وعدههای دروغین
باید دانست که پیروان علیمحمد باب در مازندران (در قلعۀ شیخ طبرسی) و زنجان و یزد و نیریز و دیگر نواحی شورشهایی به راه انداختند، و حتی با سربازان دولتی جنگیدند، ولی همگی شکست خورده و کشته شدند، و خود علیمحمد را هم به دار آویختند. اما او با صراحت تمام در آثارش، سپاه خویش را پیروزمند میشمارد، و وعده میدهد که اگر شمار آنان به هزار تن برسد، بر همۀ مردم روی زمین غلبه خواهند کرد، چنانکه مینویسد:
«قل: إن الله ضمَّن علی نفسه بما نزّل في الكتاب بأن يغلبنَّ أحداً من أصحاب الحق علی مائة نفس من دونهم، ومائة منهم علی ألف من دونهم، وألف منهم علی كل من علی الأرض كلها» [۱۲۲].
یعنی: «بگو: خدا بر خود ضمانت کرده(!) بنابرآنچه در کتابش نازل نموده است که یک تن از یاران حق بر صد تن از غیر ایشان غلبه دهد، و صد تن از آنان را بر هزار تن از غیر آنها پیروز کند، و هزار تن از ایشان را بر همۀ مردم روی زمین چیره گرداند».
با صرف نظر از اغلاطی که در عبارت مذکور دیده میشود، به گواهی تاریخ وعدۀ مزبور در مورد پیروان علیمحمد دروغ از آب درآمد، و با آن که عدۀ آنان تنها در حادثۀ زنجان از هزار تن متجاوز بود، به سختی شکست خورده و کشته شدند، نبیل زرندی مورخ بهایی در کتاب خود مینویسد:
«در عدد اصحاب حجت (محمد علی زنجانی از پیروان باب) و عدد شهدای زنجان اختلاف است، بعضی به چند هزار نفر عدۀ شهدا را بالغ میدانند، بعضی هم بیشتر از اینها گفتهاند. شنیدم یکی از اصحاب جناب حجت، اسامی شهدا را یادداشت میکرده و یادداشتی از او باقی مانده که در آن قبل از وفات جناب حجت، هزار و پانصدونودوهشت نفر را که به شهادت رسیدهاند نگاشته است، و آنهایی که بعد از شهادت جناب حجت شهید شدهاند، دویستودو نفر بودهاند» [۱۲۳].
پیروان علیمحمد باب که فریب وعدههای دروغین او را خورده بودند، گمان میکردند که یاران مهدی موعودند و به زودی جهان را مسخر خواهند کرد، و بر خاور و باختر فرمانروایی میکنند، چنانکه میرزاجانی کاشانی مورخ بابی در کتاب «نقطةُ الكاف» مینویسد:
«حضرت قدوس (محمد علی بارفروش از پیروان باب) میفرمودند: ما هستیم سلطان به حق و عالم در زیر نگین ما میباشد، و کل سلاطین مشرق و مغرب به جهت ما خاضع خواهند گردید»! [۱۲۴].
آری، علیمحمد باب نه تنها وعدههای دروغین به پیروان خود میداد، بلکه میکوشید تا مخالفان خویش را نیز با این قبیل وعدهها جلب کند، چنانکه در نامهاش به میرزا آغاسی وزیر محمد شاه قاجار نوشته است:
«فسوف تری الملوك بين أيدينