[اعتراض و پاسخ آن]
پارهای از کسانیکه خواستهاند شفاعت شفیعان روز قیامت را ثابت نمایند متمسک به آیاتی شدهاند که در آن کفار و مجرمین در روز قیامت از نداشتن شفیع متحسرند مانند آیات ١٠٠ و ١٠١ سوره شعراء که در آن بتپرستان میگویند: ﴿فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ ١٠٠ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٖ ١٠١﴾ یعنی: «برای ما از شفیعان کسی نیست و دوستان مهربانی نداریم». یا آیۀ ٤٨ سورۀ مدثر که در آن مجرمان در جواب خزنۀ جهنم چیزهای میگویند سرانجام در سرنوشت آنها میفرماید: ﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ ٤٨﴾ [فاطر: ٤٨] یعنی: «شفاعت شفیعان به حال مجرمان نفعی نمیبخشد». یا در آیه ١٨ سوره غافر بعد از آنکه از سختی روز قیامت شرحی میدهد آنگاه میفرماید: ﴿مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ ١٨﴾ [غافر: ١٨] یعنی: «برای ستمگاران خویشاوندی و شفاعتگری که اطاعت کرده شود نخواهد بود». یا در سوره اعراف آیۀ ٥٣ میفرماید: ﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِيلَهُۥۚ يَوۡمَ يَأۡتِي تَأۡوِيلُهُۥ يَقُولُ ٱلَّذِينَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَيَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَيۡرَ ٱلَّذِي كُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ٥٣﴾ یعنی: «آیا انتظار میبرند جز تأویل آنرا روزی که تاویل قیامت بیاید آنانکه آنرا از پیش فراموش کردهاند خواهند گفت: فرستادگان خدا به حق و راستی آمدند، پس آیا برای ما شفیعانی است تا دربارۀ ما شفاعت کنند یا اینکه برگردانیده شویم، پس عمل کنیم غیر از آنچه در دنیا عمل میکردیم اینان خود را زیانکار کردهاند و آنچه را که به دورغ بافتهاند از آنها گم شده است».
معتقدین به شفاعت میخواهند از مفهوم مخالف این آیات استناد به اثبات شفاعت کنند در حالی که هرگز این آیات چنین مفهومی ندارند که بتوان از مخالف آن اثبات شفاعت نمود. اینکه کفار آرزو میکنند که کاش آنان را شفیعی بود یا دوست مهربانی بود، این آرزو مانند سایر آرزوها است که اصلاً در روز قیامت مصداق آن یافت نمیشود چون آرزوی برگشت به دنیا چنانکه گفتیم آرزوهای محالی است که تحقیق آن برای هیچکس ممکن نیست.
چنانکه گفتند: ﴿أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ﴾ یعنی: «برگردیم و تلافی اعمال فوت شده را کنیم» یا اینکه میگویند: ﴿رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ٩٩ لَعَلِّيٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِيمَا تَرَكۡتُۚ﴾ [المؤمنون:٩٩-١٠٠] یعنی: «پروردگار من مرا برگردان تا شاید عمل صالح کنم» مگر صدیق حمیم که در ردیف شفیع است برای دیگران هست که برای اینان نیست؟ مگر نه مىبینی خدای متعال در سوره معارج پس از آنکه شرح روز قیامت را میدهد که: ﴿يَوۡمَ تَكُونُ ٱلسَّمَآءُ كَٱلۡمُهۡلِ ٨ وَتَكُونُ ٱلۡجِبَالُ كَٱلۡعِهۡنِ ٩ وَلَا يَسَۡٔلُ حَمِيمٌ حَمِيمٗا١٠﴾ یعنی: «همان روز که آسمان همچون فلز گداخته مىشود. و کوهها مانند پشم رنگین متلاشى خواهد بود. و هیچ دوست صمیمى سراغ دوستش را نمىگیرد!». در آن روز کدام خویشی از خویش خود میپرسد که مجرم را صدیق حمیم باشد یا شفیع مطاع؟
