سؤال و جوابهایی در مورد شیعیان اثنا عشری

فهرست کتاب

امام شیعان امروز کجاست؟

امام شیعان امروز کجاست؟

س ۱۳٩ – ما حق داریم از علمای شیعه سؤال کنیم: امام شما امروز کجاست؟

ج – امام یازدهم شیعه حسن عسکری در سال ۲۶۰ هجری بدون اینکه فرزندی داشته باشد وفات یافت [۶٧۱]. کتاب های شیعه هم اعتراف کرده اند که: او فرزندی از او آشکار نبود، بنابراین میراث او بین برادرش جعفر و مادرش تقسیم شد [۶٧۲].

و بعد از وفات حسن بدون آنکه فرزندی داشته باشد، علمای شیعه در مورد این که چه کسی جانشین او شود حیرت زده و سرگردان دچار تفرقه گردیدند، تا اینکه در مورد جانشین او به چهارده فرقه تقسیم شدند، چنان که نوبختی [۶٧۳]و شیخ مفید [۶٧۴]گفته‌اند، و یا چنان که قمی می گوید به پانزده فرقه تقسیم شدند، [۶٧۵]و یا چنانکه مسعودی می گوید به بیست گروه تقسیم شدند [۶٧۶].

حتی برخی از علمایشان گفتند که امامت پایان یافت [۶٧٧].

بعضی گفتند: امامت بعد از حسن باطل گردید [۶٧۸]، و نزدیک بود وفات حسن بدون فرزند برای جانشینی؛ منجر به پایان یافتن مذهب شیعه و شیعیان و شیعه گری شود، چون اساس تشیّع که همان امام است فرو ریخت.

اما (اندیشه غیبت امام) پایه و اساسی بود که وجود و ساختار شیعه بعد از فروپاشی بر آن بنا گردید، و از نابودی اساس و ساختارشان جلوگیری کرد، بنابراین ایمان داشتن به غیبت فرزند حسن عسکری محوری است که عقاید ایشان بر آن می چرخد، و بسیاری از شیعیان بعد از سرگردانی و حیرت بدان روی آوردند، و علمای شیعه پناهگاهی جز این مبدأ اعتقادی یعنی غیبت امام نداشتند، و بوسیله آن دسیسه و توطئه شیعه گری را از فروپاشی و نابودی محافظت گردید.

وقتی استاد اساتید شیعیان نخستین؛ ابن سبا یهودی که عقیده منصوص بودن امامت علیس را وضع و ابداع کرد که اساس و شالوده ی مذهب شیعه است،

اینجا ابن سبأ دیگری آمد و بعد از مرگ امام حسن عقیم و بدون فرزند که اندیشه امامت سقوط کرد؛ جایگزینی و معادلی برای آن ساخته و پرداخته کرد. یا اینکه این ابن سبأ دوّم یکی از مجموعه سازندگان این اندیشه است، اما به هر حال او چهره بر جسته این ادعا است، و این مرد کسی جز «ابو عمر عثمان بن سعید عمری اسدی عسکری متوفای سال ۲۸۰ هجری» نیست، [۶٧٩]که ادعا کرد امام حسن فرزندی داشته که از نگاه مردم پنهان است و هنوز چهار سال بیش ندارد [۶۸۰].

و شیخ شیعه مجلسی می گوید: «اکثر روایات حاکی از آن است که سن او چند ماه از پنج سال هم کمتر بود، یا عمرش یک سال و چند ماه از پنج سالگی کمتر بود» [۶۸۱]!.

با وجود آن که این فرزند چنان که کتاب‌های شیعه گفته اند در زمان حیات پدرش حسن دیده نشده است، و بعد از وفاتش عموم مردم او را نشناخته و ندیدهاند [۶۸۲]، اما این مرد (یعنی عثمان) ادعا می کند که او را می شناسد و در گرفتن اموال شیعه و پاسخ دادن به پرسش‌های آنان وکیل اوست.

توضیح:

نکته بسیار عجیب و شگفت انگیز این است که شیعه ادعا می کنند جز سخن امام معصوم را قبول نمی کنند، و حتی آن‌ها اجماع را بدون وجود معصوم قبول ندارند، امّا در اینجا در رابطه با یکی از مهم-ترین عقاید شیعی خود ادعای شخص غیر معصوم را قبول می کنند، حال آنکه افراد دیگری نیز همان ادعای او را مطرح کردند و هر کدام ادعا می‌کرد که دروازه ای است به سوی امام غائب، و کشمکش و اختلاف بین کسانی که از این راه شکم خود را سیر می کردند شدید بود، هر یک از آن‌ها امضا و خطی نشان می داد و ادعا می کرد که از سوی امام غایب صادر شده است، و در آن نوشته و سندها دیگران لعنت و تکذیب می شدند. طوسی بعضی از اینها را در بحثی تحت عنوان:

«ذکر مذمت شدگانی که ادعای (باب) بودن و نمایندگی کردند، لعنت خدا بر آن‌ها باد» [۶۸۳].

عثمان و همراهانش در آغاز از آشکار کردن اسم این فرزند خیالی، و ذکر محل اختفای او خودداری می کردند. از ابی عبدالله صالحی روایت است که گفت: «بعد از وفات ابو محمّد÷ یاران ما از من درخواست کردند از نام محل امام سؤال کنم، پاسخ آمد: «اگر اسم را بگویید آن را فاش می کنند، و اگر جای او را بدانند آن را به دیگران نشان می‌دهند» [۶۸۴].

و کلینی روایت کرده است که: «صاحب این امر را جز انسان کافر با نام خودش او را نمی خواند». وقتی گفتند: چگونه او را یاد کنیم؟ گفت: «بگویید: حجت آل محمّد صلوات الله علیه و سلامه» [۶۸۵].

[۶٧۱] کتاب الغیبه، طوسی، ص ۲۵۸ . [۶٧۲] المقالات و الفرق قمی، ص ۱۰۲، و فرق الشیعه نوبختی، ص ٩۶ . [۶٧۳] فرق الشیعه، ص ٩۶ . [۶٧۴] الفصول المختارة مفید، ص ۲۵۸ . [۶٧۵] المقالات و الفرق، ص ۱۰۲ . [۶٧۶] مروج الذهب، ج ۴ / ۱٩۰ . [۶٧٧] المقالات و الفرق قمی، ص ۱۰۸، الغیبه طوسی، ص ۱۳۵ . [۶٧۸] بحارالانوار، ج ۳٧ / ۲۱، و الفصول المختارة ص ۳۲۰ . [۶٧٩] الغیبة طوسی، ص ۲۱۴ . [۶۸۰] کتاب الغیبه، طوسی، ص ۲۵۸. [۶۸۱] بحارالانوار، ج ۲۵ / ۱۰۳ و ۱۲۳ . [۶۸۲] الارشاد مفید، ص ۳۴۵ . [۶۸۳] کتاب الغیبه، طوسی، ص ۲۴۴ . [۶۸۴] اصول کافی، ج ۱ / ۱۸۱ . [۶۸۵] اصول کافی، ج ۱ / ۳۳۳ .