راه نجات از شر غلاة - بحث غلاة

فهرست کتاب

[نقد عبارات شرکی که در ابتدای کتاب «أُمَراءِ هستی» ذکر شده]

[نقد عبارات شرکی که در ابتدای کتاب «أُمَراءِ هستی» ذکر شده]

این جناب آیت الله العظمى! در ابتدای کتاب خود پس از آن‌که به تقلید مؤلّفین قدیم یک سطر و نیم به ستایش خدا پرداخته و نیم سطر، خاصّ گواهی به رسالت پیغمبر ساخته، می‌نویسد: «و گواهی می‌دهم که جانشینان او مدبّران امور آفرینش‌اند»!!.

اینک همین یک سطر او را از نظر قرآن مورد دقّت قرار بدهیم تا ببینیم مدّبر امور آفرینش کیست؟ قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ [یونس: ٣] «خدا بر عرش استیلا یافته و تدبیر امور می‌کند»[١١٤]. و می‌فرماید: ﴿يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ يُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ [الرعد: ٢] «خداست که تدبیر أمور کرده آیات را تفصیل می‌دهد» و می‌فرماید: ﴿يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ [السجدة: ٥] «خداست که امور زمین را از آسمان تدبیر می‌نماید». و عجیب است آن‌جا که خدا می‌فرماید: اگر از اینان (مشرکان) پرسیده شود که چه کسی تدبیر امور می‌کند؟ می‌گویند: خدا! همان خدا فرموده است: ﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١ فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢ [یونس: ٣١- ٣٢] «(ای محمّد) به مشرکین بگو: کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد یا کیست که مالک گوش‌ها و چشم‌هاست و کیست که زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می‌آورد و کیست که امر خلقت را تدبیر می‌نماید؟ خواهند گفت: که آن خداست. پس بگو آیا با این حال از خدا نمی‌ترسید هم‌چنان خداست که پرورندۀ شماست پس بعد از حقّ چه چیزی است جز گمراهی؟ پس چگونه از حقّ گردانیده می‌شوید».

وقتی که مشرکان اقرار می‌کنند که تدبیر کنندۀ امور آفرینش تنها خداوند جهان است آن‌گاه از این اقرار، این نتیجه را بر آنان حمل می‌کند که پس چرا از خدا نمی‌ترسید؟ آن کسی که تدبیر امور آفرینش می‌کند همان پروردگار شماست و چون حقّ همین است پس بعد از حقّ چیزی جُز ضلالت نیست پس دنبال چه چیز می‌گردید و به کجا می‌روید؟!.

مشرکین اقرار می‌کنند که مدّبر امور آفرینش خداست! پس به مسلمان چه باید گفت؟ ما همین جواب خدای متعال را به نویسندۀ این کتاب داده و می‌گوییم چه می‌خواهید و دنبال چه می‌گردید آیا بعد از حقّ جُز ضلالت است؟!.

جناب نویسنده در جمله‌های بعد می‌نویسد: «آرامش هر ساکن و تکاپوی هر متحرّک به امر آنهاست» (یعنی به امر دوازده امام). اینک پاسخ این جملۀ شرک آمیز بلکه شرک صریح او از آیات إلهی:

پروردگار عالم به همه چیز در سورۀ انعام آیۀ ١٣ می‌فرماید: ﴿وَلَهُۥ مَا سَكَنَ فِي ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٣ [الأنعام: ١٣] «هرچه آرامش گیرد در شب و روز از آن اوست» و ﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ [یونس: ٦٧] «او خدایی است که شب را برای آن‌که در آن آرامش گیرید قرار داد». و می‌فرماید: ﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِيَتِهَآ [هود: ٥٦] «هیچ جنبنده‌ای نیست مگر این‌که در تحت فرمان خداست» و می‌فرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَىٰ رَبِّكَ كَيۡفَ مَدَّ ٱلظِّلَّ وَلَوۡ شَآءَ لَجَعَلَهُۥ سَاكِنٗا [الفرقان: ٤٥] «مگر پروردگار خودرا ندیدی که چگونه سایه را متحرّک کرد و اگر می‌خواست آن را ساکن می‌نمود». پس تمام حرکات و سکنات تحت امر و ارادۀ خداست و بس!.

