مطالعه ای در معارف اسلامی

فهرست کتاب

۱۲- صفت نماز

۱۲- صفت نماز

عن مالك بن الحويرثسقال: قال رسول الله ج: «صلوا كما رأيتموني أصلي، وإذا حضرت الصلاة فليؤذن لكم أحدكم، وليؤمكم أكبركم» متفق علیه.

از مالک پسر الحویرثسروایت شده است که: آنحضرت جفرمود: نماز را همانطور اداء کنید که مرا دیدید اداء نمودم، و هنگامی که وقت نماز فرا رسید باید یکی از شما برای تان اذان بگوید و کلانتر شما امامت دهد».

این حدیث مبارک سه جمله را احتوا نموده است. جمله اول از همه عظیم‌تر است، این فرموده آنحضرت «هنگامی که وقت نماز فرا رسید باید یکی از شمایان برای تان اذان دهد» مشروعیت ووجوب اذان را ثابت می‌سازد، و اینکه اذان باید بعد از دخول وقت داده شود زیرا آنحضرت جفرمود: «بلال اذان می‌دهد در اذان وی بخورید وبیاشامید تا اینکه عبد الله ابن ام مکتوم اذان دهد زیرا وی اذان نمی‌دهد تا اینکه برایش گفته شود صبح داخل شده صبح داخل شده».

اذان فرض کفایه است نه فرض عین. اگر به اوامر شریعت هر شخصی مکلف مورد خطاب قرار گیرد، و از وی اطاعات در آن امر خواسته شود این امر فرض عین می‌باشد و اگر تنها اطاعات از امر گردد، واشخاص معین نشود این امر فرض کفایه گفته می‌شود. و در اینجا گفته شد «باید یکی از شما اذان دهد» الفاظ اذان معروف است احتیاج به ذکر ندارد.

و مناسب حال مؤذن اینست که آواز رسا و بلند داشته باشد، و امین باشد، و اوقات اذان را بداند، و تعقیب کند. زیرا این کار برای رسیدن به هدفش بهتر می‌باشد. وهمینکه اذان را اکثریت مردم بشنوند کافی پنداشته می‌شود. حدیث شریف دلیلی است برای واجب بودن اذان در سفر و اقامت. اقامت نیز مکمل اذان است چرا که اذان اعلام نمودن برای داخل شدن وقت است و اقامت اعلام برای بر پا بودن نماز است.

احادیث فراوانی در مورد فضیلت و ثواب مؤذن و مستحب بودن اجابت مؤذن در کلماتی که تکرار می‌کند وارد شده است. و اینکه شنونده همان کلماتی را تکرار نماید که مؤذن در اذان خویش تکرار می‌نماید. مگر زمانی که مؤذن (حي على الصلاة وحي على الفلاح)بگوید که درین وقت بر شنونده لازم است کلمۀ را تکرار کند که در آن استعانت از خداوند بر حضور نماز ورستگاری خواسته شود و آن کلمه گفتن (لا حول ولا قوة إلا بالله)است. سپس به آنحضرت جدرود بفرستد و این دعای مأثوره را بخواند: (اللهم رب هذه الدعوة التامة والصلاة القائمة آت محمداً الوسيلة والفضيلة وابعثه مقاماً محمود ن الذي وعدته)بعد از آن برای خود دعا کند زیرا این وقت ازجمله وقتهای اجابت دعا است پس باید دعا کننده وقت را غنیمت شمرده به دعا بپردازد.

جملۀ دوم حدیث مبارک «کلانتر شما امامت دهد» واجب بودن جماعت را ثابت می‌سازد. و اقل جماعت دو نفر است بنام امام و مقتدی. واولی‌تر به امامت کسی است که در امور نماز آگاهی بیشتری داشته باشد. واین گفته درین حدیث صحیح آمده است که می‌فرماید: «يؤم القوم أقرؤهم لكتاب الله، فإن كانوا في القراءة سواء فأعلمهم بالسنة، فإن كانوا في السنة سواء فأقدمهم هجرة وإسلاماً»«امامت مردم را کسی بدهد که به کتاب خدا (قرآن مجید) خواننده‌تر باشد، واگر همه درین امر مساوی بودند، کسی حق اولیت را دارد که به سنت پیامبر عالم‌تر باشد، و اگر هه درین امر مساوی بودند، کسی باید امامت دهد که از حیث هجرت و اسلام از دیگران مقدم‌تر باشد».

