شفاعتی که در قرآن است
شفاعتی که قرآن کریم ضامن بیان آن است نه تنها چون شفاعت مشهور و جا افتاده غرور انگیز نیست بلکه خود بهترین وسیلۀ تربیت و تعالی است و موجب و مشوق حسن اعمال و صالح افعال است بدین شرح:
در کتاب مجید آسمانی دین توحید همۀ حول و قوت و ارادۀ و مشیت علی الخصوص در روز قیامت خاص خدای رب العالمین مالک یوم الدین است و هیچیک از آفریدگان از ملائکۀ مقربین و انبیای مرسلین و اولیای صالحین را در آن روز آن نیرو و توان نیست که کلمهای به زبان آورند: ﴿يَوۡمَ يَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ صَفّٗاۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨﴾ [النبأ: ٣٨]. «روزی است که روح و فرشتگان به حالت صف برخیزند و سخن نگویند مگر آنکه خدای رحمن به او قبلاً اجازه داده و او سخن به صواب گفته باشد»! ﴿ٱلۡيَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُكَلِّمُنَآ أَيۡدِيهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٦٥﴾ [یس: ٦٥]. «روزی که بر دهانهایشان مهر زنیم و دستهایشان با ما سخن گویند و پاهایشان بدانچه که کردهاند گواهی دهند».
در منطق قرآن به هیچیک از بندگان خدا از پیغمبران و پیشوایان و صالحان وعدۀ شفاعت داده نشده است سهل است، بلکه شفاعت پارهای از انبیا حتی برای نزدیکان و اقربای ایشان رد شده است چون شفاعت نوح ÷ برای پسرش و شفاعت ابراهیم ÷ برای پدرش و نیز شفاعت آنحضرت ÷ برای قوم لوط و شفاعت رسول اکرم ص برای پارهای از اقوام و یارانش.
شفاعتی که قرآن بدان صراحت دارد عبارت است از اموری که به پارهای از فرشتگان و قوای مدبرۀ عالم به اذن پروردگار داده شده است که نظام طبیعت را تدبیر و کارگاه خلقت را به دستور رب قدیر تقدیر میکنند و همین قوای خیره هستند که پارهای از آنان چون حملۀ عرش برای مؤمنین خیر خواهی کرده و برای ایشان استغفار میکنند و فرشتگان دیگر که برای عموم اهل زمین به وسیلۀ استغفار و شفاعت میکنند هر چند آنان در این عالم روی طبیعت ملکوتی خود خیر و خوبی و شفاعت و آمرزش برای همۀ اهل زمین به خصوص برای مؤمنین میخواهند و حتی انبیاء و اولیاء هم شامل است. اما آن استغفار و شفاعت فقط خاص مستحقان و صاحبان لیاقت از بندگان خدا میشود: ﴿وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيًۡٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ ٢٦﴾ [النجم: ٢٦] یعنی: «و ای چه بسیار از جنس فرشته که در آسمانها [برای اهل زمین] شفاعت میکند، لکن شفاعت آن فرشتگان چیزی را کفایت نکند فایدۀ نداشته باشد مگر پس از آنکه خدا اجازه دهد برای کسانیکه بخواهد و بپسندد».
شفاعتی که قرآن برای آدمیان قائل است همان استغفاری است که فرشتگان و پیغمبر برای مؤمنین امت خود، مؤمنین برای یکدیگر میکنند آن چنانکه شرح آن گذشت به دستور خدای رحمن و باذن پروردگار عالمیان است. چُون: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾[٢٢٢] [محمد: ١٩].
﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُنَّ ٱللَّهَۚ﴾[٢٢٣] [الممتحنة: ١٢].
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾[٢٢٤] [الحشر: ١٠].
و اینگونه شفاعت و استغفار که به دستور پروردگار است فقط در دنیا که محل عمل است انجام میشود و نتیجهاش در قیامت عائد مستحق آن میگردد. نتیجه اینگونه شفاعت آن است که مؤمنین به قرآن در زمان حیات و زندگی در دنیا سعی میکنند تا با اعمال حسنه و اخلاق فاضله خود را مستحق استغفار پیغمبر و مؤمنین کنند تا مرضی و پسندیده خداوند جهان و مشمول استغفار ملائکه و پیغمبر و مؤمنان گردند، نه اینکه به غرور شفاعت کذایی در وادی فسق و فجور و اجرای شهوات و ارتکاب محرمات خود را مستحق عذاب ابدی الهی گردانند و آن همه نکبت و ذلت در دنیا و آخرت نصیب خود و ملت نمایند چنانکه مشهود است!.
نتیجۀ اینگونه شفاعت آن است که در عالم وجود و جهان بود و نبود جز به یک معبود که پروردگاری و آمرزگاری خاص اوست روی نیاورند و انداد و شرکای خیالی همچون بتپرستان برای خود و خدا نتراشند و موحد حقیقی باشند.
نتیجه اینگونه شفاعت آن است که هر فردی سعی کند که اوامر شرع را چنانکه باید رعایت کند و با مردم آنچنان رفتار نماید که پیغمبر و مؤمنین از صمیم قلب برای او طلب آمرزش کرده، در معاشرت و معاملت از او راضی بوده، در حیات و ممات او را به خیر و خوبی یاد نمایند. باشد که مشمول شفاعت و استغفار ایشان شود و نتیجه همین شفاعت است که در آخرت موجب نجات و تخفیف عذاب و رفع درجات او میشود و باز همین شفاعت است که شامل حال مجرمین و کفار نمیشود. و در روز قیامت آن همه استغفار فرشتگان و شاید آدمیان نافع نیفتد: ﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ ٤٨﴾[٢٢٥] [المدثر: ٤٨].
آری، اینگونه شفاعت است که موجب ترقی نفس و علو روح مؤمن شده او را لایق همنشینی مؤمنان و صالحان میکند و با منطق قرآن و عقل و وجدان سازگار است و به غیر آن جز القائات شیطان و فریب دشمنان نیست.
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ﴾ والسلام علینا وعلى عباد الله الصالحین ورحمة الله وبرکاته.
[٢٢٢]- «و براى گناه خويش آمرزش جوى؛ و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن]».
[٢٢٣]- «و از خدا براى آنان آمرزش بخواه».
[٢٢٤]- «پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشى گرفتند ببخشاى».
[٢٢٥]- «از اين رو شفاعت شفاعتكنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد».