سرخرگها و سیاهرگها
خداوند بزرگ میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ١٦﴾[ق: ۱۶].
«ما انسان را آفریدیم و از وسوسههای درونی او آگاه هستیم، و در واقع ما از رگ گردن به او نزدیکتریم».
در بدن انسان یک سیاهرگ و یک سرخرگ وجود دارد. در سرخرگ خون اکسیده شدهی حاوی اکسیژن جریان دارد و به شاخههای کوچکتری تقسیم میشود تا به کوچکترین سلول بدن برسد و غذا را برای آن ببرد، از طرفی دیگر خون نیاز شدید و مداومی به اکسیژن دارد. به همین خاطر سیاهرگها، خون را به قلب میبرند تا قلب آن را به ریهها بفرستد و از آنها اکسیژن دریافت کند. خون موجود در سیاهرگها هنگام حرکت از پا بهسوی قلب در خلاف جهت نیروی جاذبهی زمین در جریان است. میدانیم مایع هم در سربالایی نمیرود، باید چارهای در کار باشد. چاره این است که خون بالا رفته از روی حکمتی بلیغ که خدا خواسته و ساختار محکمی که او پدید آورده دیگر باز پایین نمیآید. برای این سیاهرگها که خون را از پاها به قلب میبرد دریچههایی کیسه مانند نصب کرده که به خون اجازهی بالارفتن میدهد، اما نمیگذارد سرازیر شود، کیسههای موجود بر دیوارهای رگها که در هنگام بالارفتن خون دیوارههای آن به دیوارهی رگها میچسبد و خون عبور میکند و چون در جهت پایین آمدن بیفتد، کیسهها پر میشود و باد میکند و چنان به هم میچسبد که مسیر خون را میبندد. پس چه حکمتی در این دریچههایی که خدا بر روی سیاهرگها نهاده نهفته است؟ حکمت این است که تنها در یک مسیر بدون بازگشت اجازهی ورود به خون میدهد.
اگر در این دریچهها ایرادی پدید بیاید و راه خون را مسدود نکند، خون در سیاهرگها جمع میشود و فشار به سرعت بالا میرود، و گلبولهای سرخ از دیوارهی سیاهرگها وارد بافتها میشود و در نتیجه پاها کبود و متورم میگردد و درد بسیاری به شخص میرساند. این همان بیماری واریس است. بنابراین کار کیسهها بسیار دقیق و شگفتآور است.
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِيٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِيمٖ٤﴾[التین: ۴].
«انسان را به بهترین شکل ممکن آفریدیم».