موضع شیعه نسبت به عمرس
س ۱۰۴ – آیا علمای شیعه در عقیده ای که در مورد عمر بن خطابس دارند از ائمه خود پیروی کرده اند؟
ج- خیر! بلکه علمای شیعه او را کافر و فاسق دانسته و آشکارا او را نفرین می کنند،
و مرجع بزرگ شیعه جزایری در مورد عمرس گفته: «او مخنّث بوده،... و یک بیماری داشته (پناه بر خدا از کفر)که دوای آن آب مردان بوده» ... (و دیگر غلطهای فاحشی که تنها شایسته زبان ناپاک اوست) [۴۵۸].
و علمای شیعه ادعا می کنند: «به ازدواج در آوردن ام کلثوم دختر علیس با عمرس بزرگترین دلیل است بر اینکه در صورت مجبوری می توان زن مسلمان را به ازدواج کافر درآورد»! [۴۵٩].
و ادعا می کنند که عمرس کافر بوده و کفر خود را پنهان می کرد و به اسلام تظاهر مینموده. و نیز ادعا می کنند که کفر عمرس اگر از کفر شیاطین بیشتر نباشد با آن برابر است [۴۶۰].
و شیخ و عالم دربار حکومت صفوی می گوید: «هیچ عاقلی نمی تواند در کافر بودن عمر شک کند، پس لعنت خدا و پیامبرش بر او و بر کسانی باد که او را مسلمان میشمارند و لعنت خدا بر کسی باد که از لعنت فرستادن بر او امتناع میورزد»! [۴۶۱].
و علمای شیعه روز شهادت عمرس را جشن می گیرند، و این دروغ را به نام امام حسن عسکری÷ ساخته اند که روز شهادت عمر را جشن گرفته، و نیز گفتهاند: کُمیت شاعر در حضور امام باقر÷ گفت: «آن دو نفر که بر گناه خود اصرار ورزیدند و فتنه را در قلب خود پنهان کردند و پیمان بیعت را از گردن در آوردند، و گناهان را بر پشت خویش حمل کردند، مانند جبت و طاغوت بودند و نفرین خدا بر روح آنها، سپس امام باقر خندید» [۴۶۲]!.
همچنین ابولولوء را شجاع الدین لقب می دهند، و دعا می کنند که خداوند آنان را با او حشر کند(انشاءالله) [۴۶۳].
و بالاخره مجلسی آخوند دربار صفویه گفته: «علمای ما بر کافر بودن عمر بعد از اظهار ایمان اجماع شده است» [۴۶۴].
س۱۰۵– عقیده علمای شیعه در مورد ابوبکر و عمرلچیست؟
ج- علمای شیعه بر این اجماع کرده اند که لعنت فرستادن بر شیخین و اظهار برائت از آن دو بزرگوار واجب است، و بلکه این را از ضروریات دین امامیه برشمرده اند [۴۶۵].
قبلاً هم گفتیم که منکر یکی از ضروریات دین از دیدگاه آنها کافر است، و میگویند: هر کس ابوبکر و عمربرا در شامگاه لعنت کند، تا صبح هیچ گناهی برای او نوشته نمیشود [۴۶۶].
و مجلسی می گوید: «ابوبکر و عمر کافر بوده اند، و هرکس هم آن دو را دوست بدارد کافر است» [۴۶٧].
و آیت معاصر شیعه عبدالحسین مرشتی گفته: «قطعاً ابوبکر و عمربعامل و سبب گمراهی این امّت تا قیامت هستند» [۴۶۸].
و نیز از ابوعبدالله÷ روایت کردهاند که در مورد این دو آیه که می فرماید:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ رَبَّنَآ أَرِنَا ٱلَّذَيۡنِ أَضَلَّانَا مِنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ نَجۡعَلۡهُمَا تَحۡتَ أَقۡدَامِنَا لِيَكُونَا مِنَ ٱلۡأَسۡفَلِينَ٢٩﴾[فصلت: ۲٩].
یعنی: «کافران (در میان دوزخ فریاد برمیآورند و) میگویند : پروردگارا ! کسانی را از دو گروه انس و جنّ به ما نشان بده که ما را گمراه کردهاند، تا ایشان را زیر پاهای خود بگذاریم و لگدمالشان گردانیم و بدین وسیله از زمره پستترین مردم (از لحاظ مقام و مکان) شوند».
روایت کردهاند که﴿ٱلَّذَيۡنِ أَضَلَّانَا﴾ آن دو بزرگوار هستند، سپس گفت: فلانی شیطان است»
مجلسی در شرح حدیث گفته: «آن دو نفر، یعنی ابوبکر و عمر، و منظور از «فلان» عمر است» [۴۶٩].
شیخ بزرگ شیعه کلینی در کتاب مقدس الکافی خود در مورد کسی که در مورد اینکه ابوبکر و عمربسهمی از اسلام دارند یا نه دو روایت نقل کرده است. (به دروغ) روایت کرده که ابوعبدالله گفت: «خداوند با سه گروه در قیامت سخن نمی گوید و آنها را از گناه پاک نمی کند و عذاب دردناک دارند: هر کس که معتقد به امامت کسی باشد که اهلیّت آن را ندارد، هرکس که امامت امامی را انکار کند که از جانب خدا تعیین شده، و هر کس معتقد باشد آن دو (شیخین) سهمی از اسلام دارند» [۴٧۰].
و در کتاب (المصباح ص۵۵۲) کفعمی (چاپ دوّم ۱۳۴٩دار الکتب العلمیه نجف اشرف) دعای معروف بزرگان شیعه علیه ابوبکر و عمر و دو دختر بزرگوارشان عائشه و حفصهشذکر شده که بعنوان اذکار صبح و شام شیعیان مطرح است که بدین صورت است: «اللهم صلِّي على محمدٍ وعلى آل محمدٍ، والعن صَنَمَيْ قريشٍ وجبتيها وطاغوتيها، وإفكيها، وابنتيهما، اللذين خالفا أمرك، وأنكرا وحيك، وجَحَدا إنعامك، وعصيا رسولك، وقَلَبا دينك، وحرَّفا كتابك، وأحبَّا أعدائك .. وألْحَدَا في آياتك .. فقد أخربا بيت النبوة ... وقتلا أطفاله،وأخليا منبره من وصيِّه، ووارثِ علمه, وجَحَدا إمامته، وأشركَا بربِّهما، فعظِّم ذنبهما، وخلِّدهما في سَقَر، وما أدراكَ ما سقرُ،لا تُبقي ولا تذرُ، اللهم العنهم بكلِّ مُنكرٍ أتوه، وحقٍّ أخفوه .. ونفاقٍ أسرُّوه ....» [۴٧۱].
یعنی: «خدایا درود خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست، و لعنت خودت را بر دو بُت و طاغوت قریش و دخترانشان بفرست که با فرمان تو مخالفت ورزیدند، و وحی تو را منکر شدند، و پیامبرت را نافرمانی کردند و دین تو را دگرگون ساختند و نعمتهایت را نادیده گرفتند و کتابت را تحریف کردند، و دشمنانت را دوست داشتند، و آیات تو را به انحراف کشانیدند... و خانه نبوّت را تخریب کردند و کودکانش را کشتند و منبرش را از وصی و وارث علم او خالی کردند و امامتش را منکر شدند و به پروردگار شرک ورزیدند، پس گناهشان را بزرگ محسوب کن و آنها را در دوزخ جاویدان کن، خدایا بر هر منکری که مرتکب شدند و هر حقی که نادیده گرفتند، و هر نفاقی که پنهان کردند.....بر آنها نفرین بفرست...».
همچنین آن در بزگوار (شیخین) را فرعون و هامان می خوانند و روایت کردهاند که مفضّل از ابوعبدالله پرسید: «سرورم فرعون و هامان کیستند؟ گفت: ابوبکر و عمرب» [۴٧۲].
همچنین آن دو را به بُت ها نامیدهاند:
عیاشی روایت کرده که ابو حمزه از ابو جعفر سؤال کرد: «دشمنان خدا چه کسانی هستند؟ گفت: آن چهار بُت، گفت: آنها کیستند؟ گفت: ابوالفصیل و نعثل و معاویه و هر کس که بر آیین آنها هستند، پس هرکس با آنها دشمنی کند با دشمنان خدا دشمنی کرده است» [۴٧۳].
و همچنین شیخین را لات و عزّی میخوانند و...
