قهرمانی برای همیشه:
ای موسی! بخدا که تو به سوگندت وفا کردی و هرگز فجایع بعدی را ندیدی. موسی در حالیکه گرفته و غمگین بود، مجلس ترس و ضعف و تسلیم را ترک کرد وبدون اینکه به کسی اعتنا کند یا سخنی بگوید به خانهاش بازگشت و سلاح پوشید و سواراسب محبوب خود شد و پس از پیمودن خیابانهای غرناطه از دروازه شهر خارج شد و به سوی اردوگاه صلیبیان پیش رفت تا اینکه ستونی از سواره نظام اسپانیایی که در حدود ۱۵ نفر بودند در کنار رود «شنیل» با او برخورد کردند. موسی مانند شیری خشمگین خود را به میان آنها افکند و با ضربات خونین و کاری یکی یکی آنها را بر زمین میافکند خودش هم جراحات عمیقی برداشت ولی گویی او به زخمهایی که بر میداشت اهمیت نمیداد. بدین گونه وی همچنان به سواران اسپانیایی حمله میبرد تا اینکه بیشتر آنها را تلف کرد. ولی خود او هم در آخر جراحت خطرناکی برداشت و اسب وی کشته شد و او بر زمین افتاد. ولی قبل از اینکه جان بدهد، روی دو زانو نشست و خنجر کشید و تا آخرین رمق از خود دفاع کرد و نمیخواست که به دست دشمن اسیر گردد، بلکه فقط شهادت میخواست لذا تا آخرین رمق حیات جنگید تا جان به جان آفرین تسلیم کرد. خدایش بیامرزد!
مترجم: ابو یحیی
مصدر: سایت نواراسلام
IslamTape.Com