ضعف روایات زیارت از کتب ائمهی رجال
تردیدی نیست که پس از آنکه مسلمانان با فرق مخالف خود از یهودیان و ترسایان و گبران و بودائیان و قبطیان تماس گرفتند و در مرز و بوم آنان مقابرالملوک و پاسارگاد و قبر کورش و داریوش و امثال آن را دیدند مسألهی زیارت به میان آمد و در زمان عباسیان ساختمان مقابر و مشاهد بر گور مردگانِ مسلمانان آغاز شد و قافله زوار از راست و چپ برای زیارت قبور پارهای از صالحان و اولیا شدّ رحال و سفر نمودند. و هر روز گنبدی گِلین و آجرین و اخیراً سیمین و زرین از هر گوشه قبهای بر آسمان بلند شد، و راویانی از خاور و باختر برای جعل خبر و در حیقیقت بیاثر کردن احکام جاندار و حیاتبخش شرع انور سر برآوردند، و کتب احادیث و اخبار را از وعدههای گزاف و خلاف پر کردند تا جایی که زیارت قبر با چند حج و چند عمره و اخیرا با صد هزار حج با رسول خدا ص صد هزار عمره و حتی صد هزار غزوه با پیغمبر، صواب امام عادل برابر گردید... بلکه بیشتر!.
علت و انگیزهی این ماجرا هرچه باشد آنچه بیشتر نزد ارباب عقول مورد قبول واقع میشود آن است که چون اکثر، بلکه تمام راویان این احادیث چنانکه شرح آن بیاید غالیان و کذابان و مفسدان و بیدینان بودهاند، جعل این احادیث به منظور تضعیف و سستکردن بنیان شریعت و ابتذال و استهزاء به کتاب خدا بوده است تا باورکنندگان آن، روح خوف و خشیت را که از وقوع در معصیت و یا سستی در انجام عبادت در خود حس میکردند از خویش زائل کرده و به غرور انبارکردن این همه طاعات و زاد و توشه و حسنات... برای یوم القیامه جرأت و گستاخی در معصیت حضرت خالق البریات پیدا کنند و به فسق و فجور، وقت و نسل خود را ضایع نموده و از رویآوردن به خیرات و حسنات و بذل مال و جان در راه خدا و ذخیرهی یوم المعاد خودداری نمایند.
و مخصوصا جهاد فی سبیل الله که خود، وسیلهی ترقی و پیشرفت و عظمت اسلام بوده است فراموش شود، و در عوض به عملی مشغول شوند که از آن اگر ذلت و نکبتی نصیب نشود لاجرم عزت و شوکتی دست ندهد.
و غرض دیگر از نشر و تبلیغ این موضوع شاید چنانکه مخالفان شیعه گفتهاند آن بوده است که سیاستمداران خواستهاند از اهمیت فراوان و بیبدیل حج خانهی خدا که یکی از بزرگترین وسائل ارتباط مسلمانان و اتحاد اسلامی است حتی المقدور کاسته شود!.
هرچه بود این نقشه و سیاست کار خود را به شدیدترین صورت انجام داده است به طوری که امروز در مردمی که ادعای مسلمانی و تشیع مینمایند بزرگترین آرزو و مهمترین عمل، زیارت قبور وعزاداری و سوگواری است! و پرواضح است که این عمل تاکنون نتیجه روشنی که داشته جز غرور و جهل و فقر و احتیاج چیز دیگری عاید این ملت نکرده است! و چیزی که بر معارف و عقاید این طایفه افزوده است همان فقرات کفرآمیز غرورانگیز است که امامان را: «يَا عَيْنَ اللهِ النَّاظِرَةَ وَيَدَهُ الْبَاسِطَةَ وَإِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَحِسَابُهُمْ عَلَيْكُم!»[٢٧٠] معرفی کرده است و شب و روز این عبارات شرک و کفر در مشاهد متبرکه ایشان خوانده شود.