واگر همه درین امر مساوی بودند باید کلان سال‌تر امامت دهد چنانچه در حدیث گذشته بیان گردید. پیش کردن کلان سالان در همۀ امور که در آن‌ها ترتیب مراد است مشروع می‌باشد مگر اینکه برای خورد سالان فضل ومزیتی دیگری ثابت باشد چنانچه آنحضرت جمی‌فرماید «کبّر، کبّر»از کلان شروع کن، از کلان شروع کن. وقتی که جماعت توسط امام و مقتدی‌ها بر پا شد باید مقتدی‌ها از امام در همه مسائل نماز پیروی کنند زیرا امام به همین منظور تعیین شده است تا به وی اقتداء شود، و زمانی که امام تکبیر می‌گوید مقتدی‌ها هم باید تکبیر بگویند وهمچنین زمانی که رکوع و سجده می‌کند ویا از سجده سر خود را بالا می‌کند. خلاصه در همۀ ارکان نماز باید مقتدی‌ها از عقب امام افعال نماز را انجام دهند. نباید این افعال را همراه با امام عملی کنند و نه هم از امام سبقت جویند، و اگر در رکوع و یا سجده، و یا در وقت بلند شدن از رکوع و یا سجده، و یا در وقت رفتن به رکوع و یا سجده، مقتدی‌ها از امام خویش پیشی گیرند نماز شان باطل و این عمل شان حرام است.

مقتدی‌ها مکلف‌اند که در همۀ افعال از امام پیروی کنند. انجام دادن افعال نماز همراه با امام و یا سبقت جستن بر امام و یا تخلف زیاد نمودن از امام در نماز ممنوع است. اگر مقتدی‌ها دو نفر ویا زیادتر از دو بودند بهتر آنست که در عقب امام صف بسته کنند. و اگر به جانب راست امام و یا به هردو طرف امام استاده شوند نیز مانع ندارد، و اگر مقتدی یک نفر باشد به طرف راست امام ایستاده شود. وزن‌ها در عقب صف مردها صف بسته کنند. و اگر یک زن هم باشد باید در عقب صف مردها استاده شود واگر چندین زن هم بود باید نیز مانند مردها در عقب شان صف بسته کنند. واگر یکنفر از مقتدی‌ها بدون عذر در صورتی که در صف جای هم باشد به تنهایی عقب امام ویا عقب صف‌ها استاده شود نمازش باطل می‌گردد. امام باید تکبیرهای انتقالی وسمع الله لمن حمده را به آواز بلند بگوید و در نمازهای جهریه قرآنکریم را به آواز بلند بخواند. امام باید رعایت حال مقتدی‌ها را در اوقات نماز بنماید و نماز خویش را با در نظر گرفتن کامل ساختن نماز، طولانی نکند.

