چیزهای آتی الذکر از مضرات بحساب میآید:
تزیین ظاهری مال و متاع و پوشیدن عیب آن، خدعه و فریب در خرید و فروش، کتمان عیب، زیاد نمودن در قیمت متاع تا مشتریان آن را خریداری نمایند. وبر فروش و خرید برادر مسلمان خود خرید و فروش نمودن، سائر معاملات و اجاره نیز همین حکم را دارد. بر خواستگاری برادرش خواستگاری کردن وطلب نمودن وظائف اشخاصی که به آنها گماشته شده واهلیت آن وظیفه را نیز دارند. همۀ این چیزها از امور ضررناک منهی عنه بشمار میآید. هر معاملۀ که به همین شکل صورت میگیرد خداوند در آن برکت نمیگذارد زیرا کسی که مسلمانی را ضررناک سازد خداوند او را ضررناک میسازد وکسی را که خداوند ضررناک نماید خیر وبرکت از وی گرفته میشود وشر و فساد او را احاطه میکند و این جزای کسی است که به همچو عملی دست یازد.
در تحت همین دستور ضررهای شریک برای شریک و همسایه به همسایه چه در گفتار باشد و یا در عمل داخل میگردد. تا بحدی که برای یک مسلمان جواز ندارد که به ملک شخصی خود چیزی را ایجاد کند که در آن همسایهاش متضرر گردد چه رسد از رساندن ضرر به همسایه به همین گونه نباید در وصیت به کسی ضرر برسد چنانچه خداوند میفرماید: ﴿مِنۢ بَعۡدِ وَصِيَّةٖ يُوصَىٰ بِهَآ أَوۡ دَيۡنٍ غَيۡرَ مُضَآرّٖۚ﴾[النساء: ۱۲].
ترجمه: «بعد از ادای آنچه متوفی وصیت کرده وبعد از ادای دین بشرط آنکه (از طریق وصیت) (به کسی) زیانی نرسد».
به اینکه به یکی از اعضای وارث خود بیشتر مال خویش را وصیت نماید ویا از تعداد وارثان کم کند، ویا بغیر وارث خود بمنظور ضرر رساندن به وارثین وصیت کند. همچین برای شوهر جواز ندارد که همسر خویش را ضررناک سازد وراههای ضرر رساندن به همسر زیاد است مثلاً او را بگونۀ ستم تحت فشار قرار دهد تا همسر مجبور گردد به دادن بدل الخلع خود را از ظلمش رهایی بخشد و یا بعد از طلاق رجعی بوی مراجعه کند تا همسر ضررناک شود و یا به یکی از همسرهای خود آنقدر میلان کند که همسر دیگر بحال تعلیق قرار گیرد.
وبدین ترتیب به وی زیان برساند. از آنجمله است میلان به یکی از طرفین بمنظور نفع رساندن به جانب مقابلش در داوری، گواهی وتقسیم اشیاء میان افراد وغیره. همۀ اینها در حساب ضرر رساندن بدیگران داخل میگردد و فاعل آن مستحق عذاب میشود وخداوند او را متضرر میسازد. وبدتر از آنها کسی گفته میشود که مردم را به حکام وامراء میکشاند تا حکام وامراء مردم را مورد عذاب قرار دهند و یا مالهای شان را بظلم بگیرند ویا مانع حق مسلم شان شوند. کسی که چنین عملی را انجام دهد باغی گفته میشود او باید به انتظار عذاب عاجل دنیا وعذاب روز واپسین باشد.
به همین سبب رسول خدا جاشخاص مریض را از داخل شدن به نزد افراد سالم منع نموده تا کسی متضرر نگردد. ونیز افرادیکه مصاب به مرض جذام (بند خوره) ودیگر امراض ساریاند از مخالطت با اشخاص تندرست نهی شدهاند این افراد وامثال شان در تحت این دستور خداوند داخل میگردند که میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ يُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَيۡرِ مَا ٱكۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا٥٨﴾[الأحزاب:۵۸].
ترجمه: «و آنانی که مردان مؤمن وزنان مؤمنه را بیسبب میرنجانند، بیگمان بهتان وگناه آشکاری را متحمل شدند». وپیامبر خدا جاز ایجاد خوف ورعب میان مسلمانان اگرچه بگونۀ مزاح هم باشد نهی فرمودهاند. از آنجمله است استهزاء وتمسخر نمودن به مردم، وآبروی مردم را ریختاندن، ومیان شان وسوسه ایجاد کردن زیرا تمام اینها از امور ضررناک ومشقت آور بحساب میآید وفاعل آنها مستحق عذاب خداوند میگردد.
چنانکه منطوق حدیث شریف بیانگر اینست که اگر کسی بدیگری ضرر ومشقت میرساند خداوند برایش ضرر ومشقت را مقرر مینماید، مفهوم حدیث مبارک این را میرساند که اگر کسی ضرر ومشقت را از مسلمانی دور میکند خداوند نیز ضرر ومشقت را از وی دفع نموده ودروازههای خیر را برویش میگشاید، این پاداشی است از جنس عملش خواه این پاداش بخودش تعلق بگیرد ویا بغیرش.