ایمان به کتابهای آسمانی
س٧۴- اعتقاد بزرگان شیعه در مورد رکن سوّم ایمان یعنی ایمان به کتابهای آسمانی چیست؟
ج – در این مورد دو مسئله وجود دارد: مسئله اول این که علمای شیعه بر این باور هستند که خداوند کتابهایی بر ائمه ایشان نازل کرده است، از آن جمله.
۱- مصحف علیس
خویی شیخ و مرجع عالیقدر شیعه می گوید: آنچه نباید در آن شک کرد این است که قرآن علی، که در آن ترتیب سوره ها، و داشتن اضافه هایی که در قرآن نیست؛ وجود دارد [۳۰۳].
۲ - کتاب علیس
روایات شیعه کتاب علی را چنین توصیف کردهاند: «مثل زانوی مرد پیچیده شده است» [۳۰۴].
و گفته اند: «آن کتاب را پیامبرصدیکته کرده و علی با دست خود نوشته است» [۳۰۵].
۳- مصحف فاطمهل
روایت کرده اند که علی بن سعید از ابی عبدالله روایت کرده که گفت: «فاطمه از خود چیزی به جا گذاشت که قرآن نیست، بلکه کلامی است که خدا بر او نازل کرده است، پیامبرصآن را دیکته کرده و علی نوشته است» [۳۰۶].
و در روایتی دیگر آمده است: «مصحف فاطمه سه برابر قرآن شما است، سوگند به خدا یک حرف از قرآن شما در آن نیست، می گوید: گفتم سوگند به خدا که علم همین است. فرمود : آن علم چندان نیست...» [۳۰٧].
تناقض
در روایتی متضاد و متناقض با آن آمده است: «در قرآن فاطمهلچیزی از کتاب خدا وجود ندارد، بلکه آن چیزی است که به او القا شده» [۳۰۸].
یک تناقض دیگر
شیخ و مرجع بزرگ شیعه کلینی از ابو بصیر، و حدیثی طولانی از پیامبرصروایت میکند که: «سپس به پیامبرصوحی آمد و فرمود: ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ١ لِّلۡكَٰفِرِينَ (بولاية علیٍّ) لَيۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ٢ مِّنَ ٱللَّهِ ذِي ٱلۡمَعَارِجِ٣﴾[المعارج: ۱-۳]. می گوید: گفتم: فدایت شوم ما این آیه را به این صورت نمی خوانیم، گفت: سوگند به خدا به همین صورت جبرئیل بر محمّدصنازل کرده است، و سوگند به خدا که در مصحف فاطمه هم همین گونه است» [۳۰٩].
مصحف فاطمه چگونه نازل شد؟
اینک روایتی را که شیعه از ائمه خود نقل کرده اند به خوانندهای که خواستار حق است ارائه می دهیم:
از ابی بصیر روایت است که گفت: «اباجعفر محمّد بن علی را در مورد مصحف فاطمه پرسیدم، در پاسخ گفت: این مصحف بعد از وفات پدرش (پیامبرص) بر او نازل شد، گفتم: آیا چیزی از قرآن در آن هست؟ گفت: خیر، گفتم: آن را برایم توصیف کن، گفت: جلد آن دو یاقوت کبود است که به اندازه طول ورق های آن است و عرض آن قرمز است. گفتم: فدایت شوم برگهای آن چگونه است؟ گفت: ورق آن از مروارید سفید است. به او گفته شد: پدید بیا، پس پدید آمده است. گفتم: فدایت شوم در آن چه هست؟ گفت: در آن همه اخبار گذشته و آنچه تا روز قیامت خواهد شد، و اخبار آسمان ها، و تعداد فرشتگانی که در آسمانها هستند، و دیگر چیزهایی که در آن قرار دارند و تعداد همه پیامبران وبندگان خدا و اسامی پیامبران و کسانی که پیامبران بسوی آنها فرستاده شدهاند، و نام کسانی که تکذیب کردهاند و کسانی که پذیرفتهاند در آن نوشته شده است، و اسامی همه مؤمنان و کافرانی که خداوند آفریده، و نیز نامهای همه شهرها در آن هست، و تعداد همه کافران آن و صفت و حالت کسانی که تکذیب کرده اند، و حالت قرنها و ملّت های گذشته و حکایاتشان، و طاغوت هایی که به حکومت رسیدهاند و زمان فرمانروایی و تعدادشان ثبت است، و اسامی ائمه و صفات و چیزهایی که هر کدام از آنها در اختیار دارند، و صفت بزرگانشان و همه کسانی که در ادوار زمان آمده اند نوشته شده است گفتم: فدایت شوم ادوار زمان چقدر؟ گفت: پنجاه هزار سال است که هفت دوره هستند. و در مصحف فاطمه همه چیزهایی که خدا آفریده، و اجل و زمان پایان آنها و صفت اهل بهشت و تعداد کسانی که وارد آن می شوند و تعداد کسانی که به جهنم میروند و اسامی هر دو گروه وجود دارد، و در آن علم قرآن به همان صورتی که نازل شده، و علم تورات به آنگونه که نازل شده، و علم انجیل و زبور به گونه ای که نازل شده اند، و تعداد همه درختان در همه شهر در آن ثبت است و ...» [۳۱۰].
