موضع و دیدگاه شیعه نسبت به عثمانس
س ۱۰۶- آیا علمای شیعه در عقیدهای که در مورد عثمانس دارند از امامانشان پیروی کرده اند؟
ج- خیر. بلکه علمای شیعه آشکارا حضرت عثمان بن عفانس را کافر و فاسق معرفی می کنند، و او را به کفتار تشبیه کردهاند، چون (گفتهاند:) کفتار وقتی حیوانی را شکار می کند ابتدا به آن نزدیک می شود، سپس او را می خورد. (گفتهاند:) زن زناکاری را نزد او آوردند، ابتدا با او نزدیکی کرد سپس او را رجم کرد(پناه بر خدا)...
کلبی در کتاب المثالب گفته: «عثمان از جمله افرادی بود که با او بازی می شد و او مخنث و نر و ماده بود، و دف می زد» [۴۸۲].
و مرجع دربار صفوی مجلسی می گوید: «عثمان سه چیز را از قرآن حذف کرد: مناقب و فضائل امیرالمؤمنین علیس و اهل بیت، مذمت قریش و خلفای ثلاثه، به عنوان مثال این آیه (يا لَيتَنيِ لَم أتَّخِذ أبابَکر خَليلاً)را حذف کرد... » [۴۸۳].
و نیز درمورد عثمانس گفت: «عبدالله بن مسعود را کتک کاری کرد تا قرآنش را از دست او بگیرد، و آن را تغییر دهد همانطور که قرآن خود را تغییر داد، تا اینکه اینگونه هیچ قرآن صحیحی باقی نماند» [۴۸۴].
شیخ جزایری گفته: «(مردم) بر ارتداد و برگشت عثمان از اسلام گواهی میدادند» [۴۸۵]. و نیز گفت: «عثمان در زمان پیامبرصاز کسانی بود که به اسلام تظاهر می کرد و کفر را در درونش پنهان می نمود» [۴۸۶].
و معتقدند که هر کس در دلش با عثمان دشمنی نداشته باشد و ریختن آبروی او را حلال نداند و به کافر بودنش معتقد نباشد؛ دشمن خدا و پیامبرصو به آنچه خدا نازل فرموده کافر است [۴۸٧].
و در تفسیر این آیه که خداوند میفرماید:
﴿وَضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱمۡرَأَتَ فِرۡعَوۡنَ إِذۡ قَالَتۡ رَبِّ ٱبۡنِ لِي عِندَكَ بَيۡتٗا فِي ٱلۡجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرۡعَوۡنَ وَعَمَلِهِۦ وَنَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ١١﴾[التحريم: ۱۱].
یعنی: «و خدا از میان مؤمنان، زن فرعون را مثل زده است. وقتی (از اوقات) گفت: پروردگارا ! برای من در بهشت، نزد خودت خانهای بنا کن، و مرا از فرعون و کارهایش رهائیبخش، و از این مردمان ستمکاره نجات بده».
در مورد این آیه گفتهاند: این مثال را خداوند برای رقیه دختر پیامبرصزده است که همسر عثمان بن عفان بود؛ زده است.
و در مورد ﴿وَنَجِّنِي مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ﴾گفتهاند: یعنی مرا از سومی یعنی عثمان نجات بده [۴۸۸].
و آیه: ﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّن يَقۡدِرَ عَلَيۡهِ أَحَدٞ٥﴾[البلد: ۵].، را اینگونه تفسیر کردهاند که عثمان دختر پیامبرص [۴۸٩]را کشت، و گفته اند مقتول رقیه [۴٩۰]دختر پیامبرصاست.
همچنین آیت شیعه قمی در مورد تفسیر آیه فوق (به دروغ) از ابی جعفر روایت کرده که در مورد آیه فوق گفته: «یعنی آیا او گمان نمی کند که به قصاص دختر پیامبرص کشته می شود»؟!.
و در مورد این آیه که فرمود: ﴿يَقُولُ أَهۡلَكۡتُ مَالٗا لُّبَدًا٦﴾[البلد: ۶]. «میگوید: من دارائی فراوانی را نابود و تباه کردم».
گفته اند: منظور آن ثروتی است که عثمان به رسول خداصداد تا لشکر را برای جنگ عسره با آن آماده کند.
و در ادامه گفتهاند: ﴿أَيَحۡسَبُ أَن لَّمۡ يَرَهُۥٓ أَحَدٌ٧﴾[البلد: ٧]. منظور آن نیت و هدف فاسدی بود در نفس عثمان نهفته بود.
و باز فراموش کرده اند و گفته اند: مقتول ام کلثوم است [۴٩۱]. (گفته اند) منظور آن منظور آن نیت و هدف فاسدی بود در نفس عثمان بود.
و در تفسیر این آیه ﴿أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَيۡنَيۡنِ٨﴾[البلد: ۸]. دو چشم را به رسول خداصتفسیر کرده اند، و در ادامه زبان را به امیر مؤمنان علیس و ﴿وَلِسَانٗا وَشَفَتَيۡنِ٩﴾[البلد: ٩]. را به حسن و حسین تفسیر کرده اند.
علمای شیعه گفته اند آن زن کشته شده (به ادعای آنها) رقیه بود [۴٩۲].
توضیح:
چون عاقبت دروغ همیشه رسوایی است؛ در روایت دیگری گفته اند: زن کشته شده توسط عثمان أم کلثوم بود.
شیخ جزایری گفته: «عثمان بعد از رقیه با أم کلثوم خواهر رقیه ازدواج کرد، سپس او را چنان کتک زد که وفات یافت» [۴٩۳].
و به دروغ روایت کردهاند که عثمان پهلوهای او را شکسته [۴٩۴]، و او را چنان زد که او وفات یافت [۴٩۵].
[۴۸۲] الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، بیاضی، ج ۳ / ۳۰ . [۴۸۳] تذکرة الجواهر، ص ۳۴٧ محمد باقر مجلسی، ص ٩. [۴۸۴] بحر الجواهر،ص ۳۴٧ میرزا محمد باقر موسوی . [۴۸۵] الأنوار النعمانیة ج۱/۶۴ (نور مرتضوى) . [۴۸۶] منبع سابق ج۱/۸۱. [۴۸٧] نفخات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت، ق ۵٧ علی بن هلال کرکی متوفای سال ٩۸۴ هجری. [۴۸۸] بحرانی از شرف الدین نجفی و او از ابی عبدالله نقل کرده است، تفسیر البرهان ۴ / ۳۵۸ . [۴۸٩] حق الیقین مجلسی، ص ۲٧۰ . [۴٩۰] مروج الذهب علی بن حسین بن علی مسعودی شیعه متوفای سال ۴۳۶ هجری، ج ۲ / ۳۴۴ . [۴٩۱] الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم بیاضی ۳ / ۳۰ . [۴٩۲] حق الیقین ج۲/۸۳ عبد الله شُبَّر ت ۱۲۴۲ . [۴٩۳] الأنوار النعمانیة ج۱/۳۶٧ [۴٩۴] سیرة الائمه الاثنی عشر هاشم حسینی ۱ / ۶٧ . [۴٩۵] کما فی الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم بیاضی ۳ / ۳۴ .