تجلی حکمت در فلسفه پزشکی احکام

فهرست کتاب

بهداشت و تندرستی

بهداشت و تندرستی

تا ۳۹۰۰ سال قبل از میلاد بیماری یک بلای آسمانی به شمار می‌رفت و کسی در جهت بهبود بیماران اقدامی نمی‌کرد. در این زمان مردی بنام اسقلبیوس یا اسکولاب که در یونان زندگی می‌کرد به فکر مداوای بیماران افتاد؛ او از گیاهان دارویی به این منظور استفاده کرد. دختر اسقلبیوس بنام‌هیژی (Hygie) اولین کسانی بود که به فکر پیش‌گیری افتاد و به پدرش پیشنهاد کرد که فعالیت‌های خود را بر پیش‌گیری و تدابیر جلوگیری از شیوع امراض متمرکز سازد [آذر گشب، اذن الله؛ ۱۳۷۵؛ ص ۹ و نورانی، مصطفی؛ ۱۳۶۹؛ ص ۴].

اسقلبیوس این علم را به افتخار دخترش «هیژی نیوس» نام نهاد که امروزه به زبان انگلیسی (Hygiene) خوانده می‌شود.

نتیجه‌ی این فعالیت‌ها و تلاش دانشمندان دیگر در سال ۱۹۴۶ که اساسنامه‌ی سازمان بهداشت جهانی (World Health Organization) WHO به تصویب رسید، ثمر داد و دو سال بعد، آن اساسنامه به اجرا درآمد.

طبق تعریف آن سازمان سلامتی عبارت است از: «رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه صرفاً نبودن بیماری و ناتوانی» [حلم سرشت و دل‌پیشه؛ ۱۳۷۱؛ ص ۲۰]؛ بنابراین، امروزه دامنه‌ی فعالیت‌های بهداشتی که در آغاز بیشتر در جهت کنترل بیماری‌ها، سالم‌سازی محیط، آمار حیاتی، خدمات آزمایشگاهی و آموزش بهداشت بوده است، توسعه یافته و خدماتی نظیر بهداشت روانی، کنترل بیماری‌های مزمن، کنترل سوانح و حوادث، بهداشت مادر و کودک، بهداشت دهان و دندان و غیره را شامل می‌شود.

خدمات بهداشتی به دو بخش بهداشت فردی و بهداشت اجتماعی تقسیم می‌شود؛ در بهداشت فردی آن دسته از آداب و دستورات بهداشتی که در تأمین سلامتی فرد مؤثر بوده و شرایط لازم را برای انجام فعالیت‌های روزانه مهیا می‌سازند، مورد توجه قرار می‌گیرد. در بهداشت اجتماعی نیز به نکاتی توجه می‌شود که رعایت آن‌ها از آلودگی‌ محیط زندگی و انتشار بیماری‌های واگیردار و به طور کلی شرایطی که سلامت جامعه را در معرض خطر قرار می‌دهد، جلوگیری می‌نماید [اصفهانی و مهرابی توانا؛ ۱۳۷۷؛ ص ۳۰].

البته عواملی نظیر وضعیت اقتصادی، جغرافیایی، کشاورزی، فرهنگ، آموزش و پرورش و وسایل ارتباط جمعی در ارتقای سطح بهداشت فردی و اجتماعی مؤثر هستند [آذرگشب، اذن‌ الله؛ ۱۳۷۵؛ ص ۱۶]؛ به همین سبب رعایت آداب دینی و به کارگیری دین در آموزش و ارتقای سطح بهداشتی جوامع مورد تأکید کارشناسان بهداشت است [خوش طینت، آمنه؛ ۱۳۶۹؛ ص ۲۴].