ثانیا: خراج:
وقتی که مسلمانان سرزمین عراق را فتح و دولت ساسانیان را سرنگون کردند و هم شام و منطقه جزیره (شمال عراق و جنوب ترکیه امروزی) را فتح کردند و روم را از آن مناطق راندند سرزمینهای آباد بسیاری در اختیار دولت اسلامی قرار گرفت. امیرالمومنین عمرس با صحابه مشورت کردند که با این زمینها چه معامله ای بکنند؟ بسیاری از بزرگان صحابه نظرشان آن بود که سرزمینهای مفتوحه بین فاتحان و مجاهدان تقسیم شود همانطور که اموال منقول از قبیل اسلحه و کالاهای دیگر بین آنها تقسیم میشود. ولی عمرس نظر دیگری داشت. رأی ایشان آن بود که این سرزمینها متعلق به همه مسلمانان در طول تاریخ باشد و در این خصوص به آیات فیئ در سوره مبارکه حشر استنادکرد. طبق آن آیات اموال فیئ متعلق به همه مسلمانان حتی نسلهای آینده میباشد. هر چه صحابه اصرار کردند که باید مثل غنائم و اموال منقول، زمینها را هم بین فاتحان تقسیم کنند؛ امیرالمومنین نپذیرفت .اما حضرت عبدالرحمن بن عوفس از این نظر عمر حمایت کرد. صلاح و فلاح امت اسلامی در این روش بود که خداوند فکر عمر را به آن راهنمایی کرد و در آن به وی ثبات قدم داد. امیرالمومنین آن زمینها را در دست صاحبان آن باقی گذاشت اما معین کرد که سالانه مقدار مشخص مال به بیت المال مسلمین بپردازند که به آن خراج گفته میشد.
زمینهای خراجی دو گونه بود:
۱- زمینهایی که با جنگ گرفته شده بود و صاحبان آنها اسلام نیاورده بودند ولی زمینها همچنان در تصرف آنها گذاشته شده بود و در آن کشاورزی میکردند و خراج آن را میپرداختند و مابقی محصول، مال خود آنها بود.
۲- زمینهایی که با صلح بدست آمده بود و مسلمانان با صاحبان آنها توافق کرده بودند که در مقابل پرداخت خراج سالانه معینی در مالکیت خود آنها باقی بماند و تا زمانی که خراج آنها را میدادند به وارثان آنها هم به ارث برسد و هیچ کس حق نداشت، زمینها را از آنها بگیرد.
هرکدام از این نوع زمینها خراج سالانه معینی داشت که گاهی بصورت نقدی و گاهی هم از محصول همان زمین پرداخت میشد و بعد از درو کردن محصول برآورد میشد. چون آن زمینها از قبل بر مبنای سال شمسی کاشته و درو میشد، مسلمانان هم بر مبنای سال شمسی و با حساب ۴ فصل سال از آنها خراج گرفتند.
در اینجا یک نکته مهم شایسته یادآوری است اینکه خراج یکی از منابع مهم در آمد دولت اسلامی بوده و حتی اگر صاحبان آن مسلمان هم بشوند، خراج آن زمینها ساقط نمیشود. در این خصوص کتاب «الخراج» قاضی ابویوسف شاگرد ارشد امام ابوحنیفه/از نخستین و بهترین کتبی است که در باره منابع درآمد بیت المال و موارد مصرف آن بویژه در خصوص خراج نوشته شده است. این کتاب به درخواست هارون الرشید، خلیفه عباسی که میخواست امور دارایی خلافت خود را سامان دهد، نوشته شده است.حال ببینیم عمر چگونه با اراضی خراج رفتار نمود؟
وقتی که امیرالمومنین مصمم شد که برای آن اراضی خراج معین کند، افراد خبره ای را برای مساحی اراضی سواد عراق فرستاد. مساحت زمینهای سواد عراق ۲۶ ملیون جریب (هر جریب ۱۲۰۰ متر بوده)برآورد شد. حضرت عمر برای هر جریب زمین بر حسب محصولی که داشت، چند درهم تعیین کرد. چنانکه خراج خرما و گندم و جو و پنبه و ... هر کدام مقدار مشخصی داشت. یک سال قبل از وفات حضرت عمرس ارزش خراج سواد عراق به یکصد ملیون درهم رسید.
از دوره خلافت مامون عباسی یک سیاهه بسیار مهم خراج به دست ما رسیده که مقدار خراج تمام مناطق خلافت را مشخص میکند. ابن خلدون در مقدمه خود آن را آورده است.