کبد یک شهرک صنعتی به تمام معنا
این کبد که در درون آدمیان قرار گرفته و بزرگترین اندام درونی است، یکی از نشانههای شکوه و جلال خداوندی است. اگر انسان نمیتواند بیشتر از سه دقیقه بدون قلب زنده بماند، بدون کبد نیز سه ساعت بیشتر نمیتواند به زندگی ادامه بدهد. کبد میتواند خود را بسازد؛ به طوری که اگر پزشک جراحی چهار پنجم کبد را بردارد، کبد خود با سرعت عجیبی آن را از نو میسازد؛ ازیرا که خداوند خالق قدرت ترمیمی عجیبی به آن داده است. سلولهایی که خیلی سریعتر تقسیم میشود سلولهای کبد است که خود وظایف بسیاری را به عهده دارد، برخی از دانشمندان پانصد وظیفه برای کبد حدس زدهاند، و بعضی دیگر هفتصد، و اندکی نیز شمار وظایف کبد را از هزار بیشتر دانستهاند. به هر حال نکتهی قابل تأمل این است که هر سلول کبدی به تنهایی این وظایف را انجام میدهد.
از این وظایف یکی انبار کردن است. کبد یک انبار بزرگ خون است، چنان که هزار و پانصد سانتیمتر مکعب خون را در خود جای میدهد، و چون حادثهای ناگهانی رخ بدهد، یا خونریزی، ولادت یا مورد خطرناکی پیش بیاید، نوعی هورمون در پیه به کبد دستور میدهد بخشی از خون ذخیره شده را به جای خون از دست رفته آزاد سازد.
از دیگر وظایف کبد ذخیره کردن قند، چربی، پروتئین و ویتامینهاست. بنابراین یک انبار مواد غذایی است که در صورت پیشآمدن گرسنگی، عدم دسترسی به خوردنی و نوشیدنی، خواه ارادی باشد یا غیرارادی (مانند روزه و قحطی)، یا وقتی خونریزی سختی واقع شود، کبد کمبود پیش آمده را به نحو احسن جبران میکند. انباری برای ذخیرهی موادی که انسان به آن نیاز دارد. در واقع گرسنگی یعنی کاهش مواد ذخیرهشدهی کبد. اگر خون یک شخص گرسنه را آزمایش کنیم مواد بنیادی را به طور کامل در آن مشاهده میکنیم؛ چراکه شخصی گرسنه چون به ناچار و به هر دلیلی نتواند چیزی بخورد، ساعاتی چند احساس خستگی و گرسنگی نمیکند،از این روی گرسنگی نقص در مواد ذخیرهای کبد است؛ نه نقص در خون روان در رگها.
کبد یک ویژگی جالب توجه دیگری دارد که دانشمندان آن را خاصیت دگرگونسازی نام نهادهاند، بدین صورت که میتواند قند رابه پروتئین، پروتئین را به قند، قند را به چربی و بالعکس تبدیل کند. عجیب است، در کبد هم مواد قندی و هم مواد چربیزا و هم مواد پروتئینی وجود دارد، و کبد در هنگام نیاز میتواند این مواد را به هم تبدیل کند. بنابراین دگرگونسازی یکی از خاصیتهای گران سنگ کبد است و تمام این تبدیل و دگرگونیها به خاطر حفظ زندگی انجام میشود.
مورد دیگر این که کبد همچنین کار سنجش و اندازهگیری را به عهده دارد. وقتی قند به نسبتهای بسیار بالا وارد کبد میشود – به ویژه هرگاه غذای قندداری بخوریم – خون وقتی از کبد خارج میشود نسبت قند در آن بیشتر از ۵، ۱/۱۰۰، نیست. بنابراین اندازهگیری قند، چربی و همهی مواد کار کبد است.
چهارم وظیفه شکلدهی است، خاصیت منجمد کردن و مایع کردن را کبد ترتیب میدهد. در نتیجهی شکل گرفتن این دو حالت به طور مناسب خون به این حالت معمولی در میآید. اما اگر کبد خاصیت روانکاری را خوب انجام بدهد، خون در رگها مانند گل لای میشود و انسان بیدرنگ جان میدهد؛ کما این که اگر خاصیت گران - روی را ترتیب ندهد خون بدن به تمامی از یک روزنهی کوچک بیرون میریزد.
همچنین کبد پروتئینی ترشح میکند که نسبت آب بدن را اندازهگیری و مشخص میکند؛ بنابراین هر کسی از ناحیهی کبد آسیب ببیند دچار استسقا میشود، یعنی بدن آب زیاد و بیشتر از حد لازم ذخیره میکند.
از دیگر وظایف کبد آمیختن است. چنان که وضعیت مادهی سمی را بررسی میکند، یا آن را با یک واکنش شیمیایی تعدیل میکند، یا این که آن را به شیوهای در بند میآورد ویا دورش میکند، که بستگی به نسبت خطرسازیش دارد. گویی عاقلی است که بهترین کار مناسب را انجام میدهد. سم را آزمایش میکند، سپس یا مادهای را بر آن میریزد و خنثایش میکند، و یا آن را محاصره میکند. اگر نه آن را به سمت بیرون بدن میراند و همراه ادرار دور میریزد. این مراحل همه از وظایف و مسؤولیتهای کبد است.