شگفتا این مصحف خرافی ممکن است چقدر بزرگ باشد و چند جلد و چند صفحه باشد؟!.
راوی می گوید: «همانا امام شیعیان گفت: هنوز (آنچه برایت گفتم در مورد صفحه اوّل آن بود) و هنوز یک حرف از صفحه دوّم را برایت بیان نکرده ام، و حتی یک کلمه از آن را نگفته ا م» [۳۱۱].
۴– قبل از وفات پیامبرصکتابی بر او نازل شد
علمای شیعه از ابی صادقس روایت کرده اند که گفت: «خداوند قبل از وفات پیامبرصبر او کتابی نازل کرد، و گفت: ای محمّد این کتاب وصیّت تو به شخص نجیب شریف از اهل بیت تو است. پیامبرگفت: نجیب و شریف اهل بیت من کیست ای جبرییل؟ گفت: علی بن ابی طالب است، روی کتاب مهرهایی طلایی بود، پیامبرصآن را به علی داد و به او فرمان داد تا یکی از مهرها را باز کند، و به آنچه در آن امر شده عمل کند، آنگاه علی یکی را باز کرد و به آن عمل کرد، سپس آن را به فرزندش حسن داد و او نیز یکی از مهرهای بسته شده را باز کرد، سپس همین طور ادامه داد تا وقتی که مهدی ظهور می کند» [۳۱۲].
توضیح:
﴿يُخۡرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيۡدِيهِمۡ وَأَيۡدِي ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الحشر: ۲]. با دستهای خود و با دستهای مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند! در اینجا (آنگونه که ذکر شد) شیعه ادعا می کنند پیامبرصمی پرسد: نجیب و شریف کیست؟ بنابراین او تا نزدیک وفات آن وصیّ را نشناخته است! پس این نکته همانگونه که در روایتشان آمده به معنای آن است که پیامبرصبه مردم اعلام نکرد که نجیب و وصی از اهل بیت او کیست، بلکه تا زمان وفاتش این را نمی دانست. ﴿فَٱعۡتَبِرُواْ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ٢﴾[الحشر: ۲]. «ای خردمندان ! درس عبرت بگیرید».
۵- لوح فاطمهل
به اعتقاد شیعه لوح فاطمه کتابی است که قبل از وفات رسول خداصاز سوی خداوند بر او نازل ش؛ او نیز آن را به دخترش فاطمه هدیه کرده، بنابراین از ابی بصیر روایت کردهاند که ابا عبدالله از جابر بن عبدالله در مورد لوح فاطمه پرسید؟ جابر گفت: «سوگند به خدا که در حیات پیامبرصوارد خانه مادرت فاطمه شدم و او را به تولد حسین تبریک گفتم، در دست او لوح سبزی دیدم، فکر کردم از زمرد است، و در آن نوشته ای سفید دیدم که شبیه رنگ خورشید بود...، و در آن نوشته شده بود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم، این کتابی است از جانب خداوند عزیز و حکیم نازل شده بر محمّد نبی و نور و سفیر و و دروازه بان و راهنمای او، جبرئیل امین آن را از جانب پروردگار جهانیان فرود آورد... من هیچ پیامبری را نفرستادهام که روزگار او را تمام نموده ام و مدت او به پایان رسیده مگر اینکه برایش یک وصیّ مقرر کرده ام، و تو را بر پیامبران برتری داده ام، و وصی تو را بر اوصیاء دیگر فضیلت و برتری داده ام، و تو را با نوادگان و بچههایت حسن و حسین گرامی داشته ام، حسن را بعد از به پایان رسیدن زمان پدرش منبع و سرچشمه علم و حسن را خزانه دار وحی خود قرار داده-ام».
