شگفتیهای خداوند در بدن انسان

فهرست کتاب

کلیه و شکر نعمت آن

کلیه و شکر نعمت آن

از پیامبر روایت شده که وقتی از توالت بیرون می‌آمد و می‌گفت: «الحمدللهِ الذی أَذهب عنِّی الأَذی وعافانی» [۷۸]سپاس خدای را که رنج را از من دور کرد و به سلامت داشت. در یک حدیث دیگر می‌فرمود: «الحمدلله الذی أَذاقنی لذّتَهُ وأَبقی فِیَّ قوَّته وأَذهبَ عنِّی أَذاه». سپاس خدای را که لذت غذا را به من چشاند و انرژیش را در بدنم باقی گذاشت و مایه‌ی دردسرش را از بدنم دور کرد. کلیه‌ها روزانه هزار و هشتصد لیتر خون تصفیه می‌کنند. ممکن است باعث تعجب انسان شود؛ اما این عدد در چندین و چند منبع ذکر شده و جای شکی نگذاشته و این خبر را از مرز شاذ یا دور از واقع بودن گذرانده است. این اندازه خون معادل سوخت سالانه‌ی یک خانواده‌ی متوسط است. علاوه بر این لوله‌های باریکی از نفرون به طول شصت کیلومتر در کلیه‌ها وجود دارد؛ همچنین دارای نیرویی در حد تصفیه‌ی بیست برابر خون مورد نیاز انسان است. به همین خاطر است که اگر یکی از کلیه‌های انسان از کار بیفتد با یک کلیه می‌تواند مدت زیادی زندگی کند. مگر نه که این سرچشمه از رحمت وعطوفت الهی دارد؟ چون کلیه دستگاهی بس پراهمیت است، یک قطعه‌ی یدکی از آن یا یک کلیه بیشتر از حد نیاز به انسان عطا کرده است.

کسی می‌تواند باور کند که تمام خون بدن در هر بیست و چهار ساعت سی و شش بار از کلیه‌ها می‌گذرد و کلیه‌ها عملیات بسیار بغرنج و پیچیده‌ای به انجام می‌رساند، بدین ترتیب که مواد قندی، عناصر و پروتئینها را از خون می‌گیرد و با نسبت‌های منظمی آن را به سیاه‌رگ برون از خود هدایت می‌کند و مواد قندی بیش از حد مورد نیاز از طریق ادرار دفع می‌شود.

چگونه انسان پی می‌برد که به مرض قند مبتلا شده است؟از وجود قند در ادرار. یعنی کلیه نسبت معینی از قند را می‌گیرد و بقیه را به ادرار می‌ریزد، و اگر انسان نمک زیادی مصرف کند و ادرارش را به آزمایشگاه بدهند، معلوم می‌شود که بخشی از نمک با ادرار دفع شده است.

با توجه به اظهارات دانشمندان کلیه امکان خوردن همه چیز را برای انسان فراهم می‌کند. اگر نسبت نمکهای خون تا هشتاد هزار بالا برود، انسان می‌میرد. پس باید وسیله‌ای باشد که این نسبت در خون را ثابت نگه دارد و آن همانا کلیه است.

بنابراین کلیه آن طور که دانشمندان توصیف کرده‌اند، یک تصفیه خانه‌ی عاقل است که نسبت‌ها را منظم و با آرایش خاصی کنترل می‌کند و هرچه از این نسبت‌ها از قند، املاح و عناصر دیگر زیاده بیاید، آن را به درون ادرار می‌ریزد، در نتیجه‌ی این فرایند است که رنگ ادرار تغییر می‌کند. و چون این مواد اضافی بیگانه و احتمالاً زیان‌آور است، کلیه مستقیماً آن را دور می‌ریزد. پس کلیه‌ای که اندازه‌ی آن بیشتر از یک گلابی نیست، آرام و بی‌سروصدا و بی‌هیچ چشم‌داشتی، بدون پاداش و بدون تعطیلی و استراحت به کار خود ادامه می‌دهد. کلیه‌ی انسان در هنگام کار، خواب، پژوهش، تجارت، خرید و فروش و مسافرت بی‌صدا کار می‌کند و در هر روز سی و شش بار خون به کلیه‌ها می‌رود، و آن سختی و رنج را ندارد که انسان وقتی با یک کلیه‌ی مصنوعی خونش را تصفیه می‌کند، می‌کشد؛ یعنی هورمونهایی که فشار خون را کنترل می‌کند، ترشح می‌کنند.

