سرزمینهای پاره پاره مغرب
از زمانی که لشکرهای صحابه و تابعین وارد آفریقا شدند و به سمت مغرب آفریقا پیش رفته و نقطه به نقطه آن را فتح کردند، نور هدایت و ایمان قبایل گمراه بربر رادربرگرفت و گروه گروه به اسلام گرویدند و این قبایل یکی پس از دیگری از ضلالت بت پرستی به شرافت خدا پرستی هدایت یافتند. متعاقب آن بلاد مغرب عربی از لیبی تا اقیانوس اطلس بخشی از خلافت بنی امیه به حساب آمده و پس از آن تابعه خلافت عباسی قرار گرفت اما زمانی بر نیامد که نخستین حکومتهای نیمه مستقل و بعد هم مستقل در آن نواحی سربرآوردند و بخشهایی رااز پیکره خلافت جدا کردند. از جمله حکومت بنی اغلب و ادریسیان و خوارج و رستمیان و از همه بدتر فاطمیان خبیث. اگر بعد از کشته شدن خلیفه متوکل عباسی، نظام خلافت عباسی ضعیف نمیشد بیشتر این دولتها مجال ظهور نمییافتند.
قبایل بربر نخستین و بزرگترین قربانی جدایی این پیکره بزرگ خلافت اسلامی بودند. زیرا بربرها که خود را به خلافت وابسته میدانستند اکنون میدیدند که بین چندین حکومت کوچک که هر روز بر سر تصاحب سرزمین بیشتر با یکدیگر در حال کشمکشاند دست به دست میشوند. از این سبب بربرها فرصت نمییافتند که اصول اسلام را به خوبی فرا گرفته و با آنها انس گیرند. لذا بسیاری از بربرها علیرغم اینکه مسلمان شده بودند، همچنان به همان آداب و رسوم قدیم خود دلبسته بودند و جهل و خرافات بین آنها ریشه دوانیده بود. اینها از اسلام جز یک نام چیز دیگری نداشتند. همه آنها در خرافات و انحرافات و شرکیات غرق بودند.