راه نجات از شر غلاة - بحث غلاة

فهرست کتاب

احادیث باقیمانده از فرق ضاله

احادیث باقیمانده از فرق ضاله

صرف‌نظر از تمام این معایب، اینک در کتب معتبر شیعه امامیه احادیثی موجود است که همان رنگ و بوی مذاهب باطله را دارد، و هم‌چنان انسان را به جرأت بر امور خلاف قرآن فرا می‌خواند! از آن جمله:

١- «ابن بابویه قمی» در امالی در «المجلس الثمانون» ضمن فضیلت ماه رجب و ثواب روزه در آن، می‌نویسد: «ومن صام من رجب تسعة وعشرين يوماً غفر الله   له ولوكان عشاراً ولو كانت امرأة فجرت بسبعين مرّة (امرأً) بعد ما أرادت به وجه الله والـخلاص من جهنم لغفر الله لها!».

ملاحظه می‌فرمایید با بیست و نه روز روزه در ماه رجب گناه زنی که هفتاد بار با هفتاد مرد زنا کرده باشد آمرزیده می‌شود!! وشاید با هر مرد هفتاد مرتبه، جمعاً ٤٩٠٠ مرتبه!! در این صورت آیا می‌توان حتی یک حلال‌زاده جستجو نمود؟!

٢- در کتاب منتهی المطلب، علامه حلی (١/٤٦١) ضمن آن‌که می‌نویسد:

«يستحب أن يجعل معه (= الـميت) شيئاً من تربة الـحسين ÷ طلبًا للبركة والاحتراز من العذاب والستر من العقاب». «مستحب است به منظور طلب برکت و دوری از عذاب و برکنارماندن از مجازات، با میت مقداری از تربت امام حسین ÷ نیز قرارداده شود».

سپس داستان زنی را می‌آورد که مرتکب زنا می‌شد و فرزندانی که می‌آورد، از ترس رسوایی می‌سوزانید! وکسی جز مادرش از کارش خبر نداشت. هنگامی که مُرد و دفن شد خاک او را بیرون انداخت و قبول نکرد! و به هرجا که بردند وضع چنین بود، خانواده‌اش خدمت صادق ÷ رفتند و قضیه را گفتند، امام از مادر آن زن پرسید که این زن در زمان حیاتش چه معصیتی مرتکب می‌شد؟ مادرش ناگزیر واقعیت را به استحضار امام رساند، حضرت فرمود: زمین او را قبول نخواهد کرد زیرا او خلق خدا را به عذابی که خاص خداست معذب می‌کرده است!! در قبر او مقداری از تربت حسین ÷ بگذارید! چنین کردند و خدا آن زن را مستور داشت!! آری با مقداری خاک تربت، معصیتی بدین عظمت تخفیف یافت!! تا کور شود هر آن‌که نتواند دید!!!.

٣- در جلد نوزدهم بحارالانوار (ص٣٠٢ چاپ کمپانی) از مهج الدعوات «سید بن طاووس» نقل شده است: روینا باسنادنا الی سعد بن عبدالله، آن‌گاه سند حدیث را تا به حضرت صادق ÷ می‌رساند که فرمود: «إن عندنا ما نكمته ولايعلمه غيرنا».

«چیزی داریم که آن را کتمان می‌کنیم و غیر ما آن را نمی‌داند».

و می‌خواهد برساند که نعوذ بالله این سر از اسرار آل محمد است! تا آن‌جا که می‌گوید: امام جعفر صادق ÷ فرمود: گواهی بر پدرم می‌دهم که او مرا حدیث کرد از پدرش از جدش که علی ÷ فرمود: ای پسرک من، ناچار تقدیر الهی و احکام آن، برآنچه من دوست دارم قضا و امضا می‌شود... تا آن‌جا که می‌فرماید: تو را از خیری آگاه می‌کنم که اصل آن از خداست که تو آن را صبح و شام خواهی گفت و بدان هزار هزار فرشته را مشغول خواهی داشت که بر هر فرشته از آن هزار هزار فرشته، نیروی هزار هزار نویسنده تندنویس داده خواهد شد یا داده شده است. و خداوند برای این، آن هزار هزار فرشته را مأمور کرده است که برای تو استغفار کنند در حالی که به هر فرشته نیروی هزار هزار سخنگوی تند داده شده است و برای تو در دارالسلام (بهشت) هزار خانه در صد قصر بنا شود که در آن‌جا همسایه جد خود خواهی بود و برای تو در بهشت‌های عدن هزار هزار شهر بنا خواهد شد! ودر قبر تو نوشته‌های این شهرها و قصرها (سند مالکیت آن‌ها!) با تو محشور خواهد شد تا برای تو هیچ ترسی وخوفی نبوده و هیچ تزلزل و لغزش در صراط و هیچ عذابی نباشد و برای تو هر روز به شماره‌ی ثقلین (جن و انس) به هر نفس آن‌ها هزار هزار حسنه نوشته و هزار هزار گناه محو و هزار هزار درجه بلند خواهد شد و برای تو عرش و کرسی استغفار خواهند کرد تا آن‌گاه که تو در مقابل خدا قرار گیری و...

باری، تمام ثواب‌ها برای چیست؟ برای این‌که تو بگویی: «سبحان الله والحمد لله ولا إله إلا الله والله أكبر» و چند کلمه دیگر.

البته حضرت امیر المؤمنین از حضرت حسن ÷ یا حضرت حسین ÷ پیمان گرفته است که این راز را به کسی (نامحرم) نگویند اما متأسفانه این راز کشف و در این گنج عجیب و عظیم باز شده و کتاب‌ها را پر کرده است و اکنون هر فاسق و فاجری می‌تواند تمام انذارت قرآن را هیچ گرفته و با خاطر جمع به فسق خود ادامه دهد! و اهل معنی می‌دانند که این اصرار در کتمان این راز برای آن بوده است که بازار این ادّعا گرم باشد که «الإنسان حريص على ما منع». (انسان حریص است بر آن چیزی که منع شده) و «كل ممنوع متبوع». (هر چیز ممنوعی بیشتر به دنبالش می‌روند) و مفت و ارزان ازدست ندهند!

٤- باز هم احادیثی از این قبیل در کتاب «مهج الدعوات» و غیر آن فراوان است که پناهگاه خوبی! برای مأمون‌بودن از انذارات قرآن است،‌ از آن جمله حدیثی است در دعا که در جلد ١٩ بحارالانوار از «مهج الدعوات» آمده است و از جمله ثواب‌های آن دعا آن است که حتی زنای با مادر هم آمرزیده می‌شود!.

و اینک آن حدیث: «عبد الله عن حميد البصري قال حدثنا ابراهيم بن أدهم عن موسى عن الفراء عن محمد عن علي بن أبي طالب صلوات الله عليه عن النبي  ص قال: من دعا بهذه الأسماء استجاب الله  ...».

- این روایت که سندش را به حضرت امیرالمؤمنین علی ÷ رسانده‌اند آن است که فرمود: پیغمبر خدا ص فرموده است: «هرکه این نام‌ها را بر پاره‌های آهن بخواند هر آینه آن آهن‌ها آب شود و اگر مردی این دعا را چهل شب جمعه بخواند خدا هرگونه گناهی را که بین او و خدا هست بیامرزد، هرچند با مادر خود زنا کرده باشد البته خدا او را با این دعا می‌آمرزد، و...».

دعا این است، می‌گویی: «اللهم إني أسألك يا من احتجب بشعاع نوره عن نواظر خلقه» و چند سطر دیگر....

- پروردگارا، همانا از تو می‌خواهم ای آن‌که با پرتو نورش از دیدگاه خلقش در حجاب است.

گفته‌اند که سلمان عرض کرد یا رسول الله، پدر و مادرم فدای تو باد این دعا را به مردم تعلیم نکنم؟ پیغمبر ص فرمود: ای اباعبدالله نه که (خوانندگان این دعا) نماز را ترک مى‌کنند و مرتکب زنا می‌شوند درحالی که خدا همه آن‌ها و خانواده‌هایشان و همسایگانشان را و حتی کسانی که در مسجد آن‌ها هستند و تمام مردم شهر خواننده دعا را می‌آمرزد!.

یعنی ثواب این دعا آن‌قدر تند و تیز است که نه تنها موجب آمرزش خواننده دعا که نماز را ترک می‌کند و مرتکب زنا حتی با مادر خودش می‌شود بلکه تمام مردمی که در شهر خواننده این دعا ساکن هستند آمرزیده خواهند شد!.