مگر در دنبال همین آیه شریفه نمیفرماید: ﴿يُبَصَّرُونَهُمۡۚ يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ ١١ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِيهِ ١٢ وَفَصِيلَتِهِ ٱلَّتِي تُٔۡوِيهِ ١٣ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا ثُمَّ يُنجِيهِ ١٤﴾ [المعارج: ١١-١٤] «آنها را نشانشان مىدهند (ولى هر کس گرفتار کار خویشتن است)، چنان است که گنهکار دوست مىدارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند. و همسر و برادرش را. و قبیلهاش را که همیشه از او حمایت مىکرد. و همه مردم روى زمین را تا مایه نجاتش گردند». آیا این حالت مخصوص مجرم است؟ این همان آرزوهای محال نیست؟ مگر خدای متعال در سوره عبس نمیفرماید: ﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلصَّآخَّةُ ٣٣ يَوۡمَ يَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِيهِ ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِيهِ ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِيهِ ٣٦ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُمۡ يَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ يُغۡنِيهِ ٣٧﴾ [عبس: ٣٣- ٣٧] «یعنی هنگامیکه بیاید آن صدای مهیب. روزی که فرار کند مرد از برادرش و مادرش و پدرش و همسرش و فرزندانش. در آن روز هر که را کاری است که او را به خود مشغول دارد». که این حالت برای همه است. پس اینگونه آرزوها آرزوهای محال است که در آن روز هریک از گناهگاران دارند خصوصا کسانی که به امید شفاعت شافعان مرتکب گناهان شدهاند بیش از دیگران به دنبال شفیعان میگردند اما از آنها خبری نیست!! زیرا در روز قیامت شفیعی نیست چنانکه حمیمی نیست. چنانکه برگشتی نیست. چنانکه فدیهای نیست. و...
با بیانی که شد در مسألۀ شفاعت به روشنی واضح شد اصل مطلب آن چنان نیست که غالیان و دشمنان دین به دست و دهان جاهلان و فاسقان انداختهاند و کار دین را ساخته بلکه حقیقت این مطلب را باید از قرآن کریم خواست نه از هوی و هوس این و آن، چنانکه گفتیم در قرآن کریم به کرات نفی شفاعت را در روز قیامت کرده است که: ﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا لَّا تَجۡزِي نَفۡسٌ عَن نَّفۡسٖ شَيۡٔٗا وَلَا يُقۡبَلُ مِنۡهَا شَفَٰعَةٞ وَلَا يُؤۡخَذُ مِنۡهَا عَدۡلٞ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ٤٨﴾ [البقرة: ٤٨] یعنی: «بترسید روزی را که هیچ کس از هیچ کس، چیزی را کفایت نکند و از او شفاعتی پذیرفته نشود و از او فدیه (قربانی) اخذ نگردد. و نه یاری میشوند».
باز در همین سوره میفرماید: ﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا لَّا تَجۡزِي نَفۡسٌ عَن نَّفۡسٖ شَيۡٔٗا وَلَا يُقۡبَلُ مِنۡهَا عَدۡلٞ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَٰعَةٞ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ١٢٣﴾ [البقرة: ١٢٣] «بپرهیزید روزی را که هیچ شخصی از شخص دیگر چیزی را کفایت نکند و از او قربانی قبول نگردد و شفاعتی نفع ندهد و یاری هم نمیشوند».
در این دو آیۀ شریفه تصریح میکند که در روز قیامت شفاعتی قبول نمیشود یا شفاعتی نفع نمیدهد.
