جایگاه دیگران (غیر مسلمانان) در مسأله تولا و تبرا
در این اواخر حرفهای زیادی درباره روابط مسلمانان با پیروان ادیان دیگر (چه ادیان آسمانی و چه ادیان ساختگی) زده میشود و در این زمینه اصطلاحاتی قدیمی از زباله دان تاریخ درآورده و دوباره مطرح میکنند. گفتگوی ادیان، صلح جهانی، دهکده جهانی و امثال آن از اصطلاحاتی است که برای ایجاد شک و شبهه در عقیده مسلمانان آنها را علم کردهاند. یکی از این اصطلاحات که در سالهای اخیر بسیار مطرح میکنند اصطلاح «دیگران» است که مقصود از آن غیر مسلمانان و بویژه یهودیان و مسیحیان ساکن در کشورهای اسلامی میباشد. از آنجا که در پس پرده این اصطلاح همچون اصطلاحات نامبرده دیگر، توطئهها و دسیسههای دیگر پنهان است ضروری است که با آوردن شواهد تاریخی، مسلمانان را از این توطئه آگاه کنیم.
دشمنی حزب شیطان و پیروان آن با حزب رحمن و اولیای آن از روز آفرینش انسان بوده و همیشه خواهد بود. بر این اساس تا زمانی که اولیای رحمن درمسیرحق حرکت کنند، پیروان شیطان در تلاش خواهند بود تا برای آنها شر آفرینی کنند. و تا زمانی که حزب رحمن پیرو حق باشند پیروان شیطان هم مطیع باطل خواهند بود. لهذا تا زمانی که قیامت فرا برسد این دشمنی پایدار خواهد بود، اما بدیهی است که با تغییر اوضاع و شرایط، روشهای اعمال این دشمنی هم باید تغییر کند در هر زمانه ای یک نوع سلاح بکار میرود، در زمان قدیم جنگها با شمشیر و تیر و کمان بود و امروزه با موشک و هواپیما چنانکه هر گاه مسلمانان ضعیف باشند با جنگ و اشغالگری دشمنی خود را نشان میدهند و اگر مسلمانان قدرتمند باشند از راه حیله و نیرنگ و دسیسه وارد میشوند. دشمنان اسلام هنوز هم روشهای نزاع خود بر ضد امت اسلامی را پیوسته توسعه میدهند، حتی این روشهای رذیلانه از یک کشور اسلامی تا کشوری دیگر فرق میکند.
چنانکه نظر به اوضاع یک کشور اسلامی به یک روش با مسلمانان آنجا برخورد میکنند و در کشوری دیگر متناسب با اوضاع آنجا روشی دیگر را بکار میبرند. به عنوان مثال کشورهای افغانستان و عراق که امکان دفاع در برابر دشمنان اسلام را نداشتند با جنگ و اشغالگری مواجه شدند و کشورهایی مانند مصر و اردن که اقتصاد آنها ضعیف و به کمکهای مالی و اقتصادی دشمنان اسلام وابستهاند، از این طریق با مسلمانان آنجا مقابله میکنند.
یکی از این اسلحههایی که جدیدا بر ضد امت اسلامی بکار گرفتهاند (که البته با نظر دقیق جدید نیست بلکه قبلا هم با موفقیت از آن استفاده کردهاند) اسلحه خطرناک «فشار بر دیگران» یا «سرکوب آزادیهای دینی اقلیتهای غیر مسلمان ساکن در کشورهای اسلامی» میباشد دشمنان اسلام بارها این اسلحه خطرناک را به سوی مصر و عربستان و سایر کشورهای اسلامی نشانه رفتهاند. (با وجود آنکه مثلا در عربستان غیر مسلمان وجود ندارد) اوایل، مصر در برابر این اسلحه مقاومت کرد ولی خیلی زود در مقابل تهدیدات آمریکا تسلیم شد و بعد از صدور فرمان ریاست جمهوری پی در پی در مقابل خواستههای آمریکا عقب نشینی کرد تا جایی که بعضی از قبطیهای مسیحی را به وزارتهای حساس و مهم مانند وزارت اقتصاد گماشت (یوسف غالی و زیر اقتصاد مصر) و آنقدر تسلیم خواستههای نامشروع آمریکا شد که روز عید قبطیهای ارتودوکس یعنی هفتم ژانویه را تعطیل رسمی در کشور اعلام کرد.