چه کسی می‌تواند بگوید که در یک شهر یک تن یافت نمی‌شود که در طول عمر یک بار این دعا را بخواند تا تمام اهالی شهر آمرزیده شوند!؟

حدیث از این بهتر!؟ نویسنده‌ای چون سید بن طاووس و روایت‌کننده‌ای چون امیر‌المؤمنین و گوینده‌ای چون پیغمبر ص. این حساب دنیا و آخرت! مرگ می‌خواهی برو گیلان!!.

٥- بازهم از برکات احادیث خصم قرآن که در کتب معتبر فراوان است حدیثی است که در همان کتاب «مهج الدعوات» سید بن طاووس بنا به نقل بحار الانوار جلد نوزدهم (ص ٢٩٦ چاپ کمپانی) است به این عبارت: «وَمِنْ ذَلِكَ دُعَاءٌ جَامِعٌ لِمَوْلَانَا وَمُقْتَدَانَا أَمِيرِ الْـمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ  ÷ رَوَيْنَاهُ بِإِسْنَادِنَا إِلَى سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللهِ فِي كِتَابِهِ كِتَابِ فَضْلِ الدُّعَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ يَرْفَعُهُ قَالَ قَالَ سَلْمَانُ الْفَارِسِيُّ  س[٢٥٩]».

سلمان فارسی روایت می‌کند که از علی بن ابی طالب ÷ شنیدم که می‌فرمود: رسول خدا ص فرمود: یا علی هرکه این دعا را بر پاره‌ای آهن بخواند آن‌ها ذوب شوند، تا آن‌جا که فرمود: قسم به کسی که مرا به پیغمبری برانگیخته است اگر خواننده‌ای این دعا را چهل شب از شب‌های جمعه بخواند خدا گناهان او را که بین او و آدمیان است بیامرزد هرچند با مادر خود زنا کرده باشد! (ولو فجر بأمه)[٢٦٠].

کسی که بخواند این دعا را در حالی که می‌خوابد خدا به هر حرفی از این دعا هزار هزار از روحانیون (فرشتگان) را که رخسارشان هفتاد بار بهتر از آفتاب و ماه باشد برانگیزد که برایش استغفار کنند. و برای او حسنات و درجات بنویسند!.

سلمان گفت: عرض کردم پدر و مادرم فدای تو یا امیر المؤمنین آیا کسی که این دعا را بخواند همه این ثواب‌ها را خواهد داشت؟ علی ÷ فرمود: من از پیامبر پرسیدم و رسول خدا ص فرمود: یا علی، تو را خبر دهم به عظیم‌تر از این‌ها، کسی که بخوابد در حالی که تمام گناهان کبیره را مرتکب شده باشد اگر این دعا را بخواند و بمیرد در نزد خدا شهید است و هرچند بدون توبه بمیرد، خدا او را و خانواده‌اش را و والدینش را و فرزندانش را و مؤذن مسجدش را و امامش را به عفو و رحمت خویش بیامرزد!.

این دعا در بحار چند سطر است و با جمله: «اللهم إنك حي لا يموت». یعنی: «پروردگارا همانا تو زنده‌ای هستی که نمی‌میرد» آغاز می‌شود.

حال این دعاها که در این کتب معتبر! که بزرگانی چون شیخ صدوق و علامه حلی و سید بن طاووس و امثال ایشان نوشته‌اند و در کتب ادعیه موجود است، ‌فقط یک استعداد مخصوص زنای بامحارم لازم دارد تا انسان این ادعیه را به دست آورد و وسیله آمرزش خود قرار دهد! و هر گناه که می‌خواهد مرتکب شود و از هر زنی که رغبت کند کام دل گیرد زیرا زنایی بدتر از زنای با مادر که نیست، در صورتی که زنای با مادر نیز با این دعا بدون توبه مغفور است! دیگر چه گناهی در مقابل این دعا، تاب مقاومت دارد؟!.

این برکات احادیث درکتب معتبر ما است و در این‌گونه احادیث است که ثواب زیارت یک قبر بیش از نود حج با رسول الله و بیش از یک میلیون حج با دیگران است!.