همچنین معتقدند هر گناهی که از زمان آدم÷ تا آخر الزمان از هر کس سر زده کار ابوبکر و عمرباست! زیرا آنگونه که روایت آنها از اباعبدالله (به دروغ شیعه) حاکی است آن دو (شیخین) هابیل پسر آدم÷ را کشتند، و هیزم را برای آتش ابراهیمصجمع کردند، و یوسف را در چاه انداختند، و یونس÷ را در شکم ماهی حبس کردند، و حضرت یحیی را کشتند و عیسی÷ را به صلیب زدند، و جرجیس و دانیال را تعذیب کردند و سلمان فارسی را کتک زدند، و بر دروازه امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسینشآتش افروختند تا آنها را بسوزانند، و با تازیانه به دست فاطمه زهراء زدند، و با لگد به شکم او زد و جنین او به نام محسن سقط شد، و حسن÷ را مسموم کردند، و حسین÷ را کشتند و کودکان و پسر عموها و یارانش را سر بریدند و فرزندان رسول خداصرا به بردگی گرفتند، و خون آل محمّد را ریختند، و هر خونی که در اسلام ریخته شود، و هر ثروتی که از راه حرام به دستآید، و هر زنا و فاحشه و کار زشتی که صورت گیرد، گناهش به گردن ابوبکر و عمرباست، و ظلم و ستم و جور و عشّی که از آدم تا قیام قیامت بر آنها محسوب شده و باید آن را برعهده گیرند، سپس به آنها اعتراف می کنند و در آن موقع قصاص ظلم حاضران از آنها گرفته می شود، سپس آنها را روی درختی به صلیب می زنند، و فرمان صادر می کند در زیر آنها آتش روشن کنند تا با درخت بسوزند، بعد امام قائم دستور می دهد باد شروع به وزیدن کند تا خاکسترشان را به دریا بپاشند. مفضل گفت: سرورم این آخرین عذاب آنهاست؟ گفت: این بعید است ای مفضّل، خدا آنها را برمی گردانند... و در هر شبانه روز هزار بار آنها را بر تمام کارهایشان قصاص می کنند و می کشد، تا زمانی که خدا بخواهد» [۴٧۴].
توضیح:
آیا کسی که به اندازه ای از عقل بشری بهره داشته باشد این خرافات را باور میکند؟
[۴۵۸] الانوار النعمانیه ۱ / ۶۳ . [۴۵٩] الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم ج۳/۱۲٩، و إحقاق الحق ص۲۸۴ تستری،عقائد الإمامیة ج۳/۲٧ زنجانی [۴۶۰] تفسیر عیاشی ۲ / ۲۲۳ – ۲۲۴ و البرهان ۲ / ۳۱۰، البحار ۸ / ۲۲۰ . [۴۶۱] جلاء العیون مجلسی، ص ۴۵ . [۴۶۲] الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم ج۳/۲٩ [۴۶۳] الکنی و الالقاب عباس قمی ۱ / ۱۴٧ و بحار الانوار مجلسی ٩۵ / ۱٩۸ . [۴۶۴] العیون و المجالس ۱ / ٩ . [۴۶۵] الاعتقادات مجلسی، ص ٩۰ – ٩۱ . [۴۶۶] ضیاء الصالحین محمد صالح جواهری، ص ۵۱۳ . [۴۶٧] حق الیقین مجلسی، ص ۵۲۲، و کشف الاسرار خمینی، ص ۱۱۲ . [۴۶۸] کشف الاشتباه ص٩۸ عبد الحسین بن عیسى رَّشتی متوفای سال ۱۳٧۳ . [۴۶٩] فروع الکافی پاورقی مرآة العقول ج۴/۴۱۶ . [۴٧۰] أصول الکافی ج۱/۲٧٩-۲۸۰ (کتاب الحجة ح۴ وح۱۲ باب مَن ادَّعى الإمامة ولیس لها بأهل..... [۴٧۱] و از جمله آخوندهای مرجع که این دعا را بطور کامل ذکر کردهاند عبارتند از : کفعمی در بلد الأمین ص۵۱۱-۵۱۴، کاشانی در علم الیقین ج۲/٧۰۱-٧۰۳، أسد الله تهرانی حائری در مفتاح الجنان ص۱۱۳-۱۱۴، منظور حسین در تحفة عوام مقبول ص۴۲۳-۴۲۴، عباس قمی در مفاتیح الجنان ص۱۱۴، وغیره. [۴٧۲] مختصر بصائر الدرجات ص۱٩۲-۱٩۳ حسن بن سلیمان حلی معروف به شهید أول ت٧۸۶،و قرة العیون ص۴۳۲-۴۳۳ کاشانی، إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب ج۲/۲۶۶ علی حائری. [۴٧۳] تفسیر العیاشی ج۲/۱۲۲ ح۱۵۵، بحار الأنوار ج۲٧/۵۸ ح۱۶ (باب وجوب موالاة أوليائهم ومعاداة أعدائهم). [۴٧۴] مختصر بصائر الدرجات ص۱۸٧-۱۸۸ حسن بن سلیمان الحلی .