آمادهساختن لشکر سامه و سرکوبی مرتدّین
به محض شنیدن خبر رحلت آنحضرتجبعضی از قبایل عرب مرتد شدند، هرج و مرجهای گوناگونی پدیدار گشت و بعضی از مدّعیان نبوّت قیام کردند، از آن جمله یکی، مسیلمة کذّاب بود که در آخرین روزهای حیات آنحضرتجقیام کرد و نامهای هم برای آن جنابجارسال نمود ودیگری اسود عنسی بود. و زنی به نام سجاح هم بود. حضرت ابوبکر برای قلع و قمع و سرکوبی همة این مرتدین و مدّعیان نبوت کاذبه دستور اکید صادر فرمود. این نکته هم قابل ذکر است که آنحضرت در آخرین وصیّت خود دستور داده بود که لشکر اسامه به طرف کشور شام رهسپار گردد. چنانکه حضرت ابوبکر علیرغم مخالفت صحابة کرام این لشکر را به رهبری اسامه، به سوی شام گسیل داشت با وجودی که تمام صحابه نسبت به این موضوع با رأی حضرت ابوبکر مخالف بودند و میگفتند در این وقت پرآشوب که از هر ناحیه شعلة سرکشی از قبایل متعدد برخاسته است پیشقدمشدن در جنگ مناسب نیست.
در میان اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین حامیان جنگ از همه بیشتر حضرت عمر و حضرت علی بودند. امّا این هردو از حسّاسبودن احوال متأثر شده و برای نبرد مصلحت ندیدند. و حضرت عمر عرض نمود که ای خلیفة رسول خدا زمان درشتی نیست، به نرمی باید پیش رفت. حضرت ابوبکر به خشم آمد و فرمود: «أجبار في الجاهلية وخوار في الإسلام» یعنی ای عمر! شما در زمان جاهلیت درشت و سخت بودید و اکنون که در اسلام آمدهاید نرم شدهاید! بشنو: «تم الدين وانقطع الوحي أينقص وأنا حي» یعنی دین کامل گشته، وحی منقطع شده است، آیا در حیات من دین ناقص گردد. الله اکبر! حضرت ابوبکر بر دین اسلام چقدر استوار بودند. معلوم میگردد که یگانه وارث آیین پاک ایشانند. حضرت عمر میفرماید که وقتی این سخنان حضرت ابوبکر را شنیدم فهمیدم که خداوند سینهاش را منشرح ساخته است. با حضرت علی همین گفتگو پیش آمد، امّا ایشان به ملامت و مخالفت کسی پروا نداشته، دستور دادند که شتر مرا بیاورید. زیرا شخصاً به جنگ مرتدین خواهم رفت و فرمودند که لشکر اسامه هم روانه گردد و به خدا سوگند اگر کرکسها و کلاغها گوشت بدنم را بخورند نسبت به سپاهی که آنحضرتجبه رهبری «اسامه» دستور داده، جلوگیری به عمل نخواهم آورد! چنانکه فوراً لشکر روانه شد و ایشان بر شتر نشستند. از همه اول حضرت علی جلو آمده مهار شتر ایشان را گرفت و گفت: مقصود ما عدول از حکم شما نبود، و آنچه ما عرض کردیم به طور مشورت بود و گرنه بر حکمی که شما صادر فرمایید، اطاعت خواهد شد. (تاریخ الخلفاء و غیره...).
لذا برای قتال مرتدین افواج هم روانه شدند و هر سپاهی که به سمتی میرفت، فتح و ظفر نیز قرین و اقبال همرکاب بود و در چند روز از همه جوانب اخبار فتح و کامیابی رسید. طاعون مُهلکی که میخواست در اسلام شیوع یابد نابود گردید. در ظرف یک سال مدّعیان نبوت به جهنم واصل شدند، و مرتدین سرکوب گردیدند و لشکر اسامه هم فوج دلبر دشمن را زیر و رو کرده، با موفقیت هرچه تمامتر برگشت.
نتیجه آن که چشمهای همه باز شده که این همان معرکهای بود که پیشگویی آن در آیة قتال مرتدین از بالای هفت آسمان نازل شده بود و در آیة مذکور حضرت ابوبکر و افواج او را به لفظ محبوبانه یاد فرمودند. یعنی این گروه، محبوب و محبّ خدا است و این رمز هم در فهم هرکس آمد که در این جنگها چرا با حضرت ابوبکر اختلاف واقع شد و ایشان از دوستهای صمیمی خود چرا ملامت و سرزنش شنیدند. به این خاطر که در آیه مذکور بارزترین ویژگی این گروه «لَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖ» قرار یافته بود یعنی از سرزنش ملامتگران باک ندارند و هریکی از اصحاب بر این کارنامة حضرت ابوبکر تعریف و توصیف روا داشتند. حضرت ابوهریره میفرمایند: «قام في الردة مقام الأنبياء» و حضرت ابن مسعود فرمودند: «كرهناه في الابتداء وحمدناه في الانتهاء» یعنی در مرحلة نخست، ما روش او را ناپسند تلقی نمودیم امّا در پایان همه از او قدردانی کردیم.