و در آخر آن چنین آمده است: «ابو بصیر می گوید: اگر در تمام عمرت فقط همین یک حدیث را می شنیدی برایت کافی بود، بنابراین آن را پنهان و محفوظ بدار مگر از اهل آن» [۳۱۳].
رسوایی کمر شکن
در موضوع کتاب موهوم روایتی نقل کردهاند که بنیان و پایه هایشان را از بیخ در آورده و سقف ساختمان تشیّع را روی خودشان ویران می کند، زیرا بر طبق این روایت علیس وصی نیست، چون در روایتشان آمده است: از ابی جعفر÷ و او هم ازجابر بن عبدالله انصاری روایت کردهاند که گفت: «نزد فاطمهلوارد شدم در حالی که جلو او لوحه ای بود حاوی اسامی اوصیاء از فرزندان او، دوازده نفر از آنها را برشمردم که آخرینشان امام قائم بود، سه نفر از آنها محمّد بودند و سه نفر علی نام بودند» [۳۱۴].
۶- صحیفه فاطمهل
یکی از صفات مصحف فاطمه به اعتقاد علمای شیعه چنان که از ابی عبدالله بن جابر روایت کردهاند این است، او می گوید: «وارد خانه بانویم فاطمه بنت رسول اللهصشدم تا تولد حسن را به او تبریک بگویم، ناگهان دیدم صحیفه ای سفید از مروارید در دست دارد، گفتم: ای سیده و بانوی زنان این صحیفه چیست؟ گفت: در این صحیفه نام آن فرزندانم نوشته شده که به امامت می رسند، ذکر شده است، گفتم: آن را به من بده تا نگاه کنم، گفت: ای جابر اگر از این کار نهی نشده بودم نشانت میدادم، ولی از دست زدن به این صحیفه نهی شده و کسی حق ندارد به آن دست بزند مگر پیامبر یا وصی پیامبری باشد، یا از اهل بیت پیامبری باشد» [۳۱۵].
٧- دوازده صحیفه
علمای شیعه از استادشان ابن بابویه قمی روایت کرده اند که (به افترای شیعه) پیامبرصفرمود: «خداوند دوازده خاتم و مُهر و دوازده صحیفه بر من نازل کرده است، اسم هر امامی روی انگشتر و مهرش نوشته شده، و صفت و ویژگیهای او در صحیفهاش بیان شده است» [۳۱۶].
۸ – صحیفههای علیس
یکی از آنها صحیفه ای است که در آن نوزده صحیفه است که پیامبرصآنها را به ائمه هدیه داده یا نزد آنها پنهان کرده است [۳۱٧].
٩- صحیفه دسته شمشیر
از ابا عبدالله روایت کردهاند گفت: «در داخل دسته شمشیر علیس صحیفه ای کوچک قرار داشت، ایشان پسر خود حسن را فراخواند و صحیفه اش را همراه با چاقویی تحویل او داد و گفت: آن را باز کن، ولی نتوانست باز کند تا این که خودش برایش باز کرد، سپس گفت: آن را بخوان، حسن شروع کرد به خواندن الف و باء و سین و لام؛ یکی پس از دیگری، سپس آن را جمع کرد و به پسرش حسین داد، او هم توانست باز کند تا اینکه خود برایش باز کرد، بعد گفت: بخوان پسر عزیزم، او هم مانند حسن شروع به خواندن کرد، سپس آن را در هم پیچید و به محمّد بن حنفیه داد، ولی او نیز نتوانست آن را بگشاید، تا اینکه برایش گشود و گفت: بخوان، ولی نتوانست چیزی از آن را بخواند، بعد صحیفه را جمع کرد و به دسته شمشیرش آویخت.راوی گفت: به ابوعبدالله گفتم: در آن صحیفه چه چیزی بود؟ گفت: حروفی بودند که از هر کدام هزار حرف دیگر گشوده میشد، ابوبصیر گفت: تا قیام رستاخیز جز دو حرف از آن باز نمی-شود» [۳۱۸]!.
