پیشگفتار
عقل وجه تمایز آدمی از سایر مخلوقات و خلقت ممتاز خداوندی است که بشر به وسیلهی آن توانسته است بر بسیاری از نمودهای طبیعت مسلط گردد.
در معارف اسلامی عقل جایگاه ویژهای دارد و خداوند صاحبان عقل را میستاید. امّا ابزارهایی که عقل در شناخت هستی بکار میبرد و اطلاعات را از آنها میگیرد معدودند و در نفس خود بسیار محدود؛ به همین دلیل است که آدمی از ابزارها و وسایل مختلفی برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند؛ بنابراین، حیطهی فعالیت و کاربرد عقل محدود است و نقص نسبی دانش بشری و تکامل تدریجی علوم، ریشه در این محدودیت دارد؛ عقل بشری در برابر ماورای جهان محسوس و مادی کاملاً ناتوان است چون ابزارهای لازم برای شناخت آن را ندارد و به این دلیل است که خالق هستی برای ارتباط با بشر به لطف خود کسانی را مورد خطاب قرار میدهد و به وسیلهی آنان مطالبی از جهان ماورای حس را به آدمی ابلاغ میکند.
اسلام نه تنها تکیه و توسّل به عقل و علم را محدود نمیسازد بلکه توجه عمیق به آن دو منبع شناخت را به تأکید توصیه میکند و به ما میآموزد که هیچکدام از این ابزارهای شناخت بدون هدایت پیامبری کاری از پیش نبرده و عقل و علم جز با نور وحی به شکوفایی نخواهند رسید.
با توجه به این نکته که محور تمامی احکام شریعت رعایت مصالح تحت قاعدهی «جلب منفعت و دفع مضرت» است، بسیاری از علمای دین درک قسمت اعظم مصالح دنیوی و اخروی را به وسیلهی عقل ممکن میدانند [ابن عبدالسلام، امام عزالدین؛ ۱۹۹۹؛ ج ۱؛ ص ۹-۸].
در اصول عقاید اهل سنت عقل به عنوان یکی از اسباب سهگانهی کسب علم معرفی شده است؛ اما به دلیل محدودیت میدان فعالیت حواس که وسایل کسب معرفتهای مختلف برای عقل هستند، حیطهی کاربرد عقل نیز به جهان مادی و محسوس محدود میشود؛ بنابراین بدون راهنمایی و روشنایی کسب شده از نور وحی، عقل در درک مفاهیم عالم غیب ناتوان است [سعدی، عبدالملک؛ ۱۳۷۹؛ ص ۳۳].
قرآن کریم پارهای از حکمتها و فلسفههای احکام را بیان کرده است و در مسایل زیادی نیز از ذکر دلایل احکام خودداری کرده است؛ به عنوان مثال حکمت حج را تعظیم و تکریم شعایر خداوندی و حکمت جهاد را اعلای دین خدا ذکر میکند [الدهلوی؛ ۱۴۱۸؛ ج ۱؛ ص ۱۶].
در احادیث متعددی نیز پیامبراکرم جبه ذکر فلسفهی احکام پرداختهاند؛ به عنوان مثال حکمت و فلسفهی روزهی عاشورا را نجات حضرت موسی ÷و قومش از استبداد فرعونی، و حکمت خوابیدن بر پهلوی راست را آرامش و استراحت اعضا ذکر فرموده است. در میان صحابه کسانی چون ابن عباس، ابن عمر و زید بن ثابت رضوانالله علیهم اجمعین در خصوص حکمت احکام مطالب قابل توجهی ذکر کردهاند [الدهلوی؛ ۱۴۱۸؛ ج ۱؛ ص ۱۹-۱۷].
تلاش و کوششی که توسط حکما و دانشمندانی هم چون امام محمد غزالی و عزبن عبدالسلام رحمهما الله قرنها قبل در خصوص یافتن فلسفهی احکام انجام شده و امروزه نیز تداوم دارد، در این جهت نیست که اسلام و احکام آن، مورد تأیید علوم مختلف قرار گیرد، بلکه هدف این است که نشان داده شود این علوم بسیاری از رازها و اسرار معارف دینی و احکام اسلامی را در آن مقطع زمانی دریافتهاند و به تدریج با تکامل علوم، حکمتهای دیگر در مورد سایر مسایل آشکار خواهد شد.