آیا یک مأمور چند آمر می‌خواهد؟ آیا خدایی که خود آفریده و خود هستی و جان داده از امر و تدبیر آن عاجز است، یا با توانایی و قدرت، امر آن‌ها را به دیگران واگذار کرده است؟ این جانشینان معصوم غیر خدا هستند یا عین خدا؟ که این امور به اینان واگذار شده است؟! و تو هر کدام را که بپذیری کافر و مشرکی! زیرا اگر غیر خدا هستند شرک است و مشرک از بدترین پلیدهاست ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ [التوبة: ٢٨] «همانا مشرکان پلیدند» و اگر عین خدا هستند یا اتّحاد است و یا حلول! و این هر دو عقیده کفر و در ردیف شرک است، به ضرورت مبانی دین و به اجماع مسلمین.

در جملۀ بعد می‌نویسد: «بی‌حکم‌شان گیاهی نمی‌روید» (یعنی بدون حکم جانشینان پیغمبر گیاهی نمی‌روید). اینک مسألۀ روییدن گیاه از نظر قرآن:

١- پروردگار جهان در سورۀ لقمان (آیه‌ی ١٠) می‌فرماید: ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ وَأَلۡقَىٰ فِي ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمۡ وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖۚ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ ١٠ [لقمان: ١٠] «از آسمان آبی فرو فرستادیم و در زمین از هر صنف پرارزش رویانیدیم».

٢- و نیز می‌فرماید: ﴿أَوَ لَمۡ يَرَوۡاْ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ كَمۡ أَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوۡجٖ كَرِيمٍ٧ [الشعراء: ٧] «آیا به زمین نظر نکرده‌اند که در آن از هر گونه گل و گیاه پرارزش رویانیده‌ایم».

٣- و می‌فرماید: ﴿وَأَلۡقَيۡنَا فِيهَا رَوَٰسِيَ وَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيۡءٖ مَّوۡزُونٖ ١٩ [الحجر: ١٩] «و کوه‌ها را در زمین افکنده‌ایم و در آن از هر چیز سنجیده‌ای رویانیده‌ایم».

٤- و می‌فرماید: ﴿ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا بِهِۦ حَدَآئِقَ ذَاتَ بَهۡجَةٖ مَّا كَانَ لَكُمۡ أَن تُنۢبِتُواْ شَجَرَهَآۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ يَعۡدِلُونَ [النَّمْل: ٦٠] «و برایتان از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن بوستان‌های شاداب رویانید که شما را نمی‌رسد (نه توان آن است) که درختش را برویانید، آیا با خداوند، معبودی دیگر هست؟! بلکه آنان گروهی هستند که برای خدا همتا قائل می‌شوند (از حقّ عدول می‌کنند)».

در این آیۀ شریفه تو گویی از عقیدۀ کفر و شرک این‌گونه مسلمانان خبر می‌دهد که روزی هم کسانی ادّعا خواهند کرد که مخلوقات خدا در امرِ خدا مشارکت دارند و رویانیدن گیاهان را به آنان نسبت می‌دهد لذا با استفهام انکاری می‌فرماید: ﴿أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِ «آیا با خدا معبود دیگری هست؟» و در دنبال آن می‌افزاید: ﴿بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ يَعۡدِلُونَ همان گروه‌اند که برای حقِّ متعال همتا قائل می‌شوند، و پس از آن‌که حقّ بر آنان القاء و بیان شد از پذیرفتن آن سرمیتابند و به بافته‌های خود می‌گرایند!.