پاره‌ای از مخالفان ما که عاشق هر بدعت و با حق خصم بی‌حجت‌اند چون با چنین انتقادی در آثار ما آشنا می‌شوند می‌گویند فلان را چه شده که جستجو کرده این نوادر را پیدا نموده آن‌گاه آن را بزرگ کرده و به رخ ما می‌کشد!.

در پاسخ می‌گوییم:

اولاً: آن‌چه ما از این بدعت‌های سنت‌شکن آورده‌ایم نوادر نیستند بلکه بسیارند و در دسترس همه.

ثانیاً: فرضاً که این‌ها نوادر باشند و حال آن‌که کتب مملو از آن‌هاست، آیا برای تزلزل ارکان دین بلکه ویرانی بنیان شریعت هریک و حتی یکی از آن‌ها کافی نیست؟!

هرگاه با یک دعای مسند و مختصر بتوان انواع گناهان را مرتکب و بدون توبه مغفور و مالک باغهای بهشت وحور و قصور شد و با یک بار زیارت یک قبر، ثواب بیش از نود حج با رسول الله ص را که در عمر مبارکش فقط یک حج اسلامی به جای آورد، جائز شد! و با یک قطره اشک چشم در عزاداری، آ‌تش غضب خدا را خاموش کرد! آیا دیگر برای انذارات قرآن که در بیش از هزار آیه قرآن مذکور است، اثری باقی مى‌ماند و در چنین جامعه‌ای اثری از انسانیت و مسلمانی می‌توان یافت؟ عیان کافی از بیان است! و باید هم چنین باشد زیرا: یک مثقال زهر، یک نهر آب را مسموم و هزارن نفر را مقتول ومعدوم مى‌کند.

صد کاسه انگبین را یک قطره بس بُود
زان چاشنی که در بُن دندان ارقم است!

و بدتر از همه آثار شرک‌باری است که در این دعاها و زیارتنامه‌ها به چشم می‌خورد مثلاً به امیرالمؤمنین ÷ لقب «يَا عَيْنَ اللهِ النَّاظِرَةَ وَيَدَهُ الْبَاسِطَةَ...» «چشم‌بینای خدا و دست‌باز خدا» می‌دهد تا از این لقب‌ها، آیت الله العظمی زمان ما استنباط واستدلال به ولایت تکوینی و عالم الغیب لایعزب عنه مثقال ذره درباره‌ی امامان کند! و از جمله «وَإِيَابُ الْـخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَحِسَابُهُمْ عَلَيْكُم»[٢٦١] استفاده معفو و مغفور بودن جمیع شیعیان از تمام گناهان به علاوه شفیع‌بودن آن‌ها بر جمیع خلق جهان شود! و فقط با بودن همین جمله در زیارتنامه به حساب تمام آیات قرآن که استماع حتی یک آیه آن در خصوص حساب و میزان یوم القیامه دل کوه را آب و جگر شیر را کباب می‌کند قلم نسخ بکشد! و هر انسان عاقلی از خود می‌پرسد که این پیغمبر ص مگر همان‌گونه که دشمنانش می‌گفتند: العیاذ بالله بی‌کار بود که از یک طرف آن‌گونه آیات هول‌انگیز و جملات زهره‌گداز از جانب خدا بیاورد که خواب و آسایش را از هر مؤمن صاحب شعور سلب کند و از طرف دیگر با رهنمود به خواندن یک دعای چندسطری و یک زیارت چندقدمی نه تنها خواننده‌ی آن دعا و زائران قبر، مغفور و مالک هزاران حور و قصور خواهد شد بلکه میلیون‌ها ثواب و اجور دیگر از خدا طلبکار می‌شود!؟

آیا این تناقض نیست؟ و اگر نه،‌ پس تناقض چیست؟ شاید مطالعه و نظر در این مختصر تا حدی خواننده‌ی صاحب‌نظر را به این حقیقت رهبری کند!.

چنان‌که گذشت جعل حدیث که از همان ابتدا برای مقاصد سیاسی و به منظور دشمنی با حقایق اسلامی صورت گرفت که ما شرحی از آن را در کتاب ارمغان آسمان[٢٦٢] آورده‌ایم؛ در مسأله دعا و زیارت و محبت و ولایت که به وسیلۀ آن موضوع خوف و خشیت را از ارتکاب معصیت از مسلمین می‌برد، قصد اصلی دشمنان، تضعیف دین بود و إلا نه این دعاها را آن اثر و نه این زیارت‌ها را آن ثمر است! و چنان‌که قبلاً آوردیم زیارت اموات را در شریعت حضرت خیر البریات این برکات نیست!.

