زندگانی خلفای راشدین

فهرست کتاب

خلافت حضرت ابوبکر صدّیق

خلافت حضرت ابوبکر صدّیق

بعد از رحلت جانگداز رسول اکرمج، انصار در سقیفة بنی ساعده اجتماع کردند، تا شخصی را به خلافت برگزینند و می‌خواستند که یک خلیفه از انصار و یکی از مهاجرین انتخاب کنند، امّا تعیین و انتخاب دو خلیفه باعث تشتّت و افتراق بود و این از نظر کسی پوشیده نیست. لذا حضرات شیخین به غرض تدارک این افتراق و تشتّت، انتظام خلافت را بر دفن جنازة آنحضرتجمقدّم داشتند و این هم باید انجام می‌گرفت [۳۹]. چنانکه بعد از ایشان چند مهاجر دیگر در آنجا حضور یافته انصار را فهمانیدند، بالاخره، همه بر ابوبکر صدّیقساتفاق کردند و کسانی که آنجا حضور داشتند بر دست او بیعت کردند، ابتدا بیعت به وسیلة یکی از انصار انجام گرفت. (تاریخ الخلفاء) باز روز دوّم، بیعت عمومی واقع شد و تمام مهاجرین و انصار او را به عنوان خلیفة رسول الله پذیرفتند و بعد از چند روز اوصاف خلیفة موعود مشخص گشت. آیة استخلاف و آیة تمکین در او هویدا گشته به مشاهده هم رسید که خلیفة موعود ایشان‌اند و خداوند وعدة خود را در حقّ‌شان ایفا فرمودند. نسبت به حضرت علیسدر بعضی روایات آمده که ایشان بدون درنگ در بدو امر بیعت کرده‌اند [۴۰]. و از یک روایت صحیح بخاری معلوم می‌شود که بعد از شش ماه، بیعت فرموده‌‌اند، امکان دارد که بار دوّم بیعت فرموده باشند، زیرا بیعت اوّل در مجمع عمومی واقع نشده است، لذا جهت رفع شبهه و اشتباه مردم بعد از شش ماه در مجمع عمومی بیعت کردند [۴۱].

از قول خود حضرت علیسچنین معلوم می‌شود که ایشان نسبت به حقّانیت خلافت ابوبکر صدیق یک لحظه تردید نداشتند. چنانکه علّامه حافظ ابن عبدالبر در استیعاب از حضرت علیسچنین روایت می‌کند:

«عن قيس بن عباد قال: قال لي علي بن أبي طالب: إن رسول الله صلى الله عليه وسلم مرض ليالي وأياما ينادي بالصلوة فيقول: مروا أبا بكر يصلي بالناس، فلما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم نظرت فإذا الصلوة عَلَم الإسلام وقوام الدين فرضينا لدنيانا من رضي رسول الله صلى الله عليه وسلم لديننا، فبايعنا أبا بكر رضي الله عنه».

ترجمه: از قیس بن عبادهسروایت شده است که حضرت علیسفرمودند که آنحضرتجچند شبانه روز مریض بودند و برای نماز اذان گفته می‌شد، آنحضرتجفرمودند که ابوبکر صدّیق را بگویید تا با مردم نماز بخواند. باز وقتی که آنحضرتجوفات یافتند من اندیشیدم که نماز شعار و پرچم اسلام و رکن دین است، لذا ما برای پیشوایی دنیای خود، کسی را انتخاب کردیم که آنحضرتجاو را برای پیشوایی دین ما انتخاب کرده بودند، پس ما بر دست ابوبکر بیعت کردیم.

[۳۹] زیرا در درنگ‌کردن تکفین و تجهیز، مثل سایر اموات، احتمال خرابی در جسم مقدّس (نعوذ بالله) وجود نداشت، البته در انتظام خلافت اشکال ایجاد می‌شد و خلیفه‌ای انتخاب می‌شد که قابلیت سیاسی و قوت روحانی مناسب را نداشت و اصلاح آن امکان‌پذیر هم نبود و بقای اسلام با پیش‌آمدن فتنة ارتداد به ظاهر ناممکن بود و نیز انجام‌یافتن تجهیز و تکفین آنحضرتجبدون سرپرستی خلیفه باعث مشکلات زیادی می‌شد. مثلاً در چگونگی نماز جنازه اختلاف شد. بعضی می‌خواستند جنازه را بیرون از حجره آورده بر او نماز بخوانند و ظاهر است که بر اثر این امر چه قباحتی پدیدار می‌گشت. یکی می‌خواست که آنحضرتجرا ببیند، کسی گریه می‌کرد و شخصی بی‌هوش می‌شد. زنان و بچه‌ها ازدحام می‌کردند. باز در مقام دفن اختلافت می‌شد که به مکّه برده دفن نمایند که زادگاه آنحضرت است یا به ملک شام که مدفن خلیل÷است برده شود، یا در جنت البقیع که قبرستان عموم مسلمانان است. اگر خلیفه مقرر نمی‌شد، حلّ این اختلاف را چه کسی انجام می‌داد. وقتی که ابوبکر صدّیق به عنوان خلیفه تعیین گشت، داوری کردند که نماز جنازه در داخل خانه باشد و ده نفر داخل شده نماز بخوانند و بیرون شوند و برای نماز جنازة پیامبر اکرمجکسی نمی‌تواند امام باشد. زیرا ایشان خود امام‌اند و برای مقام دفن پیامبر اکرم حدیث خواندند که در هر جایی که روح‌شان قبض شود همانجا قبر ایشان قرار گیرد. و در نتیجه تمام اختلافات به آسانی مرتفع گشتند. [۴۰] در صفة ۳۷۶ جلد هفتم فتح الباری، اینگونه آمده است: «وقد صحح ابن حبان وغيره من حديث أبي سعيد الخدري ان عليا بايع في أول الأمر» یعنی ابن حبان و محدثین دیگر این حدیث ابو سعید را که حضرت علی در بدو امر بیعت کرده است، صحیح قرار داده‌اند. [۴۱] چنانچه در صفة ۳۷۹ جلد هفتم فتح الباری این قول را ذکر کرده پسندیده‌اند.