٥- و می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗۖ لَّكُم مِّنۡهُ شَرَابٞ وَمِنۡهُ شَجَرٞ فِيهِ تُسِيمُونَ ١٠ يُنۢبِتُ لَكُم بِهِ ٱلزَّرۡعَ وَٱلزَّيۡتُونَ وَٱلنَّخِيلَ وَٱلۡأَعۡنَٰبَ وَمِن كُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ [النحل: ١٠، ١١] «خداست که از آسمان آبی فرو فرستاد که از آن آبِ آشامیدنی دارید و از آن درخت و گیاهی است که در آن چارپایان خویش را می‌چرانید. با آن باران برای شما کشت و زیتون و خرما و انگورها و از هر گونه میوه‌ها می‌رویاند».

ما اگر بخواهیم تمام آیاتی که در این باره در قرآن آمده است بیاوریم کار به تفصیل و تطویل می‌کشد و با اختصار ناسازگار است همین‌قدر خوانندگان خود را به آیات ذیل:

البقرة /٦١الأنعام/ ٩٩إبراهیم/ ٢٥

طه/ ٥٣الأنبیاء/ ٣٠عبس/ ٢٥-٣١

ق/٧-١١

حواله می‌دهیم که در تمام این آیات آفرینندۀ عالم رویانیدن گیاهان و نباتات را به خود نسبت داده و آن که خلاف آن ادّعا کند همچنان‌که در آیۀ ٦٠ «النّمل» فرموده، با خدای عالم، معبود دیگری گرفته و مشرک است!

ما نمی‌دانیم این مدّعیان مسلمانی با چه جرأتی اینگونه نسبت‌ها را به مخلوقات إلهی می‌دهند؟! و چون نویسنده اظهار می‌کند که «بی‌حکم‌شان گیاهی نمی‌روید» امّا آیات قرآن رویانیدن گیاهان را به خدا نسبت می‌دهد لا بدّ نظر نویسنده آن است که رویانیدن غیر حکم کردن است! پس نتیجه آن می‌شود که امامان حکم می‌کنند یعنی امر می‌کنند و –نَعُوذُ بِالله– خدا که می‌رویاند مأمور! و هم‌چنین در سایر أمور!! تَعَالَى الله عَمَّا يقولُ الظالـمونَ عُلُوَّاً كبيراً.

در جملۀ بعد از آن، آیت الله العظمى می‌نویسد: «و قطره‌ای نمی‌بارد» (یعنی بی‌حکم جانشینان پیامبر قطره‌ای نمی‌بارد).

ما به عنوان نمونه فقط یک آیه از آیات شریفۀ قرآن را در جواب این هذیان او می‌آوریم: ﴿وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ ٢٢ [الحجر: ٢٢] «و ما بادها را باردار کنندۀ (گیاهان) فرستادیم و از آسمان آبی فرو فرستادیم و با آن شما را سیراب ساختیم که شما خزانه‌دار و نگهدارندۀ آن نیستید» و علاوه بر این شما را به شرح ذیل به آیات شریفۀ سُوَر قرآن حواله می‌کنیم:

البقرة/ ٢٢الأنعام/ ٩٩الأعراف/٥٧

یونس/ ٢٤الرعد/ ١٧إبراهیم/ ٣٢

النحل/ ١٠الکهف/ ٤٥طه/ ٥٣

الحج/ ٥ و٤٣المؤمنون/ ١٨ و١٩ الفرقان/ ٤٨

النمل / ٦٠ و٦٣ العنکبوت/ ٦٣الروم/ ٢٤

لقمان/ ١٠السجدة/ ٢٧فاطر/ ٢٧

الزمر/ ٢١فصلت/ ٣٩الشورى/ ٢٨

الزخرف /١١ق/ ٩ الواقعة/ ٦٨-٧٠

الملک/ ٣٠النبأ/ ١٤ و ١٥عبس/ ٢٥

که در تمام این آیات نزول باران را خدای جهان به خود نسبت داده و غیر خدا هر که چنین ادعایی کند هرکس باشد از طبقۀ مسلمانان خارج و در ردیف مشرکان است!

