هیچ بیماریی واگیردار نیست
بحث واگیرداری را پیامبر گرامی چهارده قرن پیش از این بیان فرموده است. در صحیح بخاری از ابوهریره روایت شده که پیامبر فرمود: «لاعدوی، ولاصفر ولاهامه»، هیچ بیماریی واگیردار نیست، نه یرقان و نه دردهای ناحیهی سر. اما یک بادیهنشین پرسید: ای پیامبر عزیز پس چرا شتران من آهوصفتان، زیبا و تمیز در بیابان میچرند، اما ناگهان شترِ گَری میآید و خود را قاطی آنها میکند و آنها را نیز گر میکند؟ پیامبر فرمود: «فَمَنْ أَعدَی الأَولَ» [۸۴]پس چه کسی آن شتر را مبتلا کرد؟ پیامبر گرانقدر ازروی هوی و هوس حرف نمیزد، بلکه سخنش وحی از طرف خداوند است، میفرماید: «واگیری نیست» در حالی که این امر ثابت شده است، و او خود در حدیث دیگری که اسامه بن زید برای سعد روایت کرده میفرماید: «إذا سَمِعتُم بالطاعون بأَرضٍ فَلَا تدخلوها، وإِذا وقع بأرضٍ وأنتم بها فلاتخرجوا منها» یعنی اگر بیماری همهگیری در سرزمینی شایع شد، شما وارد آن جا نشوید، واگر در سرزمینی شیوع پیدا کرد که شما در آن هستید، از آن بیرون نروید. چرا؟ به خاطر سرایت، و تازهترین پژوهش دربارهی میکروبشناسی حاوی این نکته است که سرایتی وجود ندارد. میکروب ممکن است از بیمار به شخص سالمی منتقل شود، اما شخص سالم بیمار نمیشود وگاهی از شخص سالمی به شخص سالم دیگری انتقال مییابد و شخص دومی مریض میشود، و نیز ممکن است از یک شخص بیمار به آدم سالمی منتقل شود و میکروب باعث افزایش قدرت دفاعی و مصونیت شخص سالم گردد، گاهی هم ممکن است از یک شخص سالم به شخص سالم دیگری و از او به سوم و چهارمی ... تا دهمی برسد و این نفر دهم را مبتلا کند.
پس فرمودهی پیامبر که «لاعدوی، ولاصفر، ولاهامه» یعنی این که سرایت خود باعث بیماری نمیشود، بلکه مقدمات بیماری را فراهم میکند، مفهوم فرمایش پیامبر که بسیار دقیق است این چنین است [۸۵].
همچنین از ابوهریره روایت شده که پیامبر فرمود: «فِرَّ مِنَ المجذوم فرارَك مِن الأَسد» [۸۶]چطور با دیدن یک شیر جنگلی پا به فرار میگذاری، همانگونه هم از آدم جذامی فرار کن. در این حدیث هیچ دوگانگی نیست، واگیرداری و سرایت به تنهایی کسی را بیمار نمیکند، اما اسباب ابتلا را فراهم میسازد.
مورد دیگراین که، ناراحتی دیگری هست به نام آسم که دانشمندان آن را موجودات زندهی بسیار ریزی میدانند که باعث تنگی نفس انسان میشود، یعنی میکروبها.
از برخی میکروبشناسان سؤال شده که کدام جای بدن انسان سرایت بیشتری در آن صورت میگیرد؟ گفتهاند: دست و پا و صورت. و اکنون ما میپرسیم پس وضو برای چیه؟ انسان نباید در ظرف دستانش را بشوید؛ زیرا پیامبر گرامی ما را از آن باز داشته، تا اگر احیاناً میکروبی در دست باشد به آب داخل ظرف منتقل نشود. پیامبر بزرگوار همچنین جاهایی مانند بینی، دهان و گوش را که میکروب میتواند از آن به بدن نفوذ پیدا کند، به ما یاد داده و بر نظافت آن تأکید کرده است. شریعت به ما گفته شبانهروز باید پنج بار این منفذها را شستشو داد، بنابراین وضو بهترین و بزرگترین پیشگیری از سرایت میکروب است، زیرا هم غرغره، هم استنشاق و همچنین شستن صورت، دستها و پاها نیز همه در وضو به خوبی انجام میشود.
