف قرآن که در کتابهایشان آمده است، و دفاع از قرآن نیست، چگونه تفسیر صحابه برای قرآن از دیدگاه این افراد تحریف شمرده میشود، و آنچه آخوندهایی چون قُمی و کلینی و مجلسی گفتهاند مبنی بر تحریف قرآن به تفسیر توجیه میشود؟!!.
گروه سوم از علمای معاصر شیعه می گویند: منظور از تحریف که در روایات آمده یا نسخ است، یا آیاتی است [۱۱۴]که تلاوتشان نسخ شده است [۱۱۵].
رسوایی شیعه:
اما آخوند بزرگ شیعه امروز که او را امام اکبر و آیت عظماء لقب میدهند، و سرپرست حوزه علمیه و بزرگترین مرجع است، ابوالقاسم خویی متوفای ۱۴۱۳ معتقد است که ادعای منسوخ بودن تلاوت همان ادعای تحریف است [۱۱۶].
ولی خیلی واضح است که نسخ و تحریف با هم فرق دارند، تحریف کاری است که انسان انجام می-دهد و خداوند انجام دهنده آن را نکوهش و مذمت کرده است، ولی نسخ از سوی خداوند متعال انجام شده، خداوند متعال میفرماید:
﴿۞مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرٖ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَآۗ أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ١٠٦﴾[البقرة: ۱۰۶].
هر آیهای را که رها سازیم (و به دست فراموشی سپاریم) ، و یا این که (اثر معجزهای را از آئینه دل مردمان بزدائیم و) فراموشش گردانیم، بهتر از آن یا همسان آن را میآوریم و جایگزینش میسازیم . مگر نمیدانی که خداوند بر هر چیزی توانا است؟
و نسخ به هیچ وجه مستلزم مفهوم دستبرد شدن در کتاب خدا نیست .
گروه چهارم: از علمای معاصر شیعه می گویند: قرآنی که اکنون در دست ما است تحریف نشده است، اما ناقص است و آیاتی مختص به ولایت امیر المؤمنین علیس از آن کم شده، ولی بهتر بود عنوان بحث را (ناقص کردن قرآن) قرار می دادهد، یا اینکه با صراحت نزول وحی دیگری یا عدم آن را اعلام می کردند، تا کفّار نتوانند انسانهای سبک مغز و نادان را به ادعای اینکه گروهی از مسلمین به تحریف قرآن اعتراف کردهاند فریب ندهند و گمراه نسازند [۱۱٧].
توضیح:
این گفته نیز چون گفته سابق دفاع نیست، بلکه تاکیدی است بر اینکه آنها معتقد به تحریف قرآن هستند، چون میگویند از آن کم شده است.
گروه پنجم می گویند: ما به این قرآن موجود ایمان داریم، و آن کم و زیاد نشده است، اما ما شیعیان دوازده امامی اقرار می کنیم قرآنی هست که علی÷ با دست خود بعد از فازغ شدن از کفن پیامبرصو اجرای وصیت هایش آن را نوشته است. و همواره این قرآن همچون هدیه ای الهی است و اکنون نزد امام مهدی عجل الله تعالی فرجه نگهداری میشود [۱۱۸].
توضیح:
مدعیان این سخن اعتراف میکنند که قرآنی دیگر غیر از این قرآن موجود در دست مسلمانان نزد امام مهدی هست، پناه بر خدا از شرک.
گروه سوم، علمای معاصر شیعه هستند
این گروه با روشی حیله گرانه تظاهر می کنند به اینکه نقص و تحریف قرآن را انکار می کنند و قبول ندارند. یکی از پلید ترین کسی که ازاین روش استفاده کرده آیت شیعه خوئی است که سابقاً مرجع شیعیان عراق و برخی نواحی دیگر بود. او در تفسیرش «البیان»گفته: «چیزی که بین علما و محقیقین شیعه در این موضوع مشهور است، و حتی بدان تسلیم شدهاند تحریف نشدن قرآن است» [۱۱٩].