در جملۀ بعد می‌نویسد: «و نسیمی نمی‌وزد». و در این باره تیمناً آیات قرآن را می‌آوریم: ﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱلۡفُلۡكِ ٱلَّتِي تَجۡرِي فِي ٱلۡبَحۡرِ بِمَا يَنفَعُ ٱلنَّاسَ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن مَّآءٖ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٖ وَتَصۡرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ وَٱلسَّحَابِ ٱلۡمُسَخَّرِ بَيۡنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ١٦٤ [البقرة: ١٦٤] «همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و گردش شب و روز و کشتی که در دریا برای نفع مردمان روان می‌شود و آن‌چه خدا از آسمان از جنس آب فرومی فرستد و زمین را پس زمردنش زنده می‌کند و در آن از هرگونه جنبنده‌ای می‌پراکنَد و گردش و جنبش نسیم‌ها و بادها و ابری که در میان آسمان و زمین مسخّر شده است برای کسانی که عقل خود را بکار می‌برند نشانه‌هایی (خدایی) است». و می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يُرۡسِلُ ٱلرِّيَٰحَ بُشۡرَۢا بَيۡنَ يَدَيۡ رَحۡمَتِهِۦ [الأعراف: ٥٧ و الفرقان: ٤٨]. «و او کسی است که بادها را (به سان) مژده رسان، پیشاپیش باران رحمتش می‌فرستد، و در سورۀ النَّمْل (آیۀ ٦٣) با اندک اختلافی همین معنى را مکرّر فرموده است. و در آیات ٢٢ سورۀ الحجر و ٤٦ سوره الروم و ٩ سوره فاطر و ۵ سوره الجاثیه وزیدن نسیم‌ها را به خدا نسبت داده و آن را دلیل بر خدایی «الله» گرفته است. یعنی آن کسی که چنین اموری را در تصرّف دارد و به امر و به حکم او این امور اجراء می‌شود، خداست.

حال اگر جانشینان معصوم پیغمبر مدّبر این امور هستند، پس به ناچار خدا هستند!! شاید در این‌جا این عذر و بهانه آورده شود که آری این امور مربوط به خداست لکن جانشینان معصوم از جانب خدا و به إذن او به این امور گماشته شده‌اند! ما سخافت این عقیده و ردّ این قول مزوّرانه را إِنْ شاءَ الله در صفحات بعد آشکار خواهیم کرد.

جناب آیت الله العظمى و نویسندۀ کتاب «أمراء هستی و حکومت چهارده معصوم بر جمیع موجودات» بعد از آن می‌نویسد: «و اختری نمی‌افروزد» (یعنی بدون حکم جانشینان پیامبر ستاره‌ای در آسمان فروزان نمی‌شود)!!.

برای ما درمیان ملّتی که ادّعای مسلمانی می‌نماید و خود را به دین اسلام که دین توحید است نسبت می‌دهد خیلی سخت است که اینگونه مباحث را که حتّى پیغمبر اسلام اثبات آن را بر بت پرستان لازم نمی‌دانست، به میان آوریم زیرا همان بت‌پرستان هم به سائقۀ فطرت می‌دانستند که تدبیر امور آفرینش و سکون هر ساکن و جنبش و تکاپوی هر متحرّک به دست خداست، و می‌دانستند که بدون حکم خدا، گیاهی نمی‌روید و قطره‌ای نمی‌بارد و اختری نمی‌افروزد. چنان‌که می‌فرماید: ﴿قُلۡ مَنۢ بِيَدِهِۦ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيۡهِ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَيَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩ [المؤمنون: ٨٨-٨٩] «(ای پیامبر به مشرکین) بگو: فرمانروایی هر چیزی به دست کیست و کیست که پناه می‌دهد و از او پناه گرفتن، نتوان یافت اگر شما می‌دانید؟ به زودی خواهند گفت فقط خداست! به ایشان بگو پس چرا مسحور شده‌اید؟! و به کدام سو، چون جادو شدگان، سرگردانید؟».