عجیب است که مسلمانان در نتیجه ناآگاهی از دین و تاریخ خود، امثال این شبهات و تهمتها را باور میکنند و دستپاچه به تب و تاب افتاده و حالت دفاعی به خود میگیرند و مثلا برای دفاع از اسلام و تعالیم و دستورات دین، تأویلهای نادرست ارائه میکنند. برای دفاع از اسلام و رد تهاجمات دشمنان کنفرانسهایی بر پا میکنند و علما هم متأسفانه در مقام دفاع سخنانی میگویند که گویا ما مجرم و گنهکار هستیم و از همان آغاز بیانات خود موضع دفاعی میگیرند و حقایق اسلام را به گونه ای ناپسند تأویل میکنند تا به مذاق دشمنان اسلام خوش آید و متأسفانه متوجه نیستند که چه راه خطرناکی در پیش گرفتهاند. شایسته است که یک نمونه از این دست ذکر شود. زمانی که انگلیس مصر را به بهانه حمایت از اقلیت قبطی اشغال کرد و شایعات نادرستی در خصوص رفتار مسلمانان با قبطیان پراکند، علما و مشایخ مصر در مقام دفاع سخنانی گفته و بیانیههایی دادند که ای کاش هرگز نمیگفتند. شیخ مراغی (شیخ آن وقت الأزهر) در نامه ای به کنگره جهانی ادیان نوشت: «اسلام، ریشههای عداوت دینی مسلمانان نسبت به پیروان ادیان آسمانی دیگر را از دلهای آنها ریشه کن کرده و ضرورت گفتگوی جهانی بین همه انسانها را پذیرفته و اکنون هیچ مانعی برای زندگی مسالمت آمیز پیروان همه ادیان در کنار یکدیگر وجود ندارد.» این سخنان شیخ أزهر نمونه ای است از اثراتی که ممکن است توطئههای دشمنان در ایجاد شک و شبهه در دین مسلمانان داشته باشد.
کوتاه سخن اینکه، اسلحه جدیدی که با آن به جنگ مسلمانان آمدهاند، متهم کردن مسلمانان به «فشار بر اقلیتها و ستم بر آنها» میباشد و میگویند مسلمانان با تمسک به عقیده «تولا و تبرا» این اعمال خود را توجیح میکنند. در این جا یک سوال پیش میآید که باید به مسلمانان پاسخ دهیم و نه غیر مسلمانان زیرا هیچ جوابی از طرف مسلمانان آنها را قانع نمیکند و از عداوت آنها با اسلام و مسلمین کم نمیکند. آن سوال این است که موضعگیری دیگران نسبت به ما چگونه است، در جامعه ما چه نقشی ایفا میکنند و چه موضعی نسبت به مسأله تولا و تبرا دارند؟ مسأله ای که دشمنان اسلام از ما میخواهند در جهت مصالح انسانیت و گفتگوی ادیان آن را کنار بگذاریم.
آنها از ما انتظار دارند که آنها را دوست بداریم و مانند مسلمانان در قلبمان جا داشته باشند. آیا تا حالا کسی از آنها پرسیده که خوب شما نسبت به مسلمانان چگونه اید؟ آیا تا حالا در کتابهای تاریخ خواندهاند که اهل ذمه (همان دیگران در کشورهای اسلامی) با مسلمانان چهها کردهاند؟ و یا آیا در کتابهای تاریخ خواندهاند که وقتی مسلمانان در مقام اقلیت قرار گرفته و غیر مسلمین در کشوری اکثریت داشتهاند، چگونه با اقلیت مسلمان رفتار کردهاند؟
در ادامه با هم صفحات تاریخ اسلام را ورق خواهیم زد تا وسعت جرمهایی که همان «دیگران» در حق مسلمانان و جوامع آنها مرتکب شدهاند ببینیم و مشاهده کنیم که آیا همان غیر مسلمانان ساکن در کشورهای اسلامی، احساس میکردهاند که آن کشور وطن آنهاست و وظایفی در برابر آن دارند؟ و باز خواهیم دید که موضع این اقلیت نسبت به مسأله تولا و تبرا چه بوده همان مسالهای که دشمنان از ما میخواهند به خاطر حقوق «دیگران» و حاکمیت برادری و برابری و گفتگوی ادیان و صلح جهانی از آن دست برداریم. ادامه را بخوانید جواب این سوالات را خواهید گرفت.