روایت کردهاند که ابو جعفر گفت: نزد من صحیفه ای است که در آن نوزده صحیفه است و پیامبرصآن را به من هدیه کرده است [۳۱٩].
٩ – صحیفه دسته شمشیر پیامبرص
از ابو بصیر روایت است که گفت: «ابو عبدالله گفت : در دسته شمشیر پیامبرصصحیفه کوچکی بود در آن حرف هایی هست که از هر حرفی هزار باب باز میگردد». ابوبصیر می گوید: ابو عبدالله گفت: تا کنون فقط دو حرف از آن بیرون آمده است [۳۲۰].
۱۰ – جفر سفید و جفر قرمز
حجّت شیعه از حسین بن ابی العلاء روایت کرده که گفت: از ابا عبدالله شنیدم که گفت: «جفر سفید پیش من است. می گوید: گفتم: در آن چه هست؟ گفت زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی و صحیفه های ابراهیم، و حلال و حرام در آن بیان شدهاند. و نیز مصحف فاطمه در آن است...».
تا آنجا که گفت: «جفر سرخ نزد من است، می گوید: گفتم: در آن چه هست؟ گفت: سلاح (جنگی)، و فقط صاحبش آن را برای خون و کشتن باز می کند، آنگاه عبدالله بن ابی یعفور به او گفت: خداوند تو را اصلاح کند آیا فرزندان حسن این را می دانند؟ گفت: بله سوگند به خدا آنان این را می دانند همانطور که شب را می شناسند، و روز را می دانند که روز است، اما حسادت و دنیا طلبی آنان را به انکار وامی-دارد و اگر آنها حق را بوسیله حق می جستند برایشان بهتر بود» [۳۲۱].
۱۱- صحیفه ناموس
از امام رضای خود (حاشا از امام رضای واقعی) روایت کرده اند که گفته: اسم شیعیان ما و اسامی پدرانشان نوشته شده است، خدا از ما و از آنها عهد و پیمان محکم گرفته، هر جا ما وارد شویم آنها هم وارد می شوند، و جز ما و آنها کسی بر دین اسلام قرار ندارد» [۳۲۲].
۱۲- صحیفه عبیطه
از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب روایت کرده اند (حاشا از علیس) که گفت: «سوگند به خدا وسعت و اجازه داشتم برایتان بگویم تا سال دو باره برگردد یک حرف را تمام نکنم، و سوگند به خدا صحیفه های زیادی پیش من هست، و در میان آنها صحیفه ای است که به آن عبیطه گفته می شود، و هیچ چیزی سخت تر از آن بر عرب وارد نشده، و در آن آمده که شصت قبیله از عربها فقط به ظاهر فریب می دهند و در دین خدا بهره ندارند» [۳۲۳].
۱۳- الجامعه
حجّت و مرجع شیعه کلینی از ابوبصیر و او از اباعبدالله/ روایت کرده اند که گفت: «الجامعه نزد ماست، و آنها چه می-دانند که الجامعه چیست! می گوید گفتم: فدایت شوم الجامعه چیست؟ گفت: صحیفه ای است که طول آن هفتاد ذراع با ذراعها پیامبرص است، و آن را با زبان و دهان خود دیکته کرده و علیس با دست خود آن را نوشته است، در آن همه حلال و حرامها و همه آنچه که در مورد دیه زخمها و غیره مردم به آن نیاز دارند بیان شده است» [۳۲۴].