جای بسی افسوس است که بت‌پرستان، فرمانروایی در هر چیز را مخصوص خدا می‌دانند و در میان مسلمانان بعد از هزار و چهار صد سال گسترشِ تعلیمات اسلام اکنون آیت الله العظمی آن‌ها می‌نویسد جانشینان معصوم یا چهارده معصوم حاکم بر جمیع موجودات‌ هستند؟!.

اینک بار دیگر به جملۀ شرک‌آور آیت الله العظمى باز می‌گردیم که گفته‌اند: «و اختری نمی‌افروزد» (بدون حکم جانشینان معصوم) و آن را به آیات شریفۀ قرآن عرضه می‌کنیم تا ببینیم آیا فرستندۀ قرآن چنین حکمی را امضاء کرده است و یا پیغمبر او در رساندن آیات إلهی و تبلیغ رسالت بر ردّ کفر و شرک – نَعُوذُ بِالله – کوتاهی نموده است!!.

خداوند می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ [الأنعام: ٩٧] «اوست خدایی که ستارگان را برای شما پدید آورد تا بدان در ظلمات خشکی و دریا راه یابید».

﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُغۡشِي ٱلَّيۡلَ ٱلنَّهَارَ يَطۡلُبُهُۥ حَثِيثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَكَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٥٤ [الأعراف: ٥٤] [١١٥]

و می‌فرماید: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ «پروردگار شما الله است».

سپس می‌فرماید: ﴿وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ [الأعراف: ٥٤]

«و خورشید و ماه و ستارگان در تسخیر فرمان اویند» و می‌فرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمۡسَ ضِيَآءٗ وَٱلۡقَمَرَ نُورٗا [یونس: ٥]«اوست کسی که خورشید را پرتوافکن و ماه را روشن قرار داد» و می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلَّيۡلَ وَٱلنَّهَارَ وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ [الأنبياء:٣٣] «اوست خدایی که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید»، و مخصوصاً دربارۀ مشرکین می‌فرماید: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ لَيَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٦١ [العنکبوت: ٦١] «اگر از مشرکین بپرسی چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟ هر آینه بدون درنگ خواهند گفت: خدا! پس چگونه از حقّ روی‌گردان می‌شوند؟».

هرگاه بت پرستان آفرینش و فروزش خورشید و ماه را که نمونۀ روشن اختران هستند به خدا نسبت دهند چگونه رواست که مدّعی مسلمانی آن را به بندگان خدا و مخلوقات او نسبت دهد؟! پس چرا اینقدر چرند بافته هذیان می‌گویید؟ ﴿قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ ٥٩ [یونس: ٥٩] «(ای پیامبر) بگو: آیا خدا به شما اجازه داده است یا بر خدا دروغ می‌بندید؟».

باز هم آیت الله العظمى! در صفحۀ ٦ بعد از آن جمله‌ها، می‌نویسد: «هر چیز که از عدم به وجود آید یا از هستی به فنا گراید به مراقبت و نظارت امامان است»!!!.

اینک ببینیم که صفت مراقبت و نظارت بر اشیاء از نظر قرآن منحصر به کیست؟

خدای عالم از قول عیسى بن مریم می‌فرماید که آن جناب به درگاه خدا عرض می‌کند: ﴿أَنتَ ٱلرَّقِيبَ عَلَيۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ١١٧ [المائدة: ١١٧] «تو مراقب و نگاهبان بربندگانی و تویی که بر هر چیز حاضر و گواه هستی».

و می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلَيۡكُمۡ رَقِيبٗا ١ [النساء: ١] «همانا خدا بر شما مراقب و نگاهبان است».

و می‌فرماید: ﴿وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ رَّقِيبٗا ٥٢ [الأحزاب: ٥٢] «خداوند بر هر چیزی مراقب است».

پس امر نظارت و نگاهبانی بندگان و جمیع مخلوقاتِ عالم امکان خاصِّ پروردگار جهان بوده و اینگونه چرندها کفر و هذیان است.