کبد صفرا را نیز تولید میکند، در هر ثانیه دو میلیون و نیم گلبول سرخ میمیرد و به طحال، گورستان گلبولهای سرخ منتقل میشود و در آن جا به اجزای بنیادی خود تجزیه میگردد، آهن بازیافته از تجزیهی این گلبولها به کارخانهی مغز استخوان برده میشود، و مادهی هموگلوبین به کبد حمل و در آن جا به صفرا تبدیل میشود. بنابراین صفرا که در کبد است نتیجهی تحلیل گلبولهای قرمز مرده، است، میتوان پرسید چه وظیفهای برعهده دارد؟ به روند جذب چربی و هضم آن و به حرکت رودهها کمک میکند، همچنین رودهها را در برابر میکروبها ضدعفونی میکند، به همین خاطر است کسی که صفرایش ایراد پیدا کند، جذب چربی برایش دشوار میشود.
کبد چه جوری دچار سوختگی میشود؟ یرقان التهاب کبد است. دانشمندان میگویند: هرگاه غذا و لوازم غذایی به مواد ناپاک آلوده گردد کبد سوزش پیدا میکند. احادیثی که در باب پاکیزگی آمده یکی به همین خاطر است، پیامبر بزرگوار در حدیثهای بسیاری ما را به پاکیزگی، دوری از آلودگیها و هر چه که از بدن خارج میشود، تشویق کرده است که همه به خاطر نگهداری از کبد است.
دانشمندان تأکید کردهاند که تشمع (بیماری کبد) دلیل بزرگی دارد که همانا اعتیاد به شراب، امالخبائث است، و بسیاری از آنهایی که عادت به شراب دارند کبدهایشان دچار تشمع میشود، تشمع یعنی باز ایستادن کبد ازانجام وظایفش. یکی از دلایلی که قرآن کریم شراب را حرام کرده همین است. موقعیتها و حالات بسیاری هست که کبد تلف یا با مصرف الکل مبتلا به تشمع میشود. خداوند فرمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَيۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٩٠﴾[المائدة: ۹۰].
«ای گروه ایمانداران بدانید که شراب، قمار، بتها و تیرها پلید و از کارهای شیطان است. پس از آن بپرهیزید باشد که رستگار شوید».
هیچ میدانید که در بدنتان این اندام بسیارمهم، این آزمایشگاه و پاسدارخانه و کارخانه و انبار بزرگ هست؟ کار ذخیره کردن، دگرگونسازی، اندازهگیری، شکلدهی، آمیختن و ترشح، برخی از وظایف کبد است. و هر کدام از سلولهای کبد خود به تنهایی و بدون کمترین سروصدا تمام این وظایف را انجام میدهد.
این است آفرینش خداوند! به قصابی میروید و این عضو سیاه، یعنی کبد را خریداری میکنید. دستگاهی که انسان نمیتواند بدون آن بیشتر ازسه ساعت زنده بماند، خدای بزرگ فرمود:
﴿فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ مِمَّ خُلِقَ٥ خُلِقَ مِن مَّآءٖ دَافِقٖ٦ يَخۡرُجُ مِنۢ بَيۡنِ ٱلصُّلۡبِ وَٱلتَّرَآئِبِ٧ إِنَّهُۥ عَلَىٰ رَجۡعِهِۦ لَقَادِرٞ٨﴾[الطارق: ۵-۸].
«انسان باید به خود بنگرد و بیندیشد که از چه چیزی آفریده شده است، از آبی روان که از میان سینه و کمر میجهد درست شده و آفریدگار دانا میتواند آن را روز قیامت بازسازد».
از آبی بیارزش، از نطفهای، کبد، مغز، قلب، درون و کلیهها آفریده شده است.
﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ٣٥﴾[الطور: ۳۵].
«آیا غیر از این است که از هیچ آفریده شدهاند، یا آنها خود خالقاند».
آن که انسان را آفرید وتعدیل کرد، آیا به راستی شایستهی پرستش نیست؟ شایستهی دوست داشتن نیست؟ آیا نمیزید که به دستورهایش گوش داد و عمل کرد، و از آن چه نهی فرمود، پرهیز کرد؟ نمیزید عمر گران مایه را در طاعت و سرسپردگی او گذراند؟ در روایتی از ابن مسعود از پیامبر آمده که فرمود: «لاتَزولُ قدمُ ابنِ آدمَ یومَ القیامه منْ عندِ ربّهِ حتَّی یُسألَ عَن خمسٍ: عن عمرِهِ فِیمَ أفناهُ وعَن شبابهِ فیمَ أبلاهُ، ومالِهِ منْ أینَ اكتسبَهُ؟ وفیمَ أنفقهُ؟ وماذا عملَ فیما علمَ»؟ [۷۵]انسان در روز قیامت از پیشگاه پروردگار قدم از قدم برنمیدارد مگر پس از آن که دربارهی پنج چیز بازخواست شود: این که عمرش را چگونه به سر برده، جوانیش را به چه صرف کرده و در چه گذرانده، مالش را از چه راهی به دست آورده و در چه راهی خرج کرده، و به آن چه میدانسته چگونه عمل کرده است.
[۷۵] ترمذی (۲۴۱۶).