یادآوری
این کتاب در پنج بحث: علم غیب، ولایت، شفاعت، زیارت و غُلات، تألیف شده که در رد یکی از مدعیان علم و دعوی آیت الله العظمائی که در رسالهای به نام (امراء هستی) نگاشته بوده نوشتیم. به نام [راه نجات از شر غُلاة] بحث اول آن با تحمل زحمات و خطرات و خساراتی چاپ شد. و بحث شفاعت و معرفی غُلات آن به صورتی که میبینید با اضطراب چاپ میشود و در دسترس طالبان قرار میگیرد. اما چاپ بحث ولایت و زیارت آن را تا اکنون توفیق نیافتهایم و شاید هرگز نیابیم! زیرا در جامعه خود آن وسعت و بینش را نمیبینم که استعداد پذیرش اینگونه تحقیقات را داشته باشد. بدیهی است ما در ابتدای کار خود به وسعت بینش و استعداد پذیرش جامعۀ خود بیش از این امیدوار بودیم اما آنچه در مدت عمر طولانی خود بدست آوردیم فهمیدیم که نه تنها ملت ما بلکه میتوان گفت: تمام جوامع بشری در مسألۀ دین و اعتقاد تابع و مقلد پدر و مادر و محیط خودند و پیروان عقل و منطق و تابعان برهان و دلیل در این مسأله بسیار کم هستند. و هم چنانکه قرآن مجید به کرات یادآور است: ﴿كُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَيۡهِمۡ فَرِحُونَ ٥٣﴾ [المؤمنون: ٥٣ والروم: ٣٢] «هر گروهی بدانچه در نزدشان است دلخوشند». افراد برای تحقیق و تحکیم عقاید دینی خود حتی به قدر اطمینان به صحت ارزش یک اسکناس پنج تومانی زحمت تحقیق را متحمل نمیشوند! پس این قبیل تألیفات نه تنها در نزد آنها ارزشی ندارد بلکه حتی الامکان با آن خصومت و کار شکنی میکنند، چنانکه کردند! مثلا در جامعۀ ما امام و گاه پیغمبری را قبول دارند که عالم به غیب و متصرف در کون و مکان و مدبر عالم امکان باشد، در گهواره از در به در و با قنداق به آسمان بپرد!. و معتقدند که دوستی خیالی آنان باعث نجات و رفع درجات گشته و شفاعت آنان که به وسیلۀ چنین ولایت و یا زیارت قبور آنان تحصیل شده موجب سعادت دارین و فوز نشأتین گردد. اما پیغمبر یا امامی که چون دیگر مردمان دچار عوارض بشری است و امتیاز آنان فقط گرفتن وحی و الهام و ابلاغ آن به مردم است و صدق کلام اینان تبعیت آنان را عار دانند. در حالیکه چنین اعتقادی به قضاوت عقل و وجدان و حکم قرآن باطل و موجب خسران دو جهان است، زیرا پیروی چنان پیغمبر و امامی بدان صفات بر خلاف عدل خالق تمام موجودات است. آن پیغمبر و امام قابل تبعیت است که با افراد بشر همدوش و همگام باشد و امتیازش فقط وحی و الهام و صدق کلام از خدای علام است. اما مستکبران و جاهلان از چنین حقیقتی گریزانند و نمیدانند که هوا و هوس حقیقت نیست و خصومت با آن غلط است.
باری ما آنچه در توان داشتیم به مدد عقل و قرآن در اختیار جویندگان گذاشتیم ﴿لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا مَآ ءَاتَىٰهَا﴾ [الطلاق: ٧]. «خداوند هیچ کس را جز به [میزان] آنچه به او داده است مکلّف نمىکند».
گر نیابد بگوش رغبت کس
بر رسولان بلاغ باشد بس
والحمد لله رب العالـمین.
حیدر علی قلمداران
از خواننده التماس دعا دارم
***