وقتی کلیه سوزش پیدا کند، فشار خون مختل می‌شود، و کلیه هورمونهایی برای تنظیم آن، و نیز هورمونهایی برای از بین بردن کم‌خونی و عده‌ای دیگر برای کنترل میزان مایعات بدن ترشح می‌کند. و چون التهاب پیدا کند میزان مایعات درهم می‌ریزد، در این صورت انسان باید کل زندگیش را در کنار شیر آب و در راه دستشویی بگذراند. آیا این بس نیست برای این که انسان به خاطر نعمت کلیه پروردگارش را شکرگزاری کند؟ پیامبر هنگامی که از دستشویی بیرون می‌آمد می‌فرمود: «الحمدللهِ الذی أذهبَ عنِّی الأذی وعافانی» [۷۹]سپاس خدای را که رنج و آزار را از من دور کرد و به من سلامتی داد.

اگر کلیه از کار بیفتد و نسبت ادرار در خون بالا برود، پزشکان می‌پرسند چه اتفاقی می‌افتد؟ انسان دچار تشنج و حافظه‌اش ضعیف می‌شود و در کار و کردارش خللی پدید می‌آید و به خاطر کوچکترین مشکل خشمگین می‌شود و چه بسا اثاث منزل را درهم بکشند. کسانی که کلیه‌اشان به طور ناگهانی از کار می‌افتد و نسبت ادرار درخونشان افزایش می‌یابد، رفتارهای غیرمعمولی پیدا می‌کنند که از بس خشن و اوقات تلخ‌اند و به خاطر مسال ناچیز از کوره در می‌روند، برای خانواده‌هایشان غیرقابل تحمل می‌شوند. و چون نسبت ادرار درخون همچنان روبه افزایش باشد و این حالت ادامه یابد، انسان خیلی زود می‌میرد. بنابراین کلیه‌ها و مثانه دستگاه پیچیده‌ی مهمی را تشکیل می‌دهند و خود نعمتی بزرگ و گران‌قیمت‌اند.

کرامت انسان در گرو این عضو است. گاهی انسان در سنین جوانی دچار سستیهایی در برخی عضله‌هایش می‌شود و کم و بیش از اطرافیان ناسزاهایی به گوشش می‌خورد، کسی که قادر به کنترل خود نیست موقعیت بس دشواری خواهد داشت ... بنابراین مثانه از دیگر نعمتهای بزرگ است. به جای آوردن شکر نعمت تأمین سلامتی آن است، پس وقتی انسان از دستشویی بیرون می‌آید شایسته است بگوید: «الحمدللهِ الذی أذهبَ عنِّی الأذی وعافانی». سپاس خدای را که رنج و آزار را از من دور کرد و به سلامتم نگه داشت.

به خاطر این دو عضو بسیار مهم خداوند را سپاسگزاریم، کلیه‌ها که با نظم و دقت وصف‌ناپذیر کار می‌کنند، همین شکر بر سلامتی آن برابر است با بیمه‌کردنش در برابر التهاب و هر نوع مشکل و نیز بیمه‌کردنش در برابر ایست ناگهانی.

[۷۸] ابن ماجه (۳۰۱) از انس روایت کرده است. [۷۹] پیشتر سند حدیث ذکر افتاد.