احادیث
۱- «عن سعد بن أبي وقاص قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لعلي: أنت مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَيْسَ نَبِيٌّ بَعْدِي»[متفق علیه].
از حضرت سعد بن ابی وقاص روایت شده است که رسول خداجبه علی فرمود: منزلت تو نسبت به من مانند منزلت هارون نسبت به موسی است، اما سخن این است که پس از من پیامبری نمیآید.
۲- «عن زر بن حبيش قال علي رضي الله عنه: والذي فلق الحبة، وبرأ النسمة، لعهد النبي الأمي صلى الله عليه وسلم لا يحبني إلا مؤمن، ولا يبغضني إلا منافق»»[رواه مسلم].
از زر بن حبیش روایت شده است که حضرت علی، فرموده است: قسم به ذاتی که دانه را شکافت و از آن درخت رویانید و جان را آفرید که رسول خدا به من فرموده است: کسی به من محبت میکند که مؤمن باشد و همان کس بغض میورزد که منافق باشد.
۳- «عَنْ سَهْلُ بْنُ سَعْدٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ يَوْمَ خَيْبَرَ: لَأُعْطِيَنَّ هَذِهِ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلًا يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ، يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، فَلَمَّا أَصْبَحَ النَّاسُ غَدَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كُلُّهُمْ يَرْجُون أَنْ يُعْطَاهَا، فَقَالَ: أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ؟ فقالوا: هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ! يَشْتَكِي عَيْنَيْهِ، قَالَ: فَأَرْسَلُوا إِلَيْهِ. فَأُتِيَ بِهِ فَبَصَقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي عَيْنَيْهِ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ، فَأَعْطَاهُ الرَّايَةَ». [متفق علیه].
از سهل بن سعد روایت شده است که رسول خداجدر جنگ خیبر فرمود: فردا پرچم را به مردی میدهم که خدا فتح را به دست او میآورد و آن شخص به خدا و رسول او محبت دارد و خدا و رسول او را دوست میدارند. پس وقتی که صبح شد، مردم پیش آنحضرتجرفتند به امید این که پرچم به آنان داده میشود. اما آنحضرت پرسید: علی بن ابیطالب کجاست؟ مردم گفتند درد چشم دارد، آنحضرتجگفت او را بخوانید. وقتی آورده شد آنحضرت آب دهن مبارکش را بر چشمهایش مالید و او سالم شد. چنانکه گویی هیچگاه چشم درد ندیده است پس پرچم را به او داد.
۴- «عن عمران بن حصين أن النبي صلى الله عليه وسلم قال: إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ، وَهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي»[رواه الترمذی].
از عمران بن حصین روایت شده است که نبی اکرمجفرمود: علی از من است و من از او و او محبوب هر مؤمن است.
۵- «عن علي قال: كنت إذا سألت رسول الله صلى الله عليه وسلم أعطاني واذا سكت ابتدأني».
حضرت علی فرمود: هرگاه من از رسول خداجچیزی میخواستم به من داد و هرگاه سکوت را اختیار میکردم با من سخن آغاز میکرد.
۶- «عِنْ أُمُّ عَطِيَّةَ، قَالَتْ: بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَيْشًا فِيهِمْ عَلِيٌّ، قَالَتْ: فَسَمِعْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ رَافِعٌ يَدَيْهِ يَقُولُ: اللَّهُمَّ لاَ تُمِتْنِي حَتَّى تُرِيَنِي عَلِيًّا». [رواه الترمذی].
از حضرت ام عطیهب، روایت شده است که رسول خداجلشکری فرستاد که علی در آن بود. گفت: شنیدم که رسول اللهجدر حالی که دست برداشته این دعا را میخواند: خداوندا مرا از جهان نبر تا زمانی که علی را به من نشان ندهی.
۷- «عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: رَحِمَ اللَّهُ أَبَا بَكْرٍ زَوَّجَنِيَ ابْنَتَهُ، وَحَمَلَنِي إِلَى دَارِ الهِجْرَةِ وصحبني في الغار وَأَعْتَقَ بِلاَلاً مِنْ مَالِهِ، رَحِمَ اللَّهُ عُمَرَ، يَقُولُ الحَقَّ وَإِنْ كَانَ مُرًّا، تَرَكَهُ الحَقُّ وَمَا لَهُ صَدِيقٌ، رَحِمَ اللَّهُ عُثْمَانَ، تَسْتَحْيِي مِنهُ الْمَلاَئِكَةُ، رَحِمَ اللَّهُ عَلِيًّا، اللَّهُمَّ أَدِرِ الحَقَّ مَعَهُ حَيْثُ دَارَ»[رواه الترمذی].
