تجلی حکمت در فلسفه پزشکی احکام

فهرست کتاب

۲- سقط جنین

۲- سقط جنین

سقط جنین حرام است و انجام‌دهنده‌ی آن ـ هر کسی که باشد ـ ملزم به پرداخت دیه‌ی آن که پنج شتر است، می‌باشد. خوردن دارو و حتی روزه گرفتن توسط مادر موجب دیه است و مطابق فتوای ماوردی رحمه‌الله و سایر علما مادر از آن دیه سهمی ندارد [مدرس، عبدالکریم؛ ۱۹۶۸؛ ج ۴؛ ص ۹۳].

مطابق فتوای امام غزالی و ابن حجر هیثمی رحمهماالله سقط جنین در هر مرحله‌ای مطلقاً حرام است [السید البکری؛ جلد ۴؛ ص ۱۳۱]؛ اما مطابق فتوای ابواسحاق مروزی رحمه‌الله سقط جنین در مراحل علقه و مضغه جایز است. [الشروانی؛ ج ۹؛ ۱۹۹۷؛ ص ۴۹].

***

سقط جنین (abortion) در اصطلاح علم پزشکی عبارت است از قطع حاملگی قبل از آن که جنین قابلیت حیات را در خارج از رحم داشته باشد و معیار زمانی این توانایی حداقل ۲۲ هفته است [عزیزی، فریدون؛ ۱۳۷۰؛ ص ۶۲].

در ممالک مختلف سقط جنین به دلیل احتمال مرگ مادر و یا خطرات جدی برای سلامتی او و نیز احتمال تولد نوزاد ناقص الخلقه یا عقب‌ماندگی روانی و هم‌چنین بارداری ناشی از تجاوز یا زنا، قانونی است.

آمارها نشان می‌دهد که تعداد جنین‌های سقط شده روز به روز بیشتر می‌شود؛ به طوری که تعداد سقط‌ها در سال ۱۹۷۲ در ایالات متحده‌ی آمریکا ۷۶۰۵۸۶ مورد بوده و در سال ۱۹۹۶ به ۵۸۵۲۲۱۱ مورد رسیده است و از هر ۱۰۰۰ جنین در آن سال تعداد ۳۱۴ جنین سقط شده است [کنعان، احمد محمد؛ ۲۰۰۰؛ ص ۴۸].

در دین مبین اسلام سقط جنین قبل از رسیدن ۱۲۰ روز حرام و پس از آن هم قتل نفس محسوب می‌شود و این مطلب مورد تأیید تمام مذاهب اسلامی است. فقط در مواردی که وجود جنین زندگی مادر را به خطر اندازد و دو پزشک عادل این مطلب را تأیید نمایند، مجوز سقط جنین صادر می‌شود.

مهم‌ترین عارضه‌ی ناشی از سقط جنین، مرگ مادر به یکی از سه طریق زیر است:

۱) مرگ فوری به سبب پیدایش حباب‌های هوا یا گاز در خون، خون‌ریزی شدید و شوک عصبی ناشی از گشادشدن ناگهانی دهانه‌ی رحم در مواردی که مادر بیهوش نشده باشد.

۲) مرگ تالی که از ۲۴ تا ۷۲ ساعت پس از سقط ممکن است به دلیل عفونت حاد و خون‌ریزی شدید ناشی از پاره‌شدن رحم به وجود آید.

۳) مرگ متأخر به دلیل: الف) التهاب بافت‌های دستگاه تناسلی یا عفونت خون ب) پارگی احشا ج) خون‌ریزی مستمر و التهاب د)مسمومیت بر اثر استفاده از دارو ه‍( باقی ماندن بقایای جنین در رحم و ایجاد عفونت و) کوفتگی دهانه‌ی رحم [دیاب و قرقوز؛ ۱۳۷۴؛ ص ۷۱].