اعلام پادشاهی در افغانستان
(۱۷ شعبان ۱۳۳۶ ق – ۲۷ مه ۱۹۱۸ م)
سرزمین افغانستان به عنوان یک کشور مستقل با حدود مرزی کنونی تا قبل از پایان قرن سیزدهم هجری شناخته شده نبود بلکه مناطق غربی آن تابع ایران و قسمتهای شرقی و جنوبی آن بخشی از هند به شمار میرفت اگر زمانی در ایران حکومت قدرتمندی سر کار بود بخش بیشتری از خاک افغانستان کنونی را در سلطه خود میگرفت و برعکس اگر در هند سلسله قدرتمندی روی کار میآمد بخشهایی را از تسلط ایران خارج کرده وزیر سلطه خود میگرفت. در سرزمین افغانستان در طول تاریخ حکومتهایی سرکار آمدهاند که نقش بزرگی در تحولات تاریخی اسلام و حیات مسلمانان داشتهاند مانند دولت غزنویان و خاصه سلطان محمود غزنوی و دولت غوریان و بویژه سلطان شهاب الدین غوری و دولت گورکانیان یا مغولان کبیر و به خصوص موسس آن محمد بابرشاه.
از اوایل سال ۱۱۶۳ هـ بعد از قتل نادرشاه افشار شاه ایران که بیشتر خاک افغانستان هم تحت سلطه او بود- یکی از فرماندهان افغانی نادر به نام احمد شاه ابدالی (دارانی) به قندهار رفت و در آنجا حکومتی تشکیل داد. لذا از آن زمان بیشتر خاک افغانستان کنونی تحت حکومت خاندان دارانی بود. دارانیها که در صدد توسعه قلمرو نفوذ خود بودند، شروع کردند به دست اندازی به مناطق تحت سیطره حکومت قاجار ایران(مانند هرات و نواحی غربی و شمال غربی افغانستان کنونی) و مناطق تحت نفوذ حکومت سیکهای شمال غرب هند ولی به زودی جنگهای داخلی خاندان دارانی برای کسب قدرت باعث تضعیف دارانیها شد و راه را برای دخالت انگلیس در امور داخلی افغانستان هموار کرد [۱۸]. انگلیس در آن موقع هند را اشغال کرده و حکومت ایران را هم زیر نفوذ خود گرفته بود. در هنگام جنگهای داخلی یکی از خوانین دارانی بنام شجاع الملک از انگلیسیها برای دستیابی به حکومت تقاضای کمک کرد. آنها هم فرصت را غنیمت شمرده و در سال ۱۲۵۵ ق سپاه بزرگی را روانه کابل کردند افغانها به فرماندهی «دوست محمد خان» امیر کابل به مقابله آنها شتافته و شکست سختی به انگلیسیها دادند و آنها را مجبور کردند که از افغانستان عقب نشینی کرده و دوست محمد خان را به عنوان امیر افغانستان به رسمیت بشناسند.
در سال ۱۲۷۴ هـ – ۱۸۵۷ م. شورش بزرگ هند (شورش سپاهیان) اتفاق افتاد و مسلمانان افغانستان نیز در آن شورش از مسلمانان هند جانبداری میکردند. پس از فرونشاندن شورش انگلیسیها که از دخالت افغانها به شدت به خشم آمده بودند با سپاه بزرگی برای تنبیه افغانها وارد افغانستان شدند اما با مقاومت سرسختانه افغانها به رهبری دوست محمد خان مجبور به عقب نشینی شدند. پس از مرگ دوست محمد، امیر قدرتمند افغانستان در سال ۱۲۸۰ ق انگلیسیها بار دیگر تلاش کردند به بهانه جلوگیری از حملات افغانها به خاک هند، در امور داخلی افغانستان دخالت کنند.بهانه دیگر انگلیسیها آن بود که روسها آسیای مرکزی رابه تصرف خود درآورده بودند لذا ممکن بود از طریق افغانستان، هند را مورد تهدید قرار دهند. لذا انگلیسیها در سال ۱۲۹۵ ق با سپاهی بزرگ و بعد از دادن تلفات و خسارتهای فراوان، افغانستان را اشغال کردند. گفتنی است که انگلیسیها بعد از مرگ دوست محمد خان از اختلاف بین سران دارانی بر سر جانشینی دوست محمد خان استفاده کرده و بین آنها نفوذ کردند و از سویی روسها نیز در خاندان دارانی نفوذ کرده و توانستند که اتحاد آنها را از بین ببرند و به این ترتیب موفق شدند که افغانستان را به اشغال خود درآورند.
به هر حال اضطرابات و آشوبهای داخلی از سال ۱۲۹۵ تا سال ۱۳۱۹ که حبیب الله خان به امارت افغانستان رسید ادامه داشت در دوره او نفوذ انگلیس بیش از پیش افزایش یافت و دو کشور انگلیس و روسیه در سال ۱۳۲۵ ق معاهده ای بین یکدیگر امضا کردند که هر دو استقلال افغانستان را به رسمیت شناختند.
در زمان جنگ جهانی اول، عثمانیها تلاش کردند که حبیب الله خان را به طرفداری از خود جلب کنند و توسط وی در افغانستان و هند بر ضد انگلیس اعلان جهاد نمایند ولی او بر حمایت از انگلیس در جنگ تأکید داشت. هنگامی که داشت جنگ جهانی اول به پایان میرسید و حبیب الله خان هم مطمئن شد که عثمانی شکست میخورد، با تشویق و تایید انگلیس حبیب الله خان در ۱۷ شعبان ۱۳۳۶ هـ ۲۷ مه ۱۹۱۸ م. تأسیس پادشاهی افغانستان را اعلام کرد. سیاستی که امیر حبیب الله خان در تأیید انگلیس ورد حمایت از عثمانی در پیش گرفته بود، نارضایتی مردم را فراهم کرد لذا وی را در سال ۱۳۳۸ه ق ترور کردند.
مترجم: ابو یحیی
مصدر: سایت نواراسلام
IslamTape.Com
[۱۸] التاريخ الإسلامي، أفغانستان قلعة الإسلام، تاريخ آسيا المعاصر والحديث.