استقلال اندونزی
(۷ ربیع الاول ۱۳۶۹ ق – ۲۷ دسامبر ۱۹۴۹ م.)
به سبب موقعیت جغرافیایی مجمع الجزایر اندوزی در جنوب شرق آسیا که متشکل از هزاران جزیره مستقل و پراکنده میباشد، از زمانهای قبل از اسلام تا آمدن استعمار، حکومتهای زیادی بر آن تسلط داشتهاند. بیشتر این حکومتهای مستقل و پراکنده تا قبل از آمدن استعمار، اسلام آورده بودند.
اولین کشور استعمار گری که وارد اندونزی شد، پرتغال بود. پرتغالیها از زمان حضور مسلمانان در اندلس کینه و عداوت شدیدی با مسلمانان داشتند لذا در سال ۹۱۷ ق پس از نبردهایی شدید و نابرابر با ساکنان اندونزی، بسیاری از جزایر آن را به تسلط خود درآوردند. ولی به زودی استعمار اسپانیا در سال ۹۸۸ ق جای پرتغال را گرفت. اسپانیا هم زیاد دوام نیاورد و هلند جایگزین آن شد که قرنها خود را بر مسلمانان اندونزی تحمیل کرد.
مسلمانان اندونزی جنگهای دلیرانه و قهرمانیهای بینظیری بر ضد استعمار هلند که به شدت کشورشان را تحت سیطره خود گرفته بود، به راه انداختند. هلند به کشور اندونزی مانند گاوی شیرده نگاه میکرد که دائما آن را میدوشید. سیطره بر سرزمین پر خیر و برکت و ثروتمند اندونزی باعث شده بود که هلند در بین کشورهای اروپایی ازموقعیت بهتری برخوردارشود. علمای اسلامی، قیامهای مردمی بر ضد استعمار را رهبری میکردند و از سویی انگلستان هم که به سرزمین اندونزی چشم طمع دوخته بود، در رقابت با هلند وارد اندونزی شد. اما پس از مدتی کشمکش این دو کشور توافق کردند که اندونزی مال هلند باشد و آفریقای جنوبی متعلق به انگلیس و هیچ کدام در مستعمرات دیگری دخالت نکند.
امیر «دیبو نیجورو» و شیخ مصطفی سهاب و تنکو عمر از برجسته ترین قهرمانان جهاد اسلامی اندونزی به شمار میروند. بعد از جنگ جهانی اول مبارزان اندونزی تصمیم گرفتند که مبارزات خود بر ضد استعمار را یکپارچه کرده واز تفرقه بپرهیزند. بعلاوه آنها جمعیتها و احزاب اسلامی زیادی تأسیس کردند که در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، آموزشی و خیریه فعالیت میکردند. هلند برای مبارزه با احزاب اسلامی و سرکوب قیام مردم اندونزی به همان سیاست معروف استعمار یعنی «تفرقه انداز و حکومت کن» روی آورد. در این راستا هلند بین احزاب اندونزیایی اختلاف انداخت و از سویی فرقه ضاله و منحرف قادیانیت را که از سرسخت ترین دشمنان اسلام به شمار میرود از شبه قاره هند به اندونزی آورد و برای انتشار آن بسیار کوشید. تا اینکه جنگ جهانی دوم آغاز شد و ژاپن جنوب شرق آسیا را به تصرف خود درآورد. در سال ۱۳۶۱ هـ اندونزی جزو متصرفات ژاپن شده و هلند از آنجا خارج شد. دول متفق در جنگ جهانی دوم به اندونزیاییها وعده دادند که اگر برای بیرون راندن ژاپن از جنوب شرق آسیا به متفقین کمک کنند، بعد از جنگ به آنها استقلال خواهند داد. از این رو مردم اندونزی سرسختانه در مقابل اشغالگران ژاپنی مقاومت کردند و سرانجام ژاپن شکست خورد. ولی دوباره هلند اشغالگر با کمک و حمایت سایر دول استعمارگر به اندونزی بازگشت [۴]!
رهبران مسلمانان اندونزی از تمام جزایر این کشور در سال ۱۳۶۴ ق – ۱۹۴۵ م در جاکارتار- پایتخت اندونزی اجتماع کرده و یک سازمان اسلامی متحد بنام «ماشومی» برای مبارزه با استعمار هلند تشکیل دادند. در مقابل استعمار صلیبی هلند، عناصر سکولار از قبیل کمونیستها و ملی گراها را از میان شخصیتهای اندونزیایی برکشید تا حکومت را به آنها تسلیم کند. تا ضمنا بدین وسیله نوکری آنها را نسبت به خود بعد از استقلال هم تضمین کرده باشد. و به این ترتیب استقلال اندونزی فقط در حد مرکب روی کاغذ باقی میماند و واقعیت نداشت.
استعمار هلند کوشید که اندونزی را به دو قسمت مستقل تقسیم کند ولی مجاهدان حزب ماشومی که از نیرنگ هلند با خبر شده بودند، جنگهای شدیدی بر ضد هلندیان به راه انداختند چنانکه تمام ملت اندونزی یکپارچه بر ضد هلند میخروشید. در اثر این حملات دلیرانه و مقاومت سلحشورانه مسلمانان اندونزی سرانجام کشور اشغالگر هلند در ۷ ربیع اول ۱۳۶۹ ق- ۲۷ دسامبر ۱۹۴۹ م از اندونزی عقب نشینی کرد و این کشور استقلال یافت.
مترجم: ابو یحیی
مصدر: سایت نواراسلام
IslamTape.Com
[۴] التاريخ الإسلامي ج ۱۹؛ تاريخ آسيا الحديث والمعاصر، صفحات من تاريخ أندونيسيا المعاصرة.