توضیح:
و عجیب تر و زشت تر از همه این است که می گویند همه این کتاب ها را خدا نازل کرده است و امیرمؤنان علی و ائمه بعد از او اختصاص دارد، اما همواره از امّت پنهان می مانند و از شما شیعه ها هم پنهانند و شما فقط به قرآن اهل سنّت دسترسی دارید، قرآنی که علمای شما معتقدند تحریف شده و ناقص است، پس چرا ائمه شما این گنجهای آسمانی را از شما پنهان کرده اند؟ و این کتابها بیش از هزار و دویست سال است نزد مهدی شما [۳۲۵]انبار شده اند چرا؟ چرا؟.
آیا حقیقت این نیست که دستهای پلید یهودی سبئی این روایات را در کتابهایتان جای داده و بر ائمه شیعه دروغ بسته است، ما همه می دانیم که مسلمین فقط یک کتاب دارند و آن قرآن است، اما تعدد کتاب های آسمانی از ویژگی های یهود و نصاراست! آیا علمای شما از اختیار مشابهت با یهودیان و نصارا باز نمی آیند، این صحیفه ها و کتابهای مقدس هم اکنون کجا هستند، آیا علمای معاصر شیعه آن را از بین بردهاند؟.
مسأله ی دوّم: همه بزرگان شیعه معتقدند که همه کتابهای آسمانی نزد ائمه وجود دارد و در بین مردم بدان حکم می کنند»!.
کلینی روایت کرده که امامشان ابوالحسن نزد یک یهودی به نام بریه انجیل را قرائت کرد. بریه گفت: «من حدود پنجاه سال است که دنبال کسی چون تو هستم بنابراین بریه ایمان آورد و ایمانش خوب بود».
از امام سؤال کرد: «تورات و انجیل و کتابهای آسمانی را از کجا می آورید؟ گفت: این کتابها را ما به ارث گرفته ایم، و ما هم مانند ایشان آنها را می خوانیم و آنچه آنها می گفتند می گوییم، خداوند حجّتی را در زمین قرار نمی دهد که مردم از او سؤال کنند ولی در جواب بگوید نمی-دانم».
از روایات فوق چنین برداشت می شود که بزرگان شیعه بدینمنظور خواندن تورات و انجیل و دیگر کتابها را برای ائمه قرار داده اند تا جواب همه سؤالات مردم را بدانند و بیابند، ولی این امر خروج از اسلام و دعوت و فراخوانی به (وحدت ادیان) است، امّا خداوند متعال می-فرماید:
﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ٨٥﴾[آل عمران: ۸۵].
یعنی: «و کسی که غیر از( آئین و شریعت) اسلام، آئینی برگزیند، از او پذیرفته نمیشود، و او در آخرت از زمره زیانکاران خواهد بود».
و نیز می فرماید:
﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ لِكُلّٖ جَعَلۡنَا مِنكُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰكِن لِّيَبۡلُوَكُمۡ فِي مَآ ءَاتَىٰكُمۡۖ فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ٤٨ وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ٤٩﴾[المائدة: ۴۸-۴٩].
یعنی: «و بر تو (ای پیغمبر) کتاب (کامل و شامل قرآن) را نازل کردیم که (در همه احکام و اخبار خود) ملازم حق ، و موافق و مصدّق کتابهای پیشین (آسمانی)، و شاهد (بر صحّت و سقم) و حافظ (اصول مسائل) آنها است . پس (اگر اهل کتاب از تو داوری خواستند) میان آنان بر طبق چیزی داوری کن که خدا بر تو نازل کرده است، و به خاطر پیروی از امیال و آرزوهای ایشان، از حق و حقیقتی که برای تو آمده است روی مگردان. (ای مردم !) برای هر ملّتی از شما راهی (برای رسیدن به حقائق) و برنامهای (جهت بیان احکام) قرار دادهایم. اگر خدا میخواست همه شما (مردمان) را ملّت واحدی میکرد (و بر یک روال و یک سرشت میسرشت ، و لذا راه و برنامه ارشادی آنان در همه امکنه و ازمنه یکی میشد) و امّا (خدا چنین نکرد) تا شما را در آنچه (از شرائع) به شما داده است بیازماید (و فرمانبردار یزدان و سرکش از فرمان منّان جدا و معلوم شود). پس (فرصت را دریابید و) به سوی نیکیها بشتابید (و به جای مشاجره در اختلافات به مسابقه در خیرات بپردازید و بدانید که) جملگی بازگشتتان به سوی خدا خواهد بود، و از آنچه در آن اختلاف میکردهاید آگاهتان خواهد کرد».
