مرحله دوم ورود اسلام: دوره غزنوی
پس از آشکار شدن ضعف خلافت عباسی، چندین دولت مستقل در اطراف سرزمینهای اسلامی برپا شد که ظاهرا به خلیفه عباسی اظهار ارادت و اطاعت میکردند. ولی درواقع فرمانروایان این دولتها مستقل بودند و کاری به خلیفه نداشتند. یکی از این دولتها، دولت غزنوی بود که در شهر غزنین افغانستان کنونی تشکیل شده بود. ظاهرا از این دوره به بعد است که به سبب فتوحات عظیم سلطان محمود غزنوی در هند، هندوها کینه مسلمانان را به دل میگیرند. سلطان محمود اقدامات بزرگی انجام داده از جمله:
در عرصه داخلی، همه مفسدان و مبتدعان و منحرفان بخصوص پیروان فرقه باطنیه را تعقیب و دستگیر و نابود کرد. آل بویه را که رافضی بوده وبیشتر خاک ایران را در سلطه خود داشتند و در نظر داشته دین زرتشتی و دوران ساسانی را احیا کنند محدود و تضعیف کرد.
اسلام صحیح را در افغانستان و سند، نشر داد و همه افکار و عقاید مخالف اهل سنت را برانداخت. در این راستا وی همه اندیشهها و افکار تشیع و معتزلی و قرمطی و جهمیه و اشعری را ریشه کن کرد و روز جمعه در منابر به نام القادر بالله خلیفه عباسی خطبه خواند، داعی بزرگ فاطمیان را دستگیر و به قتل رساند. شاعران خلیفه فاطمی را که به دربار محمود گسیل کرده بود اخراج و هدایای او را سوزانید.
سلطان محمود پس از آنکه اوضاع داخلی را سامان داد و از اتحاد صفوف مسلمین در داخل کشور مطمئن شد با تمام نیروهایش متوجه فتح بلاد هند شد. از سال ۳۹۲ق تا سال ۴۱۸ بیش از ۲۵ سال پیوسته در حال جهاد با امراء کافر هند بود. اولین برخورد وی با گوپال بزرگترین فرمانروای هند در سال ۳۹۰ ق اتفاق افتاد که محمود پیروزی بزرگی بدست آورد و گوپال اسیر شد و محمود او را آزاد کرد. ولی او خود را زنده در آتش سوخت و به دنبال آن محمود ایالت پنجاب را فتح کرد و در آن منطقه گروههای قرمطی به رهبری زندیقی بنام ابوالفتوح داود را در هم شکست و اسلام صحیح را در مناطق سند و پنجاب گسترش داد.
پیروزی محمود بر گوپال منجر به اتفاق بزرگی در هند شد. متعاقب آن پیروزی، امرای ولایات شمالی هند که خود را راجپوت میخواندند برضد محمود هم پیمان شدند. این هم پیمانان عدم حضور محمود در هند را مغتنم شمرده و مناطقی را که او فتح کرده بود باز پس گرفتند. خبر که به محمود رسید، سپاهی انبوه تدارک دیده و در سال ۳۹۸ هـ بر نیروهای متحد هندی یورش برده و آنها را به سختی شکست داد. و باقی مانده کشمیر را هم فتح کرد و اهالی کشمیر گروه گروه اسلام آوردند. محمود به فتوحات خود در هند ادامه داد و دهها شهر را فتح کرد و هزاران معبد هندویی را ویران کرد و بتهای آنها را در هم شکست. بعلاوه محمود شوکت پوشالی بر همنان (روحانیون مذهبی هندوها) را بر باد داد. همین موضوع باعث افزایش کینه برهمنان از محمود شد.
مهمترین علت کینه و عداوت هندوها و بویژه در غرب هند نسبت به مسلمانان، ویرانی بزرگترین معبد هندوها موسوم به سومنات در ایالت گجرات به سال ۴۱۶ ق. بود. علت تخریب معبد سومنات آن بود که هرگاه محمود شهری را فتح میکرد، هندوها شایعه میکردند که خدای بزرگ (به اعتقاد آنها سومنات) از آن شهر راضی نبوده بنابراین آنها را بر ضد مسلمانان یاری نکرده است!! وقتی که محمود از این موضوع آگاه شد، تصمیم گرفت که آن منطقه را فتح و بتخانه سومنات را ویران کند. تا بر آنها ثابت شود که هیچ خدایی جز ذات خدای یگانه وجود ندارد. غازیان و دلاوران و فرماندهان سپاه تصمیم محمود را تایید نموده و عزم سومنات کردند. جمعیت انبوهی از هندوها برای دفاع از بتکده دور آن جمع شده بودند. هر هندو پس از تعظیم در برابر بت برای جنگ با مسلمانان بیرون میرفت. جنگ بسیار شدید بود چنانکه قبل از آن سپاه محمود با چنین نبردی روبرو نشده بودند بیش از پنجاه هزار هندو کشته شدند و سرانجام معبد به تصرف نیروهای سلطان محمود در آمد. کاهنان معبد دست به دامن محمود شدند و از وی خواستند که در برابر گنجهای فراوان طلا و جواهرات گرانبها از شکستن بت سومنات خود داری کند. ولی محمود نپذیرفت و بر شکستن بت اصرار کرد. بت را شکست و معبد را خراب کرد و سنگهای آن را به شهر غزنه انتقال داد و با آنها مسجدی در غزنه ساخت.
محمود آنقدر فتوحات کرد که گفته شده، فتوحات وی از نظر مساحت با فتوحات عصر فاروقیس برابری میکند و وی به شدت پایبند نشر اسلام در هند و نابود کردن بت پرستی بود. لیکن چنان که ابن کثیر گفته شرف و منزلت و یادگار وی در اسلام تا بدانجا نرسیده که فتوحات وی رسیده (به عبارت دیگر قدر و منزلت وی در اسلام با فتوحات وی برابری نمیکند) سلطان محمود/در سال ۴۲۱ ه.ق درگذشت و دولت وی نظر به وسعت فتوحات در غرب و شمال هندو کشمیر از بزرگترین دولتها در تاریخ اسلام به شمار میرود.