عرایضی چند از جانب مؤلف
۱- مطالبی که در این کتاب مندرج است همه از کتاب إزالة الخفاء حضرت شیخ ولی الله محدث دهلوی/گرفته شده است. و چنانچه از جایی دیگر مطالبی اخذ گردیده به مأخذ آن در پاورقی اشاره شده است.
۲- غرض از نوشتن این کتاب این است که برادران ناآگاه ما از حقایق و از احوال ضروری بزرگان دین باخبر شوند. تمام احوال مقصود نیست. بنابراین به اعتراضهای مخالفین و پاسخ آنها توجهی مبذول نشده است. اما همه اینقدر میدانند که اگر مدح و فضیلت کسی از قرآن مجید به ثبوت برسد، اعتراض و طعن بر او تا چه حدی صحیح و درست میباشد و معترضین تا چه حدی مسلمان گفته میشوند.
۳- بعضی از علمای کرام امام حسن را پس از حضرت علیس، در زمرة خلفای راشدین محسوب داشتهاند و همچنین پس از امام حسنس، حضرت معاویه را اضافه کردند. اما من به پیروی از جمهور علما خلافت راشده را به حضرت علیساز این لحاظ ختم کردم که خلافت امام حسن فقط شش ماه بود و بعداً خود ایشان زمام خلافت را به امیر معاویه واگذار کرده با او بیعت کردند و حضرت معاویه اگرچه به این خاطر که صحابی رسول خداجبوده دارای فضایلی است و بعد از او مسند خلافت به صحابی دیگری مزیّن نگشته. اما با این همه او را در زمرة خلفای راشدینشمردن خلاف تحقیق است، زیرا اوصافی که برای خلافت راشده ضروری است در غیر از جماعت مهاجرین یافت نشده و حضرت معاویه از گروه مهاجرین نیست.
۴- با مطالعه این کتاب، مطالعة آیات قرآنی که متعلق به فضیلت و ستایش اصحاب کرام یا خلفای راشدین میباشد، ضروری است و تفسیر تمام آیهها را حقیر به نحوی تحریر کرده است که هر آیه جداگانه رسالة مستقلی تفسیر شده است!
۵- غرض از خواندن شرح حال بزرگان دین و به ویژه صحابة کرام و خلفای راشدین (رضی الله عنهم اجمعین) این است که شوق و علاقة پیروی از آنان در قلب پدید آید و محبت ایشان وسیلة محبت رسول خداجقرار گیرد، و اگر کسی این هدف را درک ننماید، خواندن این تذکرهها برای او بیفایده است. زیرا این روایات، داستانها و حکایاتی نیستند که برای تفنّن و وقتگذرانی خوانده شوند، بلکه برای عبرت و پند و بیدارکردن مسلمین هشداری هستند که حداقل مسلمانان از اینگونه تذکرهها باید به این نتیجه برسند که عزتی که خداوند به اسلاف و بزرگان ما عنایت فرموده به حدی بود که همه نیروهای مقتدر جهان در برابرشان سر تعظیم خم کرده زانو بر زمین زدند و زمام سلطنتهای جهان در دست آنان قرار گرفت و جانوران از آنان اطاعت کردند و کوهها و دریاها به اوامرشان امتثال ورزیدند. امروز این عزت چرا از ما سلب شده است؟ و همان طوری که عزت اسلاف ما به عروج رسیده بود، امروز ذلت ما به نهایت پستی رسیده است. فرمان خداوندی است: ﴿ذَٰلِكَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ يَكُ مُغَيِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ﴾[الأنفال: ۵۳] یعنی این قانون الهی است که هرگاه قومی را به نعمتی نوازد آن را تغییر نمیدهد مگر زمانی که خود آن قوم در احوال خود تغییر ایجاد کنند.
اگر مسلمانان به طور یقین به این نتیجه برسند، متوجه میشوند تغییرهایی که نسبت به احوال سلف صالحین در ما پدید آمده است علتش این است که ما، دیانت را رها کردهایم و محبت و عظمت دین در قلب ما باقی نمانده است و فساد در نیات ما ایجاد شده. کاری که اسلاف ما کردهاند در جهت رضای خدا بوده و غرض دیگری نداشتند و هرگونه کارهای دنیویای که انجام میدادند، خدمت دین در آن نهفته بوده کاری که ما میکنیم، هدفمان غیر از حظ نفس چیزی دیگر نیست و هرگونه کارهای دینی که ما انجام میدهیم در آن اغراض و منافع دنیوی آشکار است. کاش ما با خواندن احوال بزرگان دین، متنبّه میشدیم و به راه راست میرفتیم، زیرا که با پیروی از بزرگان دین امروز هم تمام نعمتهای الهی مانند باران بر ما سرازیر خواهند شد.
هنوز آن ابر رحمت در فشانست
خم و خمخانه با مهر و نشان است
۶- از خوانندگان گرامی که از این کتاب مستفید میشوند استدعا میشود این حقیر و همچنین (مترجم و نیز مصحح) را در دعای خیر یاد کنند و اگر در جایی به خطا و لغزشی (مخصوصاً در ترجمه) برخورد نمودند، آن را اصلاح کنند، ﴿وَٱللَّهُ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِيمٞ ١٥﴾.
خداوند این کتاب را از باقیات الصالحات قرار داده، چند روزی که از زندگی باقی است، آن را در جهت رضا و خشنودی خویش صرف نماید. «آمین»
هذا آخر الکلام في هذا المقام والحمد لله رب العلمین وصلی الله علی نبیه وعلی آله وصحبه أجمعین.