گلبولهای قرمز
هر کس از زن و مرد، کوچک و بزرگ خونی در سرخرگها و سیاهرگهایش جاری است. چه بسا انسان نمیداند این خون چیست؟ و از چه تشکیل شده؟ و چه مقدار است یا چه رازی نهفته دارد؟ اما اگر چیزی دربارهی حقیقت این خون روان در رگهایش بداند، در برابر خداوند خالق سر بر خاک نهاده و به سجده میافتد.
کسی میتواند باور کند که در بدن هر انسانی چیزی حدود بیست و پنج میلیون میلیون گلبول سرخ یا بیشتر به عنوان بخش کوچکی از خون وجود دارد و در سرخرگها و سیاهرگهای بدن در جریان است. و شمار گلبولها در هر میلیمتر مکعب کمتر از پنج میلیون نیست.
در وصف گلبول سرخ گفتهاند باربری است که هرگز خستگی نشناسند، اکسیژن را به سلولها، بافتها دستگاهها، اندامها و تمام جاهای بدن میبرد، و پسماندهی سوخت را میآورد و گاز زغال سنگ را دور میریزد. به راستی که حمالی است که نه خستگی میشناسد، و نه سستی و نه بیزاری از کار، هر روز این گلبولها هزار و پانصد بار در بدن میگردند، میآیند و میروند. عمرشان اندکی بیشتر از بیست و پنج روز است، و بعد از آن میمیرند، در طول این عمر بیست و پنج روزه، هزار و صد و پنجاه کیلومتر در بدن راه طی میکنند و چیزی حدود شش صد لیتر اکسیژن جابهجا میکنند در حالی که قطر هر یک بیشتر از هفت میکرون نیست.
اگر ساختار این گلبولهای سرخ را مورد بررسی قرار دهیم متوجه میشویم که از پانصد و هفتاد و چهار اسید ایمنی تشکیل شده است، و کار تولیدش پنج روز یا کمتر طول میکشد. در کارخانههایی – مغز استخوان – ساخته میشود. بنابراین داخل استخوان کارخانهی ساخت گلبولهای سرخ است. کیست باور کند که این کارخانه در هر یک ثانیه دو میلیون و نیم گلبول سرخ میسازد و فعالترین کارخانهها ستون فقرات و بعداز آن استخوانهای قفسهی سینه، سپس استخوان جناغ و بالأخره استخوانهای اطراف است.
خداوند بزرگ بدن را با کارخانههای احتیاطی هم مجهز کرده است و آن، کبد و طحال است. هرگاه کارخانههای اصلی تعطیل شود کبد و طحال کار تولید گلبول سرخ را به عهده میگیرند.
اما یک نکتهی بسیار مهم؛ این که مرکزی برای سنجش و اندازهگیری خون در کلیهها هست که به طور مداوم از خون مراقبت میکند، و هرگاه از حد طبیعیاش کمتر شود این مرکز دستورهایی هورمونی به کارخانههای ساخت خون میفرستد که سقف تولید را بالا ببرند، و هر وقت نیز خون از حد طبیعی افزایش یابد همین مرکز که در کلیهها است، دستورهایی به کارخانههای تولید گلبولهای سرخ میفرستد و از آنها میخواهد میزان تولید را کاهش دهند؛ رابطهای که بین فشار خون و التهاب کلیهها هست از همین جا ناشی میشود، اما این چه نوع رابطهای است؟ در کلیهها مرکزی بسیار حساس هست که به طور مداوم مراقب مقدار خون در بدن است.
در هنگام حجامت، خون در سرخرگها کاهش مییابد و همین کاهش در سرخرگها مرکز سنجش خون را وادار میکند به کارخانههای خون دستور بدهد سقف تولید را بالا ببرند. در نتیجه کارخانهها فعال میشوند وکارشان بر مسیر مناسب عمری که انسان خواهد داشت، منطبق میشود. این سازماندهی و نظم از کیست؟ چه کسی این کارگاه را آفریده؟ و این چنین مرتب کرده است؟ آیا او شایستهی پرستش نیست؟ آیا نباید از او اطاعت کرد؟ نباید از او بترسیم؟ و تقوایش را در دل داشته باشیم؟ او میفرماید:
﴿وَفِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٢١﴾[الذاریات: ۲۱].
«در درون خود شما نیز بس نشانهها نهفته است، اگر ببینید».
بحث خون در یک یا چند مقاله به جایی نمیرسد، کتابهای بسیاری فقط دربارهی خون نگاشته شده و حتی در علم پزشکی هم شاخهای تخصصی به نام بیماری خون هست.