[منشأ غلوّ در میان شیعیان]
به احتمال قوی بلکه یقین حاصل است که وقوع و شیوع غلو در اسلام از ناحیه یهود و نصاری است چنانکه تاریخ و کتب ملل و نحل چون: (ملل و نحل) شهرستانی متوفای ٥٤٨هـ و (کتاب المقالات والفرق) سعد بن عبدالله اشعری متوفای ٣٠١هـ و (تاریخ فرق الشیعة) ابو محمد حسن بن موسی نوبختی متوفای ٣١٠هـ و (التبصیر في الدین) ابوالمظفر اسفراینی متوفای ٤٧١هـ و کتاب (الفرق بینَ الفِرَق) عبدالقاهر بغدادی متوفای ٤٢٩هـ تماماً حاکی است که وقوع غلو در اسلام به وسیله عبدالله بن سبأ یهودی در باره علی بن ابی طالب ÷ صورت گرفت هر چند در زمان ما کسانی در صددند که وجود عبدالله بن سبأ را منکر شوند و آنرا اختراع سیف بن عمر که یکی از روات تاریخ طبری است بشناسانند در حالیکه تاریخ طبری در قرن چهارم هجری نوشته شده است و ما داستان او را در کتبی که در قرنهای قبل از تاریخ طبری نوشته شده دیدهایم. و اینک شرح غُلات را از کتاب المقالات والفرق سعد بن عبدالله اشعری متوفای ٣٥١ هـ که خود از بزرگان علمای شعیه اثنی عشری است میآوریم:
وی در صفحه ٢٠ آن کتاب مینویسد: «وأول من قال فیها بالغلو وهذه الفرقة تسمى السبائیة أصحاب عبدالله بن سبأ». یعنی: اولین طائفهای که در اسلام قائل به غلو شدند فرقه سبائیه است که به اصحاب عبدالله بن سبأ نامیده میشوند. آنگاه عبدالله بن سبأ را معرفی کرده و داستان او را از عقایدی که ابراز داشته شرح میدهد. سپس فرقههای غالیان را با عقایدشان تفصیل میدهد تا در صفحه ٤١ شرح تحلیل محرمات و تحریم واجبات را از غالیان داده مینویسد: «فكان أول ما شرع لهم تحريم الـختان». اول باری که از دوش غالیان برداشته شده این بوده که مؤسس این مذهب ختنه را حرام کرده است تا آنجا که مینویسد: «وزعموا أنه أحل لهم الـميتة ولحم الـخنزير...» یعنی: «چنین میپنداشتند که او نیز مردار و گوشت خوک را نیز حلال کرده است»!.
همچنین این طوائف غالی در شیعه با عقاید عجیب غالیانۀ خود اعتقادات اسلامی و احکام حلال و حرام را متزلزل و ضایع میکنند تا آنجا که در معرفی طائفۀ «منصوریۀ» از شیعه مینویسد: ایشان معتقد هستند آل محمد آسمان هستند و شیعه در زمیناند و اوّل ما خلقَ الله، عیسی است سپس علی بن ابی طالب که این عقیده به وضوح میرساند که مخترع آن مسیحی است. آنگاه در شرح عقاید ایشان مینویسد: «واستحلت جميع ما حرم الله وقالوا لم يحرم الله علينا شيئا تطيب به أنفسنا وتقوى به أجسادنا» یعنی: آنچه را که خدا در دین اسلام حرام کرده این طائفه از شیعه آنرا بر خود حلال شمردند و گفتند چیزی را که ما خوش داریم وجسدمان بدان نیرومند میشود خدا حرام نکرده است!. آنگاه فرقه غالیه خطابیه را شرح میدهد و مینویسد: «فرقة منهم قالت إن جعفر بن محمد هو الله وإن أبا الـخطاب نبي مرسل... وأباحوا الـمحارم كلها من الزنا واللواط والسرقة وشرب الـخمور وتركوا الصلوة والزكاة والصوم والحج وأباحوا الشهادات بعضهم لبعض». آری، انگیزۀ غلو برای همین است که معتقد به آن بتواند هرگونه حرام و منکری را مرتکب شود.
مرحوم سعد بن عبدالله اشعری (و همچنین مرحوم نوبختی که هر دو از بزرگان علماء شیعه میباشد) عقاید شیعیان خطابیه را شرح میدهند تا در صفحۀ ٥٣ مینویسد: که طایفهای از «المعمّریین» هستند که قائلاند «معمّر» خداست! معمر تمام شهوات را حلال کرد و در نزد وی چیزی حرام نیست. و میگفت: خدا این چیز را حلال کرده است پس چرا حرام باشد؟! سپس در صفحه ٥٩ علیانیه که تابعین بشار الشعیری هستند معرفی میکند که این طائفه از غُلات شیعه در چهار شخص متوقفند که آنان علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام میباشند. و اینان نیز در اباحات محرمات و تعطیل احکام و تناسخ با دیگر غُلات هم داستان هستند. و در صفحه ٨١ عقاید اسماعیلیه خالصه را که از غُلات خطابیه هستند میآورد: که آنان نیز اباحات را ظاهر کردند و همه چیز را برای خود مباح شمردند و در صفحه ٨٥ اعتقاد عمومی اصحاب ابی الخطاب را میآورد که: «استحلوا مع ذلك استعراض الناس بالسيف وسفك دمائهم وأخذ أموالهم والشهادة عليهم بالكفر والشرك على مذهب البهيسية والأزارقة في الـخوارج». «بنا به مذهب بیهسیه و ازارقه در خوارج، تعرض با شمشیر به مردم و ریختن خونشان و مصادرۀ اموالشان و شهادت دادن به کافر و مشرک بودن آنان را حلال شمردند»!.
و در صفحه ١٠٠ از غالیانی که قائل به امامت حضرت امام علی النقی بودهاند مباح بودن محارم چون مادر و خواهر و دختر قائل بوده و لواط با مردان را حلال میشمردند و معتقد بودند که این خود تواضع و فروتنی و تذلل است در مفعول به، و به هر صورت فاعل و مفعول هر کدام یکی از شهوات و لذات را در مییابند!.
و همچنین تمام طوائف غالیان یا اکثر آنها دارای چنین اعتقاداتی بودهاند و چنانکه بارها گفتهایم مقصودشان از نشر این عقاید اول تخریب اساس اسلام و بعد اباحه و تحلیل هر فعل حرام است و در زمان ما که شیعه امامیه از عقاید زشت این غُلات پرهیز کردهاند از طریق دیگر این راهها را بر خود گشودهاند و آن باب شفاعت است که به وسعت آسمان و زمین آن را به روی خود باز کردهاند و برای وصال به شفاعت اعمالی را چون توسل و زیارت و عزاداری و نذورات و موقوفات به نام اموات و برای قبور ایشان اختراع و ابداع کردهاند. و به کلی از کتاب خدا دور و مهجور مانده به ساختهها و پرداختههای غُلات قبل از خود خشنود و مسرور هستند.