از حضرت علیسروایت شده است که رسول خدا فرمود: خدا رحم کند بر ابوبکر دختر خود را به عقد من درآورد و با من تا دارالجهرة همراه بود. و رفیق غار من شد. و بلال را با مال خود خرید و آزاد ساخت. خدا رحم کند بر عمر که حق را میگوید اگرچه تلخ باشد و حق او را در حالی گذاشت که برای او هیچ دوستی نبود. خدا رحم کند بر عثمان که فرشتگان از او حیا میکنند. خدا رحم کند بر علی خدایا حق را با علی بگردان هرکجا که باشد.
۸- «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ، أن النبي صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَبُو بَكْرٍ فِي الجَنَّةِ، وَعُمَرُ فِي الجَنَّةِ، وَعُثْمَانُ فِي الجَنَّةِ، وَعَلِيٌّ فِي الجَنَّةِ، وَطَلْحَةُ فِي الجَنَّةِ وَالزُّبَيْرُ فِي الجَنَّةِ، وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ فِي الجَنَّةِ، وَسَعْدٌ فِي الجَنَّةِ، وَسَعِيدٌ فِي الجَنَّةِ، وَأَبُو عُبَيْدَةَ بْنُ الجَرَّاحِ فِي الجَنَّةِ».[رواه الترمذی].
از حضرت عبدالرحمن بن عوفسروایت شده است که رسول خداجفرمود: ابوبکر وارد بهشت میشود و عمر وارد بهشت میشود و عثمان وارد بهشت میشود و علی در بهشت داخل میشود، طلحه در بهشت داخل میشود و زبیر در بهشت داخل میشود و عبدالرحمن بن عوف در بهشت داخل میشود و ابو عبیده بن جراح در بهشت داخل میشود.
۹- «عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ لِي النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: فِيكَ مَثَلٌ مِنْ عِيسَى أَبْغَضَتْهُ الْيَهُودُ حَتَّى بَهَتُوا أُمَّهُ، وَأَحَبَّتْهُ النَّصَارَى حَتَّى أَنْزَلُوهُ بِالْمَنْزِلَةِ الَّتِي لَيْسَت له ثُمَّ قَالَ: يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ بِمَا لَيْسَ فِيَّ، وَمُبْغِضٌ يَحْمِلُهُ شَنَآنِي عَلَى أَنْ يَبْهَتَنِي». [رواه أحمد].
از حضرت علیسمنقول است که رسول خداجفرمود: تو به حضرت عیسی÷مشابهت داری یهودیان به او حسد کردند. حتی مادر او را تهمت زدند و نصارا با او در ظاهر محبت کردند تا حدی که او را در مقامی قرار دادند که حق او نبود. سپس حضرت علی فرمود: دو گروه نسبت به من هلاک خواهند شد، یکی آن که در محبت من غلو کند و مرا تعریف کند به آنچه که در من نیست، دوم بغضکنندهای که عداوت من او را برای بهتان آماده کند.
یادآوری: این فرمایش حضرت علی که دربارة من دو گروه هلاک خواهند شد یکی آنهایی که در محبتم غلو کنند دوم آنهایی که با من بغض روا دارند، با سندهای متعددی منقول است. حتی در کتب اهل تشیع وجود دارد. در مواضع متعددی از نهج البلاغة این قول با عبارات مختلف نقل شده است. و در جایی این هم آمده است: نظر گروهی که عقیدة متوسط نسبت به من دارند خوب است و این را هم فرموده است که از سواد اعظم یعنی بزرگترین جماعت مسلمین پیروی کنید.
از این گفتهها معلوم میشود اعتقادی که اهل سنت نسبت به حضرت علی دارد، حق است زیرا گروه متوسط ایشاناند. و خوارج و روافض هردو هلاکشوندهاند. زیرا خوارج تا حدی نسبت به وی بغض و دشمنی داشتند که ایمان او را انکار میکردند و روافض تا جایی غلو کردند که گروهی از آنها او را به الوهیّت برگزیدند. و عدهای دیگر معتقداند که حضرت علیسدر تمام صفات شریک رسول خدا هستند (که در حقیقت این عقیده با ختم نبوت متضاد است) و از بقیه پیامبران او را افضل میدانند.
۱۰- «عن عمر رضي الله عنه قال: ما أَحَدً أَحَقَّ بِهَذَا الأَمْرِ مِنْ هَؤُلاَءِ النَّفَرِ الَّذِينَ تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ عَنْهُمْ رَاضٍ، فَسَمَّى علياً وعُثْمَانَ، وَطَلْحَةَ، وَالزُّبَيْرَ، وسعيداً وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ رضي الله عنهم». [رواه الترمذی].
از حضرت عمرسروایت شده است که گفت: کسی برای خلافت لایقتر از آن شش نفری که رسول خداجهنگام وفات از ایشان راضی بود، نیست. پس نام علی، عثمان، زبیر، طلحه، سعد و عبدالرحمن بن عوف را برشمرد.
هدف این است که این شش نفر علاوه بر این که شایستگی خلافت دارند، به بزرگترین سعادت که همانا رضایت رسول اللهجاست نایل آمدهاند و منظور از این، نفی خشنودی پیامبر اکرمجاز دیگران نیست.