قرآن مجید
نسبت به تلاوت قرآن مجید بسیار علاقهمند بود و مردم را به تلاوت آن دستور میداد و خود به آن گوش میداد. معلوم است که از این روش، شوق تلاوت در میان مردم تا چه حدی ایجاد میگردد. یک روز در حال گشتزنی به کنار مسجد رسید. دید که چند نفر در مسجد نشستهاند. عادت ایشان این بود که بعد از نماز عشاء مردم را از مسجد بیرون میکرد به جز کسانی که به نماز مشغول بودند. از آنان پرسید که کسانی هستند و برای چه نشستهاند؟ پاسخ رسید که «ابی بن کعب» با چند نفر دیگر به ذکر خداوند مشغول هستند. آنگاه نزد ایشان آمد و نشست و از هریک از ایشان خواست تا قرآن بخوانند. ابو سعید مولای ابو سعیدسمیگوید: وقتی نوبت به من رسید، هیبت حضرت عمر فاروق بر من غالب شد و زبانم بند آمد، به طوری که ایشان نیز متوجه شدند و فرمودند: بهتر است به دعا مشغول شوید [۷۲].
در نماز فجر سورة طویلی قرائت مینمود تا مردم با شنیدن قرائت او قرآن را یاد بگیرند.
در سال ۱۴ هجری، نماز تراویح را رایج کرد و به تمام استانداران نوشت تا در قلمرو خود نماز تراویح را بخوانند و رایج گردانند و در مدینه منوره برای نماز تراویح، دو امام، یکی برای زنان و دیگری برای مردان مقرر نمود [۷۳]. این امر زمینة خوبی برای حفظ قرآن را فراهم آورد.
در اقصی نقاط حکومت اسلامی تدریس قرآن را دایر و معلم تعیین نمود و برای معلمین حقوق و مزایایی تعیین نمود، به ویژه برای معلمین مکاتب قرآن مدینه منوره که برای تعلیم اطفال ساخته شده بودند، برای هریک پانزده درهم در هر سال تعیین نمود [۷۴].
تعلیم اجباری قرآن مجید را در میان بادیهنشینان رایج نمود و شخصی به نام ابوسفیان را با هیئت چندنفره مأمور ساخت تا قبایل اعراب را بررسی کنند و از آنان امتحان بگیرند و کسی را که اصلاً از قرآن چیزی نمیداند تنبیه کنند [۷۵].
حضرت معاذ بن جبل و عبادة بن صامت و ابی بن کعبشرا به شام اعزام داشت و فرمود: «اولاً به «حمص» رفته، چند روزی توقف کنید و نظام تعلیم قرآن را ترتیب دهید. و از آنها خواست تا یکی در حمص بماند و یکی به دمشق برود و دیگری به فلسطین. حضرت عبادهسدر حمص باقی ماند و حضرت ابوالدرداءسبه دمشق و حضرت معاذسبه فلسطین رفتند.
حضرت ابوالدرداءسروزانه بعد از نماز فجر در مسجد جامع دمشق مینشست و درس قرآن میداد و جماعتهای دهنفری ترتیب داده، برای هر جماعتی یک استاد معین کرد و خودش آنان را سرپرستی میکرد. طلاب خصوصی را شخصاً درس میداد. روزی از شرکتکنندگان آمار گرفت، معلوم شد که روزانه شانزده هزار نفر در درس قرآن شرکت میکنند [۷۶].
تعلیم قرآن از فرایض مهم سربازان به شمار میآمد. در هرسال از استانداران و فرماندهان سپاه اسلام، آمار فارغ التحصیلان درجة حفظ قرآن را میخواست. به طوری که حضرت سعدس، اسامی سیصد نفر از سربازان خود را فرستاد و حضرت ابو موسیساز استان بصره در یک سال، فهرست دو هزار حفّاظ را ارسال داشت. لذا فاروق اعظمساز او خیلی خشنود شده و حقوق او را اضافه نمود. در سالهای بعد نیز چندین فهرست طویل برای ایشان فرستاده شد و بعدها آمار حفّاظ قرآن در عهد فاروقی به چندین هزار نفر رسید.
قابل ذکر است که تنها خواندن قرآن مجید، منحصر به الفاظ قرآن نبود و اهتمام وافر آن جناب این بود که علاوه بر حفظ قرآن، قاریان در درک مفاهیم و معانی نیز کوشش نمایند. چنانکه امروز «حافظ قرآن» لقب کسی است که فقط الفاظ قرآن را حفظ نموده است. آیا امکان دارد که صحابة کرام به کسی درس قرآن بدهند و فقط بر حفظ الفاظ قناعت نمایند؟!
حضرت عمرسبسیار تاکید میکرد که قرآن مجید را از کسی یاد بگیرید که سلسلة یادگیری او به رسول خداجبرسد. روزی از یک اعرابی شنید که اِعراب آیهای را اشتباه میخواند. آنگاه فرمان داد تا دستور زبان عربی آموخته شود، و این اولین بنیاد و اساس علم نحو بود که پایهگذاری شد.
برای خدمت به قرآن مجید به قدری مشتاق بود که برای نوشتن آن اهتمام خاصی ورزید و از نوشتن با قلم خفی منع میکرد [۷۷].
در تعلیم تفسیر قرآن مجید، مخصوصاً آنچه مربوط به توضیح آیات و احکام و تفهیم مطالب میباشد، توجه خاصی مبذول داشت. البته توجه ایشان به مباحث غیر ضروری مانند داستانها و شأن نزول کم بود. روی همین اساس شاه ولی الله در إزالة الخفاء مرقوم میداد: «اما تفسیر قرآن عظیم پس ذروة سنام به دست حضرت فاروقسبه ظهور آمده» و چنانچه کسی میخواهد تفسیر آیات قرآن را که توسط حضرت فاروقسروایت شده ملاحظه کند، به «ازالة الخفاء» مراجعه نماید که در آن مجموعه بزرگی در این خصوص وجود دارد و گواه بر این است که حضرت عمر فاروقسچه قدر به قرآن مجید توجه داشتهاند.
[۷۲] طبقات ابن سعد جلد ۲ و ۳. [۷۳] طبقات ابن سعد جلد ۲ و ۳. [۷۴] سیرة العمرین - ابن جوزی. [۷۵] الإصابة فی تمییز الصحابة. [۷۶] ملل و نحل، ابن حزم. [۷۷] الاتقان فی علوم القرآن للسیوطی.