مطالعه ای در معارف اسلامی

فهرست کتاب

۱۵- اخلاق آنحضرت ج

۱۵- اخلاق آنحضرت ج

عن أبي سعيدسقال: قال رسول الله ج:

«ومن يستعفف يعفه الله، ومن يستغن يغنه الله، ومن يصبر يصبّره الله، وما أعطى أحد عطاء خيراً وأوسع من الصبر» متفق علیه.

از ابو سعیدسروایت شده که: آنحضرت جفرمود:

«کسی که طلب عفت کند خداوند او را عفیف می‌گرداند، و کسی که از مردم استغناء کند خداوند او را بی‌نیاز می‌سازد، و کسی که از خداوند شکیبائی بخواهد خداوند او را صابر می‌گرداند، وبرای هیچ کس عطیه‌ای بهتر و وسیع‌تر از عطیه‌ای صبر داده نشده است».

این حدیث مبارک مشتمل بر چهار جملۀ جامع و مفید می‌باشد:

اول: کسی که از خداوند طلب عفت نماید خداوند او را عفیف می‌گرداند.

دوم: کسی که از مردم استغناء کند خداوند او را بی‌نیاز می‌سازد.

زیرا بنده زمانی کامل می‌گردد که اخلاص، رغبت، خوف و تعلقاتش بشکل عموم با خداوند قائم بوده و از مخلوق استغناء داشته باشد. ازینرو بر شخص لازم است که جهت تحقق یافتن این کمال سعی وررزد واسبابی را که باعث رسیدن به آن می‌شود جستجو کند. تا اینکه بندۀ حقیقی خداوند گردد. و از بردگی مردم آزاد شود. و این کار به توجه نمودن به دو امر صورت می‌گیرد:

۱- تعلقات خود را از مخلوق قطع نموده به این معنی که از چشم داشتن به دست مردم بکلی خود را بی‌نیاز گرداند، واز کسی نه به زبان حال ونه هم به سؤال چیزی بخواهد. از همین جهت آنحضرت جبرای حضرت عمرسفرمود: «وإذا جاء من هذا المال شيء وأنت غير مشرف ولا سائل فخذه وما لا فلا تتعب نفسك»(واگر ازین مال برایت چیزی بیاید بدون اینکه تو چشم داشتی بر آن داشته باشی، و یا آن را بطلبی آن را بگیر ورنه در طلب آن خود را خسته نساز).

عدم چشم داشت به مال کسی از تهه دل، وسؤال نکردن به زبان، بمنظور عفت وبی نیاز بودن از منت مردم، واز تمایل قلبی به ایشان وسیلۀ بسیار قوی برای پیدا شدن عفت می‌گردد، وباید شخص توجۀ خود را با مرد دومی مبذول دارد و آن اینکه نیاز خویش را تنها به خداوند عرضه نماید و به او توکل و اعتماد کند، وکسی که به خداوند توکل کند خداوند او را بسنده است. واین است هدف وغرض اساسی وامر اولی در حقیقت وسیلۀ برای امر دومی می‌گردد. زیرا کسی که از چشم داشت بدست دیگران خود را نگاه کند درین وقت برایش لازم می‌گردد. که تعلق وطمع و امید خویش را تنها به فضل و احسان خداوند نماید و به پروردگار خویش حسن ظن و اعتماد کند، و خداوند در نزد حسن ظن بنده‌اش بوده. به این معنی که اگر به خداوند خویش حسن ظن نماید، به مفاد خودش تمام می‌شود واگر سوء ظن نماید ضررش عائد حال خودش می‌گردد، وهر یک از این دو امر دیگری را مدد و تقویت می‌بخشند. وهر قدر که تعلق بنده به خداوند قوی گردد، به همان اندازه تعلقش از مخلوق گسسته می‌شود وهمچنین است عکس آن.

واین از دعاهای مأثوره آنحضرت جاست که می‌فرماید:

«اللهم إني أسألك الهدى والتقى والعفاف والغنى».

«ای بار الها! از تو هدایت، تقوی، عفت وبی نیازی را مسئلت می‌نمایم».

آنحضرت جهمۀ امور خیر را درین دعا جمع نموده است. هدایت عبارت از علم نافع و مفید، و تقوی عبارت از عمل صالح و ترک محرمات به تمام معنی بوده، که توسط آن صلاح دین صورت می‌گیرد. و سر چشمۀ همۀ آن‌ها قلب است. و به عفت از مردم آرامش و غنای قلبی برای انسان حاصل می‌شود، و کسی که از خداوند غناء وبی نیازی بخواهد او در واقع غنای حقیقی را بدست آورده است. ولو که عوائدش کم هم باشد. غنی به زیادتی مال و ثروت نبوده بلکه غناء همان غنای نفس است. و به عفت وغنی برای بنده مسلمان زندگی پاکیزه مهیا می‌گردد و از نعمت‌های دنیوی محفوظ می‌شود، وبه چیزی که خداوند برایش داده است قانع می‌گردد.

سوم: «کسی که از خداوند شکیبائی بخواهد خداوند او را شکیبا می‌گرداند» سپس در جملۀ چهارم گفته است: «اگر خداوند به بندۀ صبر را اعطاء کند همانا به وی افضل‌ترین و وسیع‌ترین و بزرگترین عطیۀ اعطاء نموده است. تا او را به انجام دادن امور یاری کند چنانچه می‌فرماید: ﴿وَٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ[البقرة: ۴۵]. «از خداوند به صبر و نماز یاری بجویید». صبر مانند سائر مسائل اخلاقی به مجاهدت و تمرین احتیاج دارد. ازینرو آنحضرت جفرمود: کسی که شکیبائی کند یعنی با نفس خود به مبارزه بپردازد و او را مجبور به صبر نماید، خداوند او را صابر می‌سازد. چه صبر از جملۀ بزرگترین اعطاهای خداوند بشمار می‌آید. زیرا که صبر به همۀ امور انسان تعلق می‌گیرد، و انسان به صبر نمودن کامل می‌شود ودر هر حال انسان احتیاج به صبر دارد تا بتواند به ادای وظائف خویش قیام کند، و آن‌ها را به صورت صحیح انجام دهد.

و ترک معاصی نیز به صبر احتیاج دارد. و قضا وقدر خداوند که باعث درد ورنج انسان می‌گردد نیز ضرورت به صبر دارد. تا انسان خود را از غضب نگاه کند وحتی نعمت‌های خداوند و چیزهای دوست داشته شدنی انسان نیز احتیاج به صبر دارد. تا جلو خواهشات نفس خود را بگیرد و به نعمت‌ها زیاد مسرور نگردد، واز مسیر خویش تجاوز ننماید بلکه نفس خویش را مشغول به ذکر خداوند بسازد. خلاصۀ کلام انسان در هر وقت و در هر حالت زندگی خویش احتیاج به صبر دارد. وبه صبر نمودن به فلاح ورستگاری می‌رسد چنانچه خداوندأاوصاف بهشتیان را بیان نموده می‌فرماید: ﴿وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَدۡخُلُونَ عَلَيۡهِم مِّن كُلِّ بَابٖ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٤[الرعد: ۲۳-۲۴]. «فرشتگان بر ایشان از هر دروازۀ داخل می‌شوند و می‌گویند: سلام بر شما به خاطر صبر (و استقامت) شما پس چه نیکو است جزای آن سرای». ونیز خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أُوْلَٰٓئِكَ يُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواْ[الفرقان: ۷۵]. «هم ایشان‌اند که به (جزای) آنکه صبر کردند بهشت برین را صاحب می‌شوند».

ایشان بواسطۀ صبر به جنت پر نعمت خداوند داخل می‌شوند، و منازل عالی و مرتفع جنت را دریافت می‌کنند. بندۀ مسلمان باید از خداوند عافیت بخواهد که او را به بلیه‌ای مبتلا نسازد. بلیه‌ای که انجام آن را نمی‌داند. واگر به بلیه‌ای مبتلا شد باید صبر کند. عافیت مطلوب وغرض اصلی در ابتلاء وامتحان بشمار می‌آید. وزمانی انسان به صبر مأمور می‌گردد که اسباب و متعلقات آن موجود باشد وخداوند یاری دهنده و یاور است.

خداوند برای صابران در کتاب خویش و به زبان رسول خود چیزهای بسیار عالی و گرامی را وعده داده است. وبه ایشان وعدۀ همکاری را در همۀ امور شان داده است. واینرا نیز خاطر نشان ساخته است که عنایت و توفیقش همیشه رفیق راه بندگان صابرش می‌باشد.

و خداوند ایشان را دوست می‌دارد، ودلها وقدمهای شان را ثابت و استوار می‌سازد. وبه ایشان آرامش و اطمئنان خاطر ارزانی می‌کند، وطاعات و عبادات را برای شان سهل و آسان می‌گرداند و از مخالفت ایشان را محفوظ می‌سازد، و رحمت، برکات و هدایت خویش را در وقت مصیبت نثار شان می‌سازد. و مقام شان را در دنیا و آخرت بلند می‌گرداند، وبه ایشان یاری ومدد می‌کند، و راه را برای شان هموار می‌سازد، واز دشواریها نجات شان می‌دهد، وبه ایشان وعدۀ سعادت، رستگاری و کامیابی را داده است، ومزد شان را کامل و بدون حساب می‌پردازد، و در دنیا برای شان عوض بیشتر وبهتر از آنچه را از ایشان از چیزهای دوست داشته شدنی شان گرفته است می‌پردازد.

خداوند برای صابران در برابر ناگواری‌های که متحمل شده‌اند در دنیا چندین برابر عوض می‌دهد، عوض عاجل در برابر مصیبت‌ها ورنج‌ها. صبر در اول مصیبت خیلی دشوار و سخت است، ولی در انجام نهایت امر سهل وآسان شده و عواقب خوشگواری را همراه دارد، چنانچه شاعری گفته است:

صبر مانند اسمش نهایت مزه تلخ دارد

ولی انجامش از عسل هم لذیذتر است