کمااین که پیامبر ما را به استفاده از سواک برای تمیز کردن دهان و دندان سفارش کرده است و تازهترین پژوهشها دربارهی سواک نشان میدهد که حاوی مادهای است که میکروب را از بین میبرد، به همین منظور امروزه در برخی خمیر دندانها پودر سواک به کار میبرند.
و بالأخره این که واگیرداری از طریق دستگاه تنفس نیز منتقل میشود، از این روی پیامبر به یکی از یارانش که آب مینوشید، فرمود: «أَبِنِ القدح عَنْ فیك» [۸۷]یعنی ظرف را از دهانت دور نگه دار تا نفس در آن نرود. پیامبر فرموده که چون انسان در ظرفی آب نوشد، نباید در نفس بکشد، و این راهنماییهای پزشکی پیامبر که پیش از هزار و چهارصد سال به بشریت ارایه داده، امروزه با تازهترین مطالب مربوط به واگیری و میکروب منطبق است.
از ابوهریره روایت شده که پیامبر فرمود: «لایُوردُ مُـمرضٌ علی مصحٍّ» [۸۸]یعنی نباید شخص بیمار به نزد آدم سالمی برود. بنابراین بیمار باید از ارتباط با شخص سالم بپرهیزد، زیرا پیامبر طبق حدیث بالا و همچنین در این حدیث فرمود: «إذا سمعتم بالطاعون بأرض فلا تدخلوها» اگر شنیدید که درجایی بیماری واگیری هست به آن جا نروید.
با توجه به آن چه بیان شد پیامبر سرایت را به کلی رد نمیکند، بلکه این نکته را که سرایت خود باعث بیماری میشود، رد میکند، و ما را سفارش کرده که پیشگیری کنیم، وسرایت به تنهایی برای انتقال بیماری کافی نیست؛ زیرا حالتهای بسیاری هست که نشان میدهد سرایت باعث تام و تمام بیماری نیست. با این شرح باید اذعان کرد که راهنمایهای پیامبر از جملهی دقیقترین و ریزبینانهترین هشدارهای علمی بهداشتی است، ازیرا که از روی هوی و هوس سخن نمیراند، و آموزههای او سرچشمه از آموزهها و علم الهی دارد.
* * *
[۸۴] بخاری (۵۳۸۷)، مسلم (۲۲۲۰)، ابوداود (۳۹۱۱) و احمد (۷۶۰۹). [۸۵] حافظ ابن حجر در کتاب «فتح الباری» در توضیح حدیث واگیرداری (۱۰/۲۴۱) میگوید: این امر براساس اعتقاد آنها (بادیهنشینان) به سرایت بود، یعنی باعث پدیدآمدن گری درمیان شترانش میشود. در حقیقت این پنداری جاهلانه است، آنها گمان میکردند اگر مریضی به جمع مردم سالمی وارد شود آنها را نیز بیمار میکند، برهمین اساس صاحب شریعت این رسم را باطل و از آن نهی کرد، و چون آن بادیهنشین تردید داشت، پیامبر در پاسخ فرمود: «چه کسی شتر نخستین را مبتلا کرد؟» پاسخی بس بلیغ و زیباست، نتیجه این که به گمان آنها گری از کجا آمد؟ اگر بگویند از شتر دیگری، تسلسل پیش میآید، یا اگر بگویند به دلیل دیگری است آن را ذکر کنند، و اگر بگویند آن کس که شتر نخستین را مبتلا کرد، هم او دومی را نیز به دام بلا انداخت، این ادعا ثابت میشود. یعنی اگر کسی که همه را مبتلا کرد آفریدگار تواناست که قادر به هر کاری است و او خدای پاک و بلندمرتبه است. [۸۶] بخاری (۵۳۸۰) و احمد (۹۷۲۰). [۸۷] احمد (۱۱۵۵۸) و مالک (۱۹۵۰) از ابوسعید خدری روایت کردهاند. [۸۸] مسلم (۲۲۲۱) و احمد (۹۲۵۲).