هدف شیعه از انتساب به اهل بیت
س ۱۴٩ – چرا علمای شیعه خود را به اهل بیت منتسب می-کنند؟
ج- امیر مؤمنان علیس گفت: «اگر شیعیانم را مورد بررسی قرار دهم آنها را جز افرادی ستایشگر نخواهم یافت، و اگر آنان را بیازمایم آنان را جز افرادی مرتد نخواهم یافت، و اگر آنان را پالایش و تصفیه کنم از هزار نفر یکی خالص نخواهند شد، و اگر آنان را غربال کنم چیزی از آنها باقی نمی ماند مگر کسی که از من بوده باشد، آنها از دیر باز است که بر تخت و بالش تکیه زدهاند و گفتند: ما شیعیان علی هستیم...» [٧۴۰].
همچنین فرمود: «ای شبه مردان نامرد، عقلهایتان کودکانه و خردتان زنانه است، ای کاش شما را نمی دیدم و نمیشناختم، شناختی که باعث پشیمانی گردید، و نکوهش به دنبال داشت، خداوند شما را نابود کند! دلم را آکنده از چرک کردید، و سینهام را سرشار از خشم نموده اید...» [٧۴۱].
و حسینس دستهایش را به سوی آسمان برافراشت و علیه شیعیان خود دعا کرد و گفت: «بار خدایا اگر آنان را تا مدتی برای بهره مندی از دنیا باقی گذاشتی آنان را متفرق گردان، و چنان کن که حاکمان هیچگاه از آنان راضی نباشند، آنها ما را فراخواندند تا یاریمان کنند، سپس برای قتل و کشتار ما به پا خاستند» [٧۴۲].
وقتی هم که ایشانس مورد اصابت قرار گرفت و زخمی شد گفت: سوگند به خدا به نظرم معاویه برای من از اینها بهتر است، اینها ادعا می کنند که شیعه و طرفدار من هستند، اما برای کشتنم تلاش می کنند، و مالم را ربودند، سوگند به خدا اگر از معاویه پیمان بگیرم که خون من ریخته نشود و در میان خانوادهام با امنیت زندگی کنم بهتر از این است که اینها مرا بکشند و آنگاه خانوادهام از دست برود.... [٧۴۳].
و وقتی زین العابدین زنان کوفه را دید که گریبانشان را پاره کرده و همراه مردان گریه می کنند با صدایی ضعیف (که به علت بیماری ضعیف شده بود) [٧۴۴]گفت: «اینها ما را کشتند که برای ما گریه می کنند» [٧۴۵].
و زینب بنت علیشگفت: ای اهل کوفه، اهل عهد شکنی و خیانت ... آگاه باشید که کار زشتی کرده اید و خداوند بر شما خشمگین است و در عذاب جاویدان می مانید، آیا برای برادرم گریه می کنید؟ آری، سوگند به خدا گریه کنید، شما به گریه کردن سزاوارترید، پس زیاد گریه کنید و کم بخندید، ننگ بر شما است و با خشم خدا برگشته اید و ذلت و خواری برای شما ثبت گردیده است ...» [٧۴۶].
باقر گفت :«اگر همه مردم شیعه ما باشند، سه چهارم آنان به ما شک دارند، و یک چهارم دیگرشان احمقاند ...» [٧۴٧].
و باقر/ گفت: «اگر مردم همه شیعه ما بودند؛ سه چهارم آنها مشکوک و بقیه احمق می بودند...» [٧۴۸].
و وقتی رهبران شیعه نزد ابی عبدالله رفتند و گفتند: «ما را لقب توهین آمیزی دادهاند که کمر ما را شکسته و دلهای ما به سبب آن مرده است، و به سبب آن حاکمان ریختن خون ما را حلال شمرده اند. ابو عبدالله گفت: منظورات لقب رافضه است؟ گفتند: آری، گفت: نه سوگند به خدا آنها شما را رافضه ننامیده اند، بلکه خدا شما را رافضه نامیده است» [٧۴٩].
و مجلسی بابی را تحت این عنوان آورده است که: «فضیلت رافضه و ستایش نامگذاری با آن» و چهار حدیث در این مورد ذکر کرده است [٧۵۰].
[٧۴۰] الروضة کافی ج۸/۲۰٧۳ (کتاب الروضة ح۲٩۰ حدیث یأجوج ومأجوج) . [٧۴۱] کافی ۵ / ۵ – ۶ . [٧۴۲] الارشاد مفید، ص ۲۴۱، و مثیر الاحزان، ص ٧۴، ابن نما حلی، و اعلام الوری طبرسی، ص ۲۴۱. [٧۴۳] الاحتجاج طبرسی ۲ / ۱۰، ۲٩۰ . [٧۴۴] الاحتجاج ۲ / ۲٩، ۳۰۳ – ۳۰۴ . [٧۴۵] الاحتجاج طبرسی ۲ / ۲٩، ۳۰۳ – ۳۰۴ . [٧۴۶] بحارالانوار ۴۵ / ۱۶۲ . [٧۴٧] اصول کافی ۱ / ۴٩۶ . [٧۴۸] بحار الأنوار ج۴۶/۲۵۲ ح۴۵. [٧۴٩] کافی ۵ / ۳۴ . [٧۵۰] البحار ۶۸ – ۸۶، ٩٧ .