در این‌جا این سؤال مطرح می‌شود که مسأله ثواب زیارت در این امت منحصر با فرقه شیعه نیست بلکه در کتب اهل سنت نیز احادیثی در این باب می‌توان یافت،‌ از جمله در همان کتاب «وفاء الوفاء» سمهودی که خود تاریخ قبر رسول خدا ص را آورده است و از آن می‌توان دریافت که در طول یک قرن پس از رحلت رسول خدا ص هیچ خبر و اثری از زیارت قبر آن حضرت در بین مسلمانان از اصحاب و تابعین نبود با این حال درباره زیارت حدود هفده حدیث ضبط شده است و علاوه بر آن سی و سه حدیث از طریق شیعه آورده است!.

البته پاره‌ای از این احادیث از حیث متن و سند مکرر هستند به طوری که می‌توان گفت تمام آن‌ها منتهی می‌شود به دو حدیث! که آن دو را بیهقی در سنن الکبری (٥/٢٤٥) آورده است که از حیث سند یکی مجهول و دیگری ضعیف است!

از هفده حدیث سمهودی، نُه حدیث آن مستند به «ابن عمر» است و ظاهراً تنها این استناد از آن جهت است که در میان اصحاب رسول خدا ص تنها «عبدالله بن عمر» بوده است که چون از سفری برمی‌گشت به در خانه‌ای که قبر رسول خدا ص و ابوبکر و پدرش (عمر) بود می‌رفت و سلام می‌کرد! لذا حدیث‌سازان به عمل او استناد و احادیث را به او اسناد داده‌اند! و اگر دقت شود اکثر راویان آن مجاهیل بوده‌اند! و یکی از عجائب در این احادیث آن است که در بیشتر آن‌ها این جمله دیده می‌شود که: «من زارني بعد مماتي فكأنما زارني في حياتي». «هرکه مرا بعد از مردنم زیارت کند هم‌چون کسی است که مرا در زنده‌بودنم زیارت کرده است!.»

و همین عبارت نیز دلیل بر بی‌اعتباری آن است!.

در هر منطقی و نزد هر عاقلی و حتی به مضمون خود همین احادیث، حیات بهتر از ممات است. حال باید دید مگر آنان که در حیات رسول خدا ص او را زیارت کردند، اما به تعالیم آن بزرگوار عمل نکردند چه فضیلتی بردند؟ که اکنون زائرین بعد از موت از آن بهره‌ور می‌شوند؟ و چون حدیث به کلمه «من» بدون مقیدبودن به صفتی ابتدا می‌شود معلوم می‌گردد که هرکس باشد گو باش! یعنی فرقی نمی‌کند بنابراین بسیاری از زائرین آن حضرت در زمان حیات، کفار و منافقین بودند و زیارت آن حضرت نه تنها فضیلتی برایشان کسب نکرد بلکه بالعکس موجب خسارت ایشان گردید و برای مؤمنین هم تنها زیارت آن حضرت کسب فضیلت نکرد بلکه آن‌چه موجب سعادتشان شد تبعیت از پیامبر و اعمال صالحه ایشان بود! چنان‌که مشهور است اویس قرنی که آن حضرت را ندید بارها مورد مدح آن جناب بود[٢٦٣] که: «إني أجد نَفَسَ الرَّحْمنِ مِنْ جَانِبِ اليَمَنِ». «رایحه رحمت پروردگار از سوی یمن به مشامم می‌رسد»[٢٦٤].

و عبدالله بن ابی که آن حضرت را بارها دیدار کرد مورد لعن خدا و رسول بود.

آنچه مسلم است به طور قطع و یقین حتی یکی از این احادیث که پنجاه باشد یا دو حدیث، ‌از طرف پیغمبر ص صادر نشده است و گرنه اگر یکی از این حدیث‌ها در زمان حیات رسول الله ص از آن حضرت شنیده شده بود از همان روز دفن آن جناب، مزارش مورد زیارت همه اصحاب بود! نه این‌که پس از گذشت یک قرن هنوز در خانه‌ای که قبر آن حضرت است پالان پوسیده شتر در گوشه‌ای و ظرف خالی از آب در گوشه‌ای! و جای پای عمر روی خاک‌های مجاور قبر باقی مانده باشد!.

