صفحاتی از تاریخ اسلام - جلد دوم

فهرست کتاب

عنصر «دیگران» و نقش آن‌ها در حمله مغولان به دمشق

عنصر «دیگران» و نقش آن‌ها در حمله مغولان به دمشق

همواره گفته می‌شود که علت هجوم مغولان به کشورهای اسلامی آن بود که سلطان محمد خوارزمشاه تعدادی از بازرگانانی که چنگیز خان برای تجارت به بلاد اسلامی فرستاده بود را کشت و به هشدارهای چنگیزخان هم برای تحویل عاملان آن کشتار هم توجهی نکرد لذا مغولان به سرزمینهای اسلامی حمله ور شدند. ولی بسیاری از مورخان محقق و باریک بین علت اصلی را چیز دیگری دانسته‌اند. آن‌ها می‌گویند که صلیبی‌ها پس از آنکه مغولان با بلاد اسلامی همسایه شدند، ترسیدند که مانند قبایل ترک هم نژاد مغول که در ازمنه قبل به علت مجاورت با مسلمانان به اسلام گرویده و خدمات شایانی به این دین کرده بودند مغولان هم اسلام بیاورند و به سبب آن مسلمانان به چنان قدرتی تبدیل شوند که هیچ کس جلو دار آن‌ها نخواهد بود. لهذا صلیبیان، فرستادگانی به دربار مغولان فرستادند و آن‌ها را برای هجوم به بلاد اسلامی تشویق کردند. و به آن‌ها گوشزد کردند که در بلاد اسلام چه ثروتهای فراوانی وجود دارد. سلاح زنان نصرانی خیلی در مغولان اثر گذاشت. این زنان بعنوان روسپی گری و فاحشه گری به دربار مغولان می‌رفتند.

مغولان مانند ملخهایی که به مزارع حمله می‌کنند و هر تر و خشکی را می‌خورند و نابودمی کنند به جهان اسلام سرازیر شدند و چیز آبادی باقی نگذاشتند و حتی در سال ۶۵۶ هـ خلافت عباسی را بر انداخته و بغداد را ویران کردند. یورش مغولان در سال ۶۵۸ به شهر دمشق رسید و پس از تصرف شهر یک والی از طرف خود بنام «ابل سیان» بر شهر گماشتند. بیشتر این مغولان، دین مسیحی داشتند و این بدان معناست که از همان آغاز کار مغولان، تحت تاثیر صلیبیان قرار گرفته بودند. آن والی مغول که بسیار ستمکار بود با کششیشان و راهبان مسیحی دمشق (که آن زمان عنصر دیگران در دمشق بودند) هم دست شده و آن‌ها را به خود مقرب داشت و بدین سبب کار آن‌ها بالا گرفت و گروهی دیگر از نصارای سوریه به نزد هولاکو، ایلخان مغول ایران رفته و تحف و هدایای فراوان برای او بردند و از وی امان نامه دریافت کرده که آن‌ها را در کنف حمایت دولت مغول در آورده بود. این مسیحیان هم از این موقعیت سوء استفاده کرده و در بازگشت به دمشق صلیب بزرگی با خود حمل می‌کردند و شعار می‌دادند: «دین صحیح، دین مسیح، آشکار شد» و در خیابانهای شهر می‌گشتند و دین اسلام و پیروان آن را ناسزا می‌گفتند و ظرفهای شراب با خود داشتند که از در هر مسجدی گذر می‌کردند، مقدار روی در مسجد می‌ریختند از این شراب بر سر و صورت مسلمانان هم می‌پاشیدند و در کوچه‌ها و خیابانها به هر کس که می‌رسیدند او را مجبور می‌کردند بگوید که با صلیب شما هستم. بر در مغازه‌های بازار دمشق می‌ایستادند و سخنگوی آن‌ها، دین مسیحیت را مدح گفته و اسلام را ناسزا می‌گفت در نهایت وارد کلیسای مریم شدند و ناقوسها را به شدت به صدا در آوردند. اگر دوره استیلای مغول بر دمشق ادامه می‌یافت مسیحیان بیشتر مساجد را خراب می‌کردند. وقتی که مسلمانان به رفتار مسیحیان اعتراض کردند و شکایت به ابل سیان بردند ولی آن ستمکار، شاکیان بیچاره را قتل عام کرد.