ممکن است طمعکاران بهانهجو و جاهلان لجوج از قبول این حقیقت دست و پا زده بگویند: پس شفاعتی هست غایت امر اینکه پذیرفته نمیشود یا فایده ندارد به اینان باید گفت که در این آیات هم چنانکه تصریح بیفایدگی شفاعت شده است همچنان بیفایدگی عدل (فدیه) تصریح شده است و حال اینکه هر دوی اینها در روز قیامت نخواهند بود. مگر در روز قیامت فدیه و قربانی هست که شفاعت هم باشد هر چند پذیرفته نشوند؟ بلکه آیات شریفه از آرزوهای مجرمان در روز قیامت خبر میدهد که آنان آرزو میکنند که کاش کسی دیگر به جای آنها فدیه میشد و به جهنم میرفت تا آنها آزاد باشند چنانکه در آیه ١١ سوره معارج آوردیم که ﴿يَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ يَفۡتَدِي مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِئِذِۢ بِبَنِيهِ ١١﴾ یعنی: «مجرم دوست دارد که از عذاب آن روز پسرانش را فدیه دهد» و در سوره حدید آیه ١٥ میفرماید: ﴿فَٱلۡيَوۡمَ لَا يُؤۡخَذُ مِنكُمۡ فِدۡيَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾ یعنی: «امروز نه از شما منافقان و نه از کسانیکه کافر شدند فدیه گرفته نمیشود». آیا در آن روز فدیهای هست که خدا از منافقین و کافران نمیگیرد و مثلا از مؤمنان میگیرد یا آن روز مجرم دسترسی به فدیه دادن فرزندان و همسران و برادران خود دارد لکن از او پذیرفته نمیشود؟ هرگز نه، بلکه این فقط آرزویی است چنانکه در آیات شریفه این آرزو را به کرات از کفار و مجرمان آورده است که آنان آرزومند فدیه دادن هستند لکن بدان دسترسی نداشته و اگر هم داشتند از ایشان پذیرفته نمیشد. چنانکه در آیۀ ٥٤ سوره یونس میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّ لِكُلِّ نَفۡسٖ ظَلَمَتۡ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ لَٱفۡتَدَتۡ بِهِۦۗ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَ﴾ یعنی: «اگر برای هر نفسی که به خود ظلم کرده است آنچه که در روی زمین است از او بود هر آینه آنرا فدیه میداد».
و در آیۀ ١٨ سورۀ رعد میفرماید: ﴿لِلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱلَّذِينَ لَمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَهُۥ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمۡ سُوٓءُ ٱلۡحِسَابِ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٨﴾ یعنی: «کسانیکه اجابت فرمان الهی نکردهاند و از اطاعت سر باز زدهاند اگر همه آنچه در روی زمین است از ایشان بوده و مثل آن با او بود هر آینه فدیه میدادند تا از عذاب نجات یابند...».
و در سورۀ زمر آیه ٤٧ نیز میفرماید: ﴿وَلَوۡ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لَٱفۡتَدَوۡاْ بِهِۦ مِن سُوٓءِ ٱلۡعَذَابِ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۚ وَبَدَا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مَا لَمۡ يَكُونُواْ يَحۡتَسِبُونَ ٤٧﴾ [الزمر: ٤٧] «یعنی کسانیکه ظلم کردهاند اگر همه مال جهان را داشته باشند و مانند آنرا نیز مالک باشند آنگاه همه را از برای رهایی از شدت عذاب روز قیامت بدهند(نجات بیابند) و از جانب خدا چیزهایی برایشان آشکار شود که آنها را به حساب نمیآوردند». و در سورۀ مائده آیۀ ٣٦ میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لِيَفۡتَدُواْ بِهِۦ مِنۡ عَذَابِ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنۡهُمۡۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٣٦﴾ یعنی: «کسانیکه کافر شدند اگر همه اموال روی زمین و مانند آن را به علاوه ما فی الارض برای رهایی از عذاب روز قیامت فدیه دهند از آنان قبول نشود..».
در تمام این آیات از آرزوهای محال مجرمان و کفار بیان میکند که اگر فرضا همه اموال روی زمین از آنان بود بلکه زمینی دیگر مانند آن نیز از ایشان بود آن را به فدیه میدادند لکن به هر صورت از ایشان پذیرفته نمیشد و بهرۀ ایشان همان عذاب دردناک خواهد بود پس کلمه شفاعت هم که در آیات است همانند کلمه فدیه است، همانند کلمه صدیق و حمیم است، چنانکه فدیه وجود ندارد و صدیق و حمیم و وجود ندارد، شفاعت هم وجود ندارد: خصوصا که این حقیقت را قرآن کریم در آیه ٢٥٤ بقره خطاب به مؤمنین تصریح کرده است که: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰكُم مِّن قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞ﴾ یعنی: «ای مؤمنان، از آنچه روزی شما کردهایم انفاق کنید پیش از آنکه روزی بیاید که در آن بیع و دوستی و شفاعتی نیست». که آب پاک به دست همه ریخته است که اصلاً در روز قیامت شفاعتی نیست. چنانکه دوستی نیست و چنانکه بیعی نیست.