جملۀ سوم که جزء اول حدیث مبارک است که می‌فرماید: «نماز را همان طوری اداء کنید که مرا دیده اید اداء نمودم» تعلیمی است از آنحضرت جدر قول وفعل چنانچه در حج آنحضرت جزمانی که به ادای افعال آن پرداختند فرمودند: «خذوا عني مناسككم»افعال حج خود را از من فرا گیرید. واین سخن پیامبر خدا ج«نماز را همانطوری اداء کنید که مرا دیده اید اداء نمودم» همۀ افعال وارکان نماز را شامل می‌شود. ازینرو باید نماز گذار همۀ شرطهای نماز را بجا آورد یعنی روی خود را بطرف قبله نماید ونمازی را که می‌خواهد اداء نماید نیت آن نماز را در قلب بنماید سپس الله اکبر بگوید وسبحانک اللهم .... ویا ادعیۀ دیگری که در حدیث آمده است بخواند وبعد اعوذ بالله وبسم الله بگوید و سورۀ فاتحه را با سورۀ طولانی دیگری در نماز صبح بخواند ودر نماز مغرب سوره‌های کوتاه را بخواند ودر سائر نمازها سوره‌های متوسط را قرائت نماید. و گفتن یک بار (سبحان ربي العظيم)در رکوع ویک بار (سبحان ربي الأعلى)در سجود واجب است وسه بار ویا زیاده از آن مستحب می‌باشد. ودر وقت بلند شدن از رکوع امام ومنفرد این جمله را بگویند: (سمع الله لمن حمده ربنا ولك الحمد حمداً كثيراً طيباً مباركاً فيه).واما مقتدی‌ها به گفتن (ربنا ولك الحمد حمداً كثيراً طيباً مباركاً فيه)اکتفاء کنند. سپس امام الله اکبر گفته به سجده رود و سجده به هفت اعضای بدن صورت می‌گیرد هردو قدم، هردو زانو، هردو کف دست وپیشانی و بینی نماز گذار. باید در وقت سجده همۀ این اعضاء در زمین تمکن پیدا کند، و پهلوی‌های خود را از شکم خود دور بگیرد و بازو‌های خود را در زمین فرش ننماید، سپس تکبیر گفته سر خود را از سجده بلند کند و پای چپ خود را فرش نماید و بر بالای آن بنشیند و پای راست خود را استاده کند وانگشتان پای خود را به طرف قبله نماید مگر در تشهد که بر سرین چپ خود بنشیند. ودر میان هردو سجده این دعا را بخواند (رب اغفر لي وارحمني واهدني وارزقني واجبرني)سجدۀ دوم خود را نیز مانند سجدۀ اول انجام دهد و به همین منوال همۀ نماز‌های خود را اداء کند. و باید میان هردو سجده و همچنین بعد از بلند شدن از رکوع طمأنینه نماید به این معنی که خود را استوار نموده لحظۀ مکث کند سپس در قعده (التحيات لله)را تا أخر بخواند وبعد از خواندن (التحیات) اگر نماز سه رکعتی ویا چهار رکعتی باشد استاده شود وبقیه رکعت‌ها را تنها به خواندن الحمد لله تکمیل نماید و در تشهد اخیر این درود ابراهیمی را بخواند (اللهم صل على محمد....)سپس این دعا را بخواند (اللهم إني أعوذ بك من عذاب جهنم، ومن عذاب القبر، ومن فتنة المحيا والممات، ومن فتنة المسيح الدجال)وبعد از آن هر دعایی مأثوره یی را که دوست دارد بخواند وسلام دهد. وبعد از سلام نیز دعاهای مأثوره که از آنحضرت جوارد شده است بخواند. تمام افعال واعمالی را که نماز گذار در نماز انجام می‌دهد داخل این فرمودۀ آنحضرت جمی‌گردد که می‌فرماید: «نماز را همانطوری اداء کنید که مرا دیده اید اداء نموده‌ام» که شخص نماز گذار در انجام دادن این افعال یا به امر وجوبی و یا استحبابی نظر به قرینه و مقام مکلف می‌گردد.

هر عمل نماز، که از نماز گذار نه به سهو و نه به قصد و نه هم به سبب اینکه در آن علمی ندارد اگر ترک نماید و آن عمل از ذمه‌اش ساقط نگردد آن را رکن می‌گویند، مانند: تکبیر تحریمه، خواندن الحمد لله، قعدۀ اخیر، سلام دادن، قیام، قرائت، رکوع، سجده وغیره.

وهر عملی که در نماز سهواً ترک شود و سجدۀ سهو او را جبران نماید واجب گفته می‌شود، مانند: خواندن التحیات در قعده اول ونشستن به آن، وتکبیرهای انتقالی وگفتن «سمع الله لمن حمده»برای امام و تنها گذار. و گفتن «سبحان ربي العظیم»سه مرتبه در رکوع و گفتن «سبحان ربي الأعلى»سه مرتبه در سجده.

وما سوای فرائض و واجبات سنت‌ها و مستحبات نماز گفته می‌شود و از جمله مکملات نماز بشمار می‌آید. روح ولب نماز حضور قلب در نماز و تدبر و تفکر در آیات که نماز گذار در نماز خویش قرائت می‌کند، و ذکر و دعاهایی که در قیام، رکوع وسجده خویش می‌خواند، وخضوع و خشوعی که در برابر پروردگار خویش انجام می‌دهد می‌باشد.

ومباحث دیگری که در حدیث مبارک داخل می‌شود اجتناب نمودن از اعمالی است که در داخل نماز ممنوع قرار گرفته است، مانند: خنده کردن، سخن زدن، تحرک زیاد بغیر ضرورت، زیرا نماز بدون اداء نمودن شرائط و ارکان و واجبات و ترک چیزهای که آن را باطل می‌سازد صورت نمی‌گیرد وباطل کننده‌های نماز بدو نوع است: اخلال واقع کردن به افعال لازمی نماز، وانجام دادن عمل ممنوع در نماز، مانند سخن زدن وغیره.