خلاصۀ بحث شفاعت
١- مسئله شفاعت که در امت اسلام عموماً و در مذهب شیعه خصوصاً به شرحی که رایج است هیچ مایهای از عقل و پایهای از شرع ندارد و یقیناً بدینصورت از امم و ملل منسوخه و باطلۀ ادیان قبل از اسلام داخل شده است و یا دشمنان اسلام جعل کردهاند - چنانکه شرح آن گذشت-. و کتب ملل و نحل و تحقیق در مذهب و کیشهای خاموش و فراموش ضامن بیان حقیقت این مطلب است.
٢- شفاعت بدینصورت و کیفیت از طرز شفاعت مقربان سلاطین جبار که امر و ارادۀ مستبدانهشان دائر مدار خود خواهی و اجرای خشم و شهوت ظالمانه و جاهلانه آنان بود کپی شده است و هرگز با ارادۀ حکیمانه و مشیت عالمانه پروردگار جهان و آفریندۀ عالم امکان و سنت عادلانه آن موافق نیست و چنین تصور و نسبتی به خالق و صانع حکیم منتهای جهل و خدانشناسی است به توضیح و تفصیلی که قبلاً آوردهایم.
٣- اکثر آیات شفاعتی که در قرآن کریم است رد و دفع عقاید جاهلانهای است که قبل از اسلام در بین مردم مخصوصاً بتپرستان جاهلیت شایع بود زیرا مشرکین و مجوس و تابعیون فلاسفۀ یونان و هند قایل به ارباب انواعی بودند که در دستگاه خلقت دارای قدرت و مشیتی هستند و خدایان باد و باران و جنگ و صلح و قطحی و فراوانی و مرض و صحت و امشاسپندان هر یک را در پست مخصوص خود دارای حکومت و استقلالی و عزت و احترامی میدانستند که از طرف خدای بزرگ به جهت تقرب و احترامی که دارند میتوانند از خدا بخواهند که نفعی برای عبد خود جلب و یا ضرری را دفع کند لذا این فرق ضاله از معبودان خود میخواستند که نفعی را به شفاعت برای ایشان و ضرری دفع نمایند و خصوصاً مشرکین محیط نزول قرآن که اصلاً به آخرت ایمان نداشتند هرگز شفاعت اخروی را از شافعان نمیخواستند بلکه منظورشان منافع دنیا بود. دقت در آیات شریفه قرآن این معنی را به طور روشن بر طالبان واضح میکند چنانکه به پارهای از آن اشاره شد.
٤- آیات شفاعتی که در آن اشاره به نافع بودن آن در روز قیامت است شفاعتی است که فرشتگان آسمان و پیغمبر و مؤمنان به وسیلۀ استغفار دربارۀ مستحقین آن انجام میدهند و این گونه شفاعت چنانکه قبلاً شرح دادهایم دارای اصول و شرایطی است که:
اولا: شخص مشفوع له لیاقت و استحقاق شفاعت و استغفار ملائکه و پیغمبر و مؤمنان را داشته باشد، یعنی مؤمن و مرضی و پسندیده خدا باشد.
ثانیاً: خدای متعال اذن و اجازه برای استغفار و شفاعت او بدهد چون: ﴿ٱسۡتَغۡفِرۡلَهُمۡ﴾ [التوبة:٨٠] و یا ﴿وَيَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ﴾[٢١٩] [غافر: ٧]
ثالثاً: این شفاعت و استغفار در همین عالم صورت گیرد وگرنه در قیامت شفاعتی نیست ﴿يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞ﴾[٢٢٠] [البقرة: ٢٥٤] و شفاعت و استغفار فرشتگان و پیغمبر و مؤمنین در دنیاست که در روز قیامت به حال آن کسی که دربارۀ او استغفار شده است نفع میبخشد و آیۀ شریفۀ: ﴿يَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُۥ قَوۡلٗا ١٠٩﴾[٢٢١] [طه: ١٠٩] متضمن این حقیقت است و در آیات شریفه اصلاً اشارهای به وقوع شفاعت در قیامت نیست بلکه سخن از نافع بودن و نبودن آن است.
٥- احادیثی که در کتب اخبار در باب شفاعت آمده است جمیعا از درجه اعتبار و صحت خالی است چنانکه شرح آن گذشت.
٦- انگیزۀ وسعت و گسترش موضوع شفاعت بدین کیفیت که رایج است به طور حتم از ناحیه غالیان و دشمنان اسلام است تا بدین وسیله مسلمانان را از توجه به قرآن و اِنذارات آن غافل کرده و در فسق و فجور و اجرای شهوات مُنهمِک نموده از فعالیت و فداکاری و اجتناب و احتیاط از معاصی باز دارند و همچنین از جهاد و جانبازی باز داشته از یکطرف آنان را از ترویج دین مبین متوقف کرده و از طرف دیگر به تنبلی و تباهی و غرور و به فساد و اضمحلال تشویق نمایند چنانکه این مقصود برای ایشان حاصل است!.
٧- مبلغین سوء از طرف دشمنان اسلام دانسته یا ندانسته از شفاعت چنینی تبلیغ و تائید کرده و روح طمع و طبیعت حیوانی از آن استقبال و بهرهوری میکند و گرنه اندک تعقل و تفکر و تدبر در آیات قرآنی مراتب معروضه را تصدیق میکند.
[٢١٩]- «و براى كسانى كه گرويدهاند طلب آمرزش مىكنند».
[٢٢٠]- «روزى كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى».
[٢٢١]- «در آن روز، شفاعت [به كسى] سود نبخشد، مگر كسى را كه [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد».