قواعد و اصول تحقیق در زمینه اعجاز علمی
۱- شناخت علم خدا، علمی که شامل و فراگیر بوده و از خطا مصون است و نقصی در آن نیست، و شناخت علم انسان، که محدود است و قابل تغییر و در معرض خطاست.
۲- شناخت متون وحیانی که دارای دلالت قطعی و یقینی هستند و نیز شناخت حقایق علمی ثابت شده.
۳- شناخت برخی متون وحیانی که از دلالت ظنی و غیریقینی برخوردارند و نیز نظریههای علمی که هنوز در حد فرضیههای اثبات نشدهاند.
۴- محال است که میان نصوص قطعی وحی و حقایق ثابت شده علمی، تضاد وجود داشته باشد، مگر اینکه قطعیت یکی از آنها مخدوش باشد. این قاعدۀ نیکو را دانشمندان مسلمان، بیان کردهاند و چندین تن از آنها کتابهایی را در زمینه توافق حتمی عقل و نقل، تألیف کردهاند.
هنگامیکه خداوند متعال یکی از نشانههای آفاقی یا انفسی را در تصدیق آیهای از قرآن یا حدیثی از پیامبر جظاهر میسازد، معنی آیه واضح گشته و توافق آنها با هم کامل شده و تفسیر آیه نیز با کشف حقایق علمی و درنتیجه، محدود و مشخص گردیدن دلالتهای مختلف آن، ثابت میشود و اعجاز هم همین است.
عبارات وحیانی با الفاظ فراگیر، نازل شدهاند، پیامبر جفرموده است: «با به همراه داشتن گفتارهای فراگیر، مبعوث شدهام ...) [۱۱]و این قضیه روشن میسازد که، عباراتی که از پیامبر گرامی جوارد شده است بر تمامی معانی و مصادیق درست آن دلالت دارد، اما هرکدام طبق ظروفی که نسلهای بشری، یکی پس از دیگری، در آن قرار میگیرند. البته از نظر نباید دور داشت که اگر میان دلالت قطعی یکی از نصوص، با یک نظریه علمی (ظاهراً ثابت شده) تضادی روی دهد، طبیعتاً، نظریه علمی انکار و رد میشود، زیرا نص وحیانی از جانب کسی است که بر همه چیز احاطه کامل دارد. و اگر هم توافق وجود داشت، نص وحیانی را مؤید نظریه علمی میدانیم (نه برعکس). جنبه دیگر قضیه هم متصور است، یعنی زمانی که نص وحیانی، دارای دلالت ظنّی، و حقیقت علمی، ثابت شده باشد، که در این صورت، نص وحیانی در جهت حقیقت علمی تأویل میشود. اما اگر هیچ توافقی حاصل نشد، آن که قطعیتر است ترجیح داده میشود.
[۱۱] بخاری، حدیث شماره ۲۸۱۵ و مسلم، حدیث شماره ۵۲۳ به روایت ابوهریره.