و (به تو ای پیغمبر فرمان میدهیم به این که) در میان آنان طبق چیزی حکم کن که خدا بر تو نازل کرده است، و از امیال و آرزوهای ایشان پیروی مکن ، و از آنان برحذر باش که (با کذب و حقپوشی و خیانت و غرض ورزی) تو را از برخی چیزهائی که خدا بر تو نازل کرده است به دور و منحرف نکنند (و احکامی را پایمال هوی و هوس باطل خود نسازند). پس اگر (از حکم خدا رویگردان شدند و به قانون خدا) پشت کردند، بدان که خدا میخواهد به سبب پارهای از گناهانشان ایشان را دچار بلا و مصیبت سازد (و به عذاب دنیوی، پیش از عذاب اخروی گرفتار کند). بیگمان بسیاری از مردم (از احکام شریعت) سرپیچی و تمرّد میکنند.
[۳۰۳] ـ البیان فی تفسیر القرآن خویی، ص ۲۲۳ . [۳۰۴] ـ بحارالانوار، ج ۲۶ / ۵۱ . [۳۰۵] ـ بصائر الدرجات الکبری صفار، ص ۴۵ . [۳۰۶] ـ بحارالانوار ۲۶ / ۴۲، بصائر الدرجات، ص ۴۲ . [۳۰٧] ـ اصول کافی ۱/ ۲۳٩ . [۳۰۸] ـ بحارالانوار، ج ۲۶ / ۴۸ و بصائر الدرجات، ص ۴۳. [۳۰٩] ـ الکافی ۸ / ۵٧ . [۳۱۰] ـ دلائل الامامة ابی جعفر محمد بن رستم طبرسی شیعه، ص ۲٧ – ۲۸ . [۳۱۱] ـ دلائل الامامة ۲٧ / ۲۸ . [۳۱۲] ـ اصول کافی کلینی ۱ / ۲۸۰ . [۳۱۳] ـ الکافی کلینی ۱ / ۵۲٧ – ۵۲۸ . [۳۱۴] ـ الکافی ۱ / ۵۳۲ . [۳۱۵] ـ بحارالانوار ۳۶ / ۱٩۳، الاحتجاج طبرسی ۲ / ۳٧۳، و عیون اخبار الرضا ۲۴ / ۲۵، و اکمال الدین، ص ۱٧۸. [۳۱۶] ـ اکمال الدین ابن بابویه، ص ۲۶۳، و الصراط المستقیم بیاضی ۲ / ۱۵۴ . [۳۱٧] ـ بحارالانوار ۲۶ / ۲۴، بصائر الدرجات الکبری صفار، ص ۳۶ . [۳۱۸] بصائر الدرجات الکبرى ص۳۲٧ ح۱ (باب فيه الحروف التي علَّم رسول الله علياً صلوات الله عليه )، بحار الأنوار ج۲۶/۵۶ ح۱۱۵ (باب جهات علومهم ع وما عندهم من الكتب وأنه ينقر في آذانهم وينكت في قلوبهم ). [۳۱٩] ـ بحارالانوار ۲۶ / ۴ ، بصائر الدرجات الکبری صفار، ص ۱۴۴. [۳۲۰] بحار الانوار ۲۶ / ۵۶، بصائر الدرجات، ص ۸٩. [۳۲۱] اصول کافی ۱ / ۲۴ / ۲۴۰ . [۳۲۲] بحار الانوار ۲۶ / ۱۲۳، بصائر الدرجات، ص ۴٧ . [۳۲۳] بحارالانوار ۲۶ / ۳٧ . [۳۲۴] اصول کافی ۱ / ۲۳٩ . [۳۲۵] صراط الحق ۳ / ۳۴٧ محمد آصف محسنی، اعیان الشیعه ۱ / ۱۵۴ – ۱۸۴ محسن الامین .