و در تمام آیات قرآن کوچکترین اشارهای به وجود شفاعت در روز قیامت نیست بلکه تماماً نفی است. بلی شفاعتی که در قرآن هست شفاعتی است که مؤمنین یا فرشتگان یا پیغمبر در دنیا به وسیله استغفار از یکدیگر میکنند و از خدا طلب رحمت و آمرزش به وسیله عبادت مینمایند زیرا دنیا دار عمل و عبادت است که: «اليوم عمل ولا حساب وغدا الـحساب ولا عمل». آن هم به اذن پروردگار که فقط درباره مؤمنین است که ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ﴾[١٨٩] [محمد: ١٩] ﴿فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ﴾[١٩٠] [آل عمران: ١٥٩] چنانکه شرح آن گذشت.
با این بیان است که هیچگونه تناقضی در آیات قرآن دیده نمیشود و مسأله شفاعت بر طبق عقل و نقل صحیح و درست میآید. زیرا با بیانی که شفاعتجویان کردهاند از یکطرف قرآن صریحاً اظهار میدارد که در قیامت شفاعتی نیست و از طرف دیگر آن را موکول به اذن خدا کرده است و از طرف دیگر مجرمان آرزوی شفیع میکنند از طرف دیگر بازار شفاعت به آن وسعت گشایش مییابد!؟ آری، مجرمان طمعکار این آیات و تناقض با یکدیگر میبینند و چون روح طمع در انسان قوی است و غرور و فریب شیطان و دسیسه غالیان و دشمنان دین مطلب را به صورتی در آورده است که گویی خدا و پیغمبر العیاذ بالله هذیان میگویند! از یکطرف گناهگاران و مجرمان را از عذاب شدید جهنم به علت ارتکاب معصیت و نافرمانی از خدا میترسانند، و از طرف دیگر باب شفاعت را با آن وسعت به روی آنان باز میکند! یعنی بنای محکمی که از دین و قوانین آن پی میافکنند و آنرا با بهترین هندسه بنیاد میکنند، با مسأله شفاعت از بیخ و بن ویران میکنند! چنانکه ویران شده است و اثری از آن باقی نیست! در حالیکه اصلاً قرآن از موهومات و مزخرفات آنان چیزی را تصدیق نمیکند بلکه به همان حکمت کامله خود شفاعت را در دنیا به إذن پروردگار برای مؤمنین که همان استغفار است میپذیرد و در روز قیامت نفع آن که آمرزش سیئات یا رفع درجات باشد عاید مؤمنین میشود و از این شفاعت ساختگی خبری در روز قیامت نیست و فقط آرزو است که خود غرور شیطانی در گمراهان است.
و چون فردای قیامت از آن اثری نبیند فریاد: ﴿فَمَا لَنَا مِن شَٰفِعِينَ١٠٠﴾[١٩١] [الشعراء:١٠٠] برآورند و به ایشان گفته خواهد شد: ﴿وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْ﴾ [الأنعام:٩٤] یعنی: «شفیعانی که خیال میکردید، کجایند که دیده نمیشود؟» ﴿وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤﴾ [الأنعام: ٩٤] یعنی: «آنچه در خیال خود میپنداشتید از شما گم شد». و جز حسرت باقی نماند!.
[١٨٩]- «و براى گناه خويش آمرزش جوى؛ و براى مردان و زنان با ايمان [طلب مغفرت كن]».
[١٩٠]- «پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه».
[١٩١]- «پس (اکنون) هیچ شفاعت کنندگانی برای ما نیست».