۱- قصاص
اصل در مشروعیت قصاص آیهی ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَى﴾[البقرة: ۱۷۸] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! دربارهی کشتگان، قصاص بر شما فرض شده است» و اخبار صحیح و نیز اجماع علما است. خداوند در آیهی ﴿وَلَكُمۡ فِي ٱلۡقِصَاصِ حَيَوٰةٞ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾[البقرة: ۱۷۹] «ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص، حیات و زندگی است» حکمت آن را تداوم حیات و دفع تجاوز و خونریزی ذکر فرموده است.
در قصاص کسی که با وارد کردن زخم موضحه به سر شخص باعث نابینا شدنش شده است، شخص نابینا یا بستگان او فقط میتوانند یک زخم به همان اندازه بر سر جارح وارد نمایند و اگر زخم مذکور باعث نابیناشدن جارح نشود، ضربهی دیگری به او وارد نمیشود، بلکه باید با آسانترین راه ممکن مانند نزدیک کردن میلهی گداخته یا ریختن کافور در چشمان او، بیناییاش را از بین برد.
***
قصاص یکی از ویژگیهای منحصر به فرد در فقه اسلامی است که نقش بسیار زیادی در حفظ نظم جامعه و جلوگیری از ایجاد خشونتها دارد؛ قصاص همچنین یکی از عوامل مؤثر در اجرای عدالت و تأمینکنندهی آرامش روانی بازماندگان مقتول و افراد مجروح یا معلول شده در مشاجرات و درگیریها است. اجرای احکام قصاص در جامعهی اسلامی درس عبرتی برای جنایتکارانی است که سودای جنایت را در سر میپرورانند؛ بررسی آمارهای جنایت در کشورهایی که احکام اسلامی را به طور نسبی اجرا میکنند در مقایسه با جوامع غربی این امر را به وضوح نشان میدهد؛ در سال ۱۹۷۲ در شهر نیویورک هر هفته ۵۸ قتل انجام شده بود و در بعضی از روزها آمار قتلها به ۱۳ مورد میرسید؛ در سال ۱۹۸۳ روزانه در برزیل به طور متوسط ۳۷۰ قتل انجام شده است [کنعان، احمد محمد؛ ۲۰۰۰؛ ص ۷۷۸].
در خصوص قصاص کسی که با زدن ضربهای بر سر فردی و ایجاد زخم موضحه او را نابینا کرده است، اگر اجرای قصاص با وارد ساختن یک زخم موضحه بر سر او موجب نابیناییاش نشود با نزدیک کردن میلهای گداخته به چشمان یا ریختن کافور در آنها باید قصاص نابینایی انجام شود؛ اما رعایت اعتدال در اجرای حکم ضروری است زیرا کافور از کلیهی راهها از جمله مخاط و پوست بدن جذب شده و بر سلسله اعصاب و قلب تأثیر میگذارد و استعمال بیرویهی آن مثلاً ۲ گرم در یک دفعه موجب مرگ میگردد [زرگری، علی؛ ۱۳۷۱؛ ج ۴؛ ص ۳۴۳].