توضیح:
اما آقای خوئی خودش قاطعانه مجموعه ای از روایات تحریف قرآن را تصحیح کرده و می-گوید:«بسیاری از روایات موجب این هستند که قاطع باشیم در اینکه از معصومین صادر شدهاند، و کمتر ازاین نیستند که به آنها اطمینان داشت، و در میان آنها برخی به طریق معتبر روایت شده اند» [۱۲۰]. و خوئی اعتقاد علمای شیعه به نقص قرآن را انکار میکند، اعتقاد خود را به «مصحف فاطمه و علیب» اعلام کرد که (به ادعای او)نام در آن دو مصحف نام ائمّه و چیزهای اضافی ذکر شده که کتاب الله نیست، و ادعای می کند که امّت اسلام و قبل از همه صحابهشقرآن را بر خلاف معنی واقعی آن تفسیر کردهاند، ولی تحریفاتی که کلینی و قُمی و عیاشی در مورد تفسیر قرآن کردهاند تفسیر واقعی قرآن است [۱۲۱].
رسوایی بزرگ خوئی:
آقای خوئی خود را رسوا کرده و اعتقاد خود را در مورد تحریف بیان کرد و گفت: «این امّت بعد از پیامبرصبرخی کلمات را تغییر داده و به جای آن کلمات دیگری قرار داده اند»...تا آنجا که گفته:عیاشی از هشام بن سالم روایت است که گفت: از ابا عبدالله در مورد این فرموده ی خدا سؤال کردم: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ٣٣﴾[آل عمران: ۳۳] گفت:در اصل(آل ابراهیم و آل محمّد)بوده که اسمی را به جای اسم دیگری قرار دادند».
گروه چهارم
گروهی هستند که آشکارا این اندیشه ی کفرآمیز را بیان می کنند و از آن استدلال مینمایند. و کسی که کفر بزرگ را برعهده گرفت حسین نوری طبرسی (متوفای ۱۳۲۰) بود.او کتاب «فصل الخطاب» را تألیف کرد تا در آن ثابت کند که علمای شیعه به این کفر ایمان دارند، بنا براین او همه اقوال متفرق علمای شیعه و اساتید خود و مواردی از آیاتی را که به اعتقاد آنها تحریف شدهاند جمع آوری کرد و در قالب یک کتاب به چاپ رسانید، و این کتاب در سال ۱۲٩۸ هجری در ایران به چاپ رسید.
[۱۰٩] الغدیر ج ۳ / ٩۴ و ٩۵ ، از جمله اموری که خنده آور و گریه آور است این است که نجفی جلد هفتم کتابش را با تقریظ و ستایش بولس سلامه مسیحی شروع میکند، و هر مسیحی میگوید: «به من افتخار دادید که نوشته مرا در مقدمه کتابتان قرار دادید ، من این کتاب گرانبها را مطالعه کردم و فکر میکنم مرواریدهای دریاها در حوض و غدیر شما جمع آوری شدهاند به خصوص آنچه در مورد خلیفه دوم گفته بودید توجه مرا به خود جلب کرد آفرین بر شما چقدر دلیل و حجت شما قوی است ، الغدیر ج ٧ / ٧ و این شیعه غافل از ستایش این مسیحی شادمان گردید و در مقابل او را می ستاید و در مورد تقریظ او میگوید: این نوشته از سوی پژوهشگر مسیحیان و قاضی آزاد و شاعر آگاه استاد بولس سلامه به دست ما رسیده است کاملا از او متشکریم) الغدیر ج ٧ ص ٧ . [۱۱۰] ج ۱ / ۲۱۴ – ۲۱۶ . [۱۱۱] منبع سابق [۱۱۲] اصل الشیعه محمد ال کاشف الغطاء ص ۶۳ – ۶۴ . [۱۱۳] المیزان حسن طباطبایی ج ۱۲ / ۱۰۸ . [۱۱۴] یعنی تعداد بیشتری که ذکر میکنند . [۱۱۵] کاشانی الوافی مجلد دوم ج ۱ / ۲٧۴ . [۱۱۶] البیان خوئی ص ۲۱۰ . [۱۱٧] الذریعه الی تصانیف الشیعه ج ۳ / ۳۱۳ – ۳۱۴ اثر آغا بزرگ تهرانی . [۱۱۸] الاسلام علی ضوء التشیع حسین خراسانی ص ۲۰۴ . [۱۱٩] البیان فی تفسیر القرآن ص۲۰۱ [۱۲۰] البیان فی تفسیر القرآن ص۲۰۱ . [۱۲۱] منبع سابق ص۲۲٩