باز هم آیت الله العظمى! در شرک و کفر، خود را رسوا می‌کند و در جملۀ بعد می‌نویسد: «و نقطه‌ای از قلمرو هستی غائب از نظر و توّجه آنان نیست»!! و در اثبات این مزخرفات در صفحۀ ١٩٨ کتابش می‌نویسد: «امام  ÷ جمیع مشارق و مغارب را می‌بیند و همۀ اماکنِ وجود در نظرش حاضر و مجسّم است»!!.

اینک این مدّعی را در پیشگاه قرآن کریم می‌گذاریم و قضاوتِ کتاب خدا را می‌خواهیم که بنا به آیات ذیل:

الأنعام/٧٣التوبة/٩٤ و١٠٥الرعد/ ٩ و١٠

السجدة/ ٦الزمر/ ٤٦الحشر/ ٢٢

الجمعة/ ٨التغابن/ ١٨

﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فقط خداست و مخصوصاً در آیه‌ی ٩٢ «المؤمنون» س از آن‌که خدا را عالم الغیب و الشّهاده وصف می‌کند بلا فاصله می‌فرماید: ﴿فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ٩٢[المؤمنون: ٩٢] «س برتر است از آن‌چه شریک وی می‌سازند» یعنی کسانی که غیر خدا را ﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ بدانند مشرک هستند! و خدا برتر است آز آن‌چه مشرکان می‌گویند.

و امّا این‌که تنها خدا بر اعمال و افعال مخلوقات خود شاهد و گواه است آیات ذیل را از قرآن کریم یادآور می‌شویم:

﴿وَٱللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨ [آل عمران: ٩٨] «و خداوند بر آن‌چه می‌کنید گواه است».

حضرت عیسى به خدا عرض می‌کند: ﴿وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ١١٧ [المائ‍دة: ١١٧] «و تو بر هر چیزی گواهی».

﴿ٱللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا يَفۡعَلُونَ ٤٦ [یونس: ٤٦] «خدا بر آن‌چه می‌کنند گواه است».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ١٧ [الحج: ١٧] «همانا خداوند بر هر چیز گواه است».

و نیز آیات ذیل:

النساء/ ٣٣الأحزاب/ ٥٥سبأ/ ٤٧

المجادلة/ ٦البروج/ ٩

و نیز با استفهام انکاری و توبیخی می‌فرماید: ﴿أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ٥٣ [فصلت: ٥٣] «آیا این بسنده و کافی نیست که پروردگار بر هر چیز گواه است؟!». قرآن خود تصریح نموده که خدا برای گواهی کافی است و فرموده: ﴿وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدٗا ٧٩ «گواه بودن خدا کافی است» [النّساء: ٧٩، يونس: ٢٩، الإسراء: ٩٦، الفتح: ٢٨] و با این آیات تودهنی محکمی به دهان هرزه درایان شرک‌پیشه می‌زند که تنها خدا برای گواهی کافی است و به دیگری نیاز نیست. و در بصیرت خدا به اعمال بندگان در قرآن آیات فراوان است که از کثرت آن، آوردنش را در این مختصر، معذرت می‌طلبیم.

[١١٤]- اين آيۀ کریمه، صفت استوای پروردگار متعال بر عرش را اثبات می‌کند، استوای بلا کیفی که سزاوار خداوند متعال است. بنابراین، بهتر است که این آیۀ کریمه را اینطور ترجمه نمود: «سپس بر عرش مستوی شد». [مُصحح]

[١١٥]- «(ای مردم) بی‌گمان پروردگار شما الله است که آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش مستوى شد، شب را به روز می‌پوشاند که شتابان در پی آن می‌رود، و خورشيد و ماه و ستاره‌گان (را آفريد) که مسخر فرمان او هستند، آگاه باشيد که آفرينش و فرمانروايی از آنِ او است، پر برکت (و به غايت بزرگ) است الله که پروردگار جهانيان است(٥٤)».