علاوه بر آن‌که زیارت قبور نهی شده و در اسلام جز برای عبرت و تذکر موت بدان دستور داده نشده است بلکه طبق کتب رجال، کسانی که احادیث زیارت را روایت کرده‌اند همگی از غلات و ضعفاء و مجاهیل بوده‌اند که ما حدود چهل نفر از آنان را که احادیث زیارت بدیشان مستند است درهمین مختصر به نقل از کتب أئمه رجال معرفی خواهیم کرد. و تو خود، حدیث مفصل بخوان از این مجمل!.

پس این‌گونه احادیث اگر برای تخریب دین نبود (که بود) باری برای تأئید دین نبوده و نیست! و خواننده‌ی حقیقت‌جو در همین رساله مختصر که ترجمه حال رجال و راویان این احادیث را که زیارت را با آن ثواب‌های کذایی برای ما ارمغان آورده‌اند هرگاه با دقت مطالعه کند متوجه می‌شود که نه سند این احادیث مقبول است و نه متن آن معقول! بلکه افکار خام و نابکار یک مشت غلوکننده و جاهل است که اگر دشمن اسلام نبوده‌اند باری به حقایق آن هم راهی نیافته‌اند و علاقه‌ای نداشته‌اند: ﴿ظُلُمَٰتُۢ بَعۡضُهَا فَوۡقَ بَعۡضٍ [النور: ٤٠] «ظلمت‌هایى است یکى بر فراز دیگرى».

***

[٢٥٩]- کتاب مهج الدعوت، چاپ جدید، ص ٧٦ و ص ١٣٧ از انتشارات کتابخانه سنائی.

[٢٦٠]- کتاب مهج الدعوت، چاپ جدید، ص ٧٦ و ص ١٣٧ از انتشارات کتابخانه سنائی.

[٢٦١]- یعنی: «آمدن خلق بسوی شماست و حسابشان نیز با خود شماست». (مفاتیح الجنان دعای جامعه کبیره). در حالی که خداوند در آخر سورۀ غاشیه می‌فرماید: ﴿إِنَّ إِلَيۡنَآ إِيَابَهُمۡ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَيۡنَا حِسَابَهُم٢٦[الغاشية: ٢٥-٢٦]«بازگشت آنها (= مخلوقات) به سوی ماست و حساب آن‌ها هم با ماست! (مُصحح)

[٢٦٢]- ر.ک «ارمغان آسمان» ص ١٧٣. این کتاب بیست و اندی سال قبل انتشار یافته و نیازمند تصحیح و تهذیب و تغییر برخی از مطالب است.

[٢٦٣]- پیامبر اکرم  ص: «إِنَّ خَيْرَ التَّابِعِينَ رَجُلٌ يُقَالُ لَهُ أُوَيْسٌ وَلَهُ وَالِدَةٌ وَكَانَ بِهِ بَيَاضٌ فَمُرُوهُ فَلْيَسْتَغْفِرْ لَكُمْ». «بهترین تابعین مردی است که به او اویس می‌گویند و او مادری دارد و قبلا دچار برص بود پس از او بخواهید تا برایتان از خداوند آمرزش بخواهد». [صحيح مسلم] (دكتر سعد رستم).

[٢٦٤]- عوالي اللآلي، ابن أبي جمهور إحسائی، ج ١، ص ٥١، و ج ٤، ص ٩٧. این حدیث در مصادر اهل سنت در مسند احمد بن حنبل چنین آمده است: «وَأَجِدُ نَفَسَ رَبِّكُمْ مِنْ قِبَلِ الْيَمَنِ» و حافظ عراقی در تخريج احاديث «إحياء علوم الدین» غزالی می¬گوید: راویان آن از ثقات هستند. و طبرانی در «معجم الكبير» با سندش از سَلَمَةَ بن نُفَيْلٍ سَّكُونِيّ از رسول خدا صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ روایت می¬کند که فرمودند: «وَهُوَ مُوَلٍّ ظَهْرَهُ إِلَى الْيَمَنِ: «إِنِّي أَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ هَهُنَا». و غزالی در «إحياء علوم الدین» می¬گوید: منظور اويس قرنی می¬باشد. (دكتر سعد رستم).