«بهداشت اسلامی»
دستورات بهزیستی اسلام شامل تمام جنبههای فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، ظاهری و باطنی انسان میشود و برای تمام مسایل زندگی دستوراتی متین و متقن و الگویی کامل ارائه میدهد. بهداشت اسلامی که دارای دستورالعملهایی روزانه و پرهیز از محرماتی معین است، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است که میتوان آنها را به طور خلاصه چنین بیان کرد:
۱- جامعیت رهنمودهای بهداشتی اسلام، ناشی از وحدت آفریننده و قانونگذار.
۲- آموزش سریع، همگانی و بدون هزینه.
۳- وجود ضمانت اجرایی بسیار مؤثِر ایمان.
۴- حرکت در جهت موازین فطرت بشری.
۵- تأکید بر پیشگیری قبل از درمان.
۶- تأکید بر اصل اعتدال و میانهروی در تمام امور.
۷- ارائهی یک الگوی کامل بشری.
۸- حداکثر صرفهجویی در سرمایههای انسانی.
۹- وجود هدف و جهت معینی به عنوان تقرب به خداوند و حصول ثواب اخروی در اجرای دستورات بهداشتی.
۱۰- اعتبار و اصالت بخشیدن به عقل سالم بشری.
۱۱- شمول کلی بر بهداشت روانی به علت وجود دستورات اخلاقی.
۱۲- آموزش مداوم از طریق امر به معروف و نهی از منکر.
۱۳- دوری از هر گونه هزینههای گزاف بهداشت مصرفی.
۱۴- پیوستگی و مداومت در انجام دستورات روزانه.
۱۵- داشتن آداب و دستوراتی معین و مشخص برای تمامی فعالیتهای روزمره از قبیل: خوردن، خوابیدن، نوشیدن، لباس پوشیدن و غیره.
۱۶- استفاده از پویایی فقه اسلامی در چهارچوب قواعد فقهی برای طرح مسایل جدید بهداشتی و وضع مقررات بهداشتی.
اگر چه توجه بیش از حد و غیر منطقی گروهی از جهال و ظاهربینان مسلمان به پیشرفتها و کشفیات علوم پزشکی در غرب باعث شده است که بسیاری افراد از دستورات بهداشتی و حیات بخش اسلام غافل بمانند؛ ولی ارزش واقعی این شیوهی بهزیستی برای دانشمندان و اندیشمندان روز به روز آشکارتر میشود؛ آنچنان که یکی از دانشمندان غربی بنام «موریس بوکای» میگوید: «جوهر قرآن آموزشهای دینی است و قرآن کتاب راهنمایی و هدایت بشر است. اما از علوم مختلف در آن کلیاتی بیان شده است و امروزه نیاز است که همچون یک دایرة المعارف از رشتههای مختلف دانشمندان جمع شده و در تفسیر آن بکوشند، تا معنای دقیق و شایستهی این کتاب آسمانی را بیابند» [البغدادی، عبداللطیف؛ ۱۹۸۶؛ ص ۱۰].
تا زمانی که مسلمانان به دستورات دینی خود به طور کامل پایبند بودند و ظواهر تمدن غرب عقول آنها را نفریفته بود از شرِ بیماریهایی که سالها دامنگیر ملل غیر اسلامی و به خصوص غرب بوده در امان بودند.
اکنون بسیاری از اندیشمندان غربی به این باور رسیدهاند که انجام فرامین جهان شمول و کامل اسلام میتواند مشکلات عدیدهای را که تمدن غرب به وجود آورده است، حل کند. به عنوان مثال، با اجرای دستور سادهی اجتناب از سگ ـ به حکم نجس بودنش ـ میتوان از دهها بیماری که از سگ به انسان منتقل میشود پیشگیری کرد و این در حالی است که تلاشهای بیوقفه و کوششهای شبانهروزی دانشمندی چون پاستور به کشف یکی از ۳۰ نوع میکروب و انگلی منجر شد که از سگها به انسان منتقل میشوند.
در آن زمان که شیطان راندن از مغز بیماران با شکافتن پوست سر و ریختن نمک بر جمجمهی آنها در اروپا متداول بود و دعا خواندن به وسیلهی کشیشها و راهبهها از نیازهای بدنی یک بیمار محسوب میشد، مجمع اسقفها در سال ۱۲۱۵ میلادی پس از جلسات متعدد اعلام میکرد که بیماری از گناه به وجود میآید و بیمار قبل از اعتراف نباید تحت مداوا قرار گیرد، و با بیماران به خصوص جذامیها با خواباندنشان در قبرها و ریختن خاک بر آنها برخورد میشد، در ممالک اسلامی بیمارستانهایی با کلاسهای آموزشی، کتابخانه و قسمتهای مختلف وجود داشت؛ فقط در شهر کاردوبای اندلس ۵۰ بیمارستان وجود داشت که در بعضی از آنها نه تنها تمام بیماران مجانی مداوا میشدند بلکه، لباس و پول کافی برای استراحت یک ماه پس از مرخصی بیمار پرداخت میشد. در قرن دهم میلادی به فرمان المقتدربالله خلیفهی عباسی ابن تلمیذ پس از سینان بن ثابت وظیفهی امتحان از پزشکان و صدور مجوز کار آنها را به عهده داشت. چهار صد سال قبل از تولد هاروی، ابن النفیس رییس بیمارستان نصیری، سیستم گردش خون را کشف کرد؛ اما امروزه تاریخ پزشکی هاروی را کاشف آن میداند! و این دلیلی ندارد جز این که تاریخ را همواره فاتحان نوشتهاند و تاریخ علوم شاهد بسیاری از این دروغهاست [پاکنژاد، سید رضا؛ ۱۳۴۹؛ ج ۴؛ ص ۲۸۴].