چنانکه در سطور آینده خواهید خواند اکثر بلکه تمام این ثوابها که برای تشویق از طرف راویان و محدثان و علمای شیعیان در کتب اخبار جمع شده از ناحیه غالیان و کذابان و دشمنان دنیا و آخرت مسلمانان جعل و وضع شده است. اما آنچه باعث تعجب و حیرت است آن است که چگونه بسیاری از جامعین این احادیث که خود از ائمه علم رجالاند این احادیث را در کتب خود آوردهاند!؟ مثلاً شیخ طوسی که خود دو کتاب در علم رجال تألیف کرده است بسیاری از راویان این احادیث را غلوکننده و کذاب و ضعیف شمرده است با این حال در کتاب معروف خود تهذیب الأحکام بسیاری از احادیث زیارت را از همین غالیان کذاب روایت کرده است!.
اینان چون طبیباناند که برای احتراز از ابتلا به امراض خودشان دستوراتی برای پرهیز مریض میدهند آنگاه خود در نشر میکروب همان مرض حریصاند[٢٧١]! ما عقیده داریم که آنان را جز خدمت به شریعت نظری نبوده است، اما به هر حال از این غفلت و اشتباهشان نباید غافل بود.
باری ما این مقدمه را با بحثی که درخصوص زیارت داریم. قربة إلى الله وطلباً لمرضاته با تمام خسارات مادی و ضررهای معنوی دنیوی که برای ما دارد و از چنین جهادی انتظار میرود، تقدیم طالبان حق و حقیقت میکنیم تا خود با عقلی روشن و چشمی بصیر بدان بنگرند، اگر عقل و وجدانش آن را پذیرفت در نشر و اشاعه آن بکوشند تا شاید بتوانیم از این خرافات، طالبین حق را نجات دهیم و به شاهراه اسلام صحیح که سعادت دنیا و آخرت در آن است برسانیم و در نتیجه ثوابی از آن عاید ما گردد، و گرنه ما دین خود را نسبت به شریعتی که علاوه بر تبعیت به حفظ و حراست آن نیز مأموریم به قدر مقدور ادا نموده و انجام وظیفه کردهایم.
﴿إِنۡ أُرِيدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِ﴾[٢٧٢].
تعدادی از راویان احادیثی که در کتب شیعه (كافي وكامل الزيارة ومن لا يحضره الفقيه وتهذيب الأحكام) در باب زیارت آمده است به ترتیب حروف هجایی به قرار ذیل است مگر افراد نادری که گفتار آنها چندان مخالفتی با مبانی دین نداشته و یا ظهور آن احادیث از طرف آنان ارزش یقین نگرفته است.
اسامی راویان:
٢٣- علی بن فضال |
١- احمد بن هلال عبرتایی |
٢٤- عمرو بن ثابت |
٢- بکر بن صالح |
٢٥- قاسم بن یحیی |
٣- جعفر بن محمد بن مالک |
٢٦- محمد بن ارومه |
٤- حسن بن عبد الله القمی |
٢٧- محمد بن اسلم |
٥- حسن بن علی بن ابی حمزه |
٢٨- محمد بن جمهور |
٦- حسن بن علی بن ابی عثمان |
٢٩- محمد بن حسن بن شمّون |
٧- حسن بن علی بن زکریا |
٣٠- محمد بن سلیمان الدیلمی |
٨- حسین بن عبد الله |
٣١- محمد بن سنان |
٩- حسین بن مختار |
٣٢- محمد بن صدقه |
١٠- حسین بن یزید النخعی |
٣٣- محمد بن عیسی بن عبید الیقطینی |
١١- خیبری بن علی الطحان |
٣٤- محمد بن فضیل |
١٢- داوود بن کثیر الرقی |
٣٥- محمد بن موسی الهمدانی |
١٣- سلمه بن الخطاب |
٣٦- معلی بن محمد البصری |
١٤- سهل بن زیاد |
٣٧- مفضل بن صالح |
١٥- سیف بن عمیره |
٣٨- مفضل بن عمر |
١٦- صالح بن عقبه |
٣٩- موسی بن سعدان |
١٧- عبد الرحمن بن کثیر |
٤٠- یونس بن ظبیان |
١٨- عبد الله بن عبد الرحمن الاصم |
٤١- موسی بن عمران النخعی |
١٩- عبد الله بن القاسم الحضرمی |
٤٢- سلیمان بن عمرو النخعی* |
٢٠- عبد الله بن میمون القداح |
٤٣- صالح النیلی* |
٢١- عثمان بن عیسی |
٤٤- منذر بن جارود* |
٢٢- علی بن حسان [٢٧٣] |
پارهای از این راویان، یک حدیث و پارهای از آنان تا بیست حدیث و بیشتر در باب زیارت و ثواب آن با واسطه یا بیواسطه از ائمه اهل بیت علیهم السلام روایت کردهاند.
اینک ما به ترتیب اسامی اینان، سابقه و ترجمه حال هریک از ایشان را از کتب معتبر رجال شیعه چون رجال: نجاشی و شیخ طوسی و غضائری و علامه حلی به نظر خوانندگان حقیقتجو میرسانیم و پارهای از احادیثی که اینان در خصوص زیارت و ثواب آن آوردهاند همراه ترجمه آن مینگاریم تا خود انصاف دهند که آیا شخصی که ایمان به خدا و رسول و روز قیامت دارد میتواند به استناد چنین احادیثی از چنین راویانی مطمئن و مغرور شده و عملی را که نه در کتاب خدا از آن خبری و نه در سنت رسول الله ص از آن اثری است به عنوان بزرگترین عبادات انجام داده و عبارات و فقراتی کفرآمیز که در این زیارتنامهها آمده است مدرک و حجت در ولایت تکوینی و تصرف و حاکمیت ائمه علیهم السلام بر کل موجودات بشمارد و ملتی را که در تاریخ جهان راقیترین ملل جهان بودهاند در نتیجه اینگونه القاءات شوم به صورت منحطترین (از انحطاط) و ذلیلترین ملل عالم از حیث دین و دنیای امروز درآورد؟
[٢٧٠]- مقایسه کنید این عبارات را با آیاتی نظیر: ﴿مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ﴾ [الأنعام: ٥٢] «حساب آنان به هیچ وجه با تو نیست». ﴿إِنۡ حِسَابُهُمۡ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّيۖ لَوۡ تَشۡعُرُونَ١١٣﴾ [الشعراء: ١١٣] «حسابشان جز با خدایم نیست، اگر مىدانستید». ﴿إِنَّ إِلَيۡنَآ إِيَابَهُمۡ ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا حِسَابَهُم٢٦﴾ [الغاشیة: ٢٥-٢٦] «همانا بازگشتشان بهسوى ما و آنگاه حسابشان با ماست».
[٢٧١]- در امم بدوی قبل از اسلام که آنیمیزم شیوع داشت، و هنوز هم شایع است، آنان معتقد بودند که ارواح رؤساء وبزرگان قبیله از خوش آمد و تملق و چاپلوسی زندگان خوشنود می شوند و از وفاداری و خلوص ممنون می گردند، از اینرو باید همواره به یاد آنان بود، تا جلب رضایتشان شود. در اسطورههای نیمه تاریخی قهرمانی بعضی از فضائل قبل از مرگ مراحل کمال را میپیمایند تا جنبه الوهیت مییابند. (خلاصه از تاریخ جامع ادیان و سایر کتب ملل و نحل).
[٢٧٢]- «من جز اصلاح؛ - تا آنجا که توانای دارم- نمیخواهم، و توفیق من جز به (فضل) الله نیست».
[٢٧٣]- استاد قلمدران نام این سه راوی را در ردیف روات احادیث زیارت آورده ولی معرفی آنان در کتاب از قلم افتاده است. دو راوی اول از معاصرین امام صادق ÷ بوده اند. سلیمان بن عمرو النخعی را علمای رجال بسیار ضعیف میدانند. وی از بس دروغ گفته او را کذاب النخع لقب دادهاند! صالح بن الحکم النیلی الأحول نیز در صفحه ١٠١رجال نجاشی ضعیف شمرده شده است. درباره منذر بن جارود العبدی نیز ممقانی در صفحه ٢٤٨ جلد سوم تنقیح المقال میگوید که: به هر حال در ضعیف بودن منذر هیچ شک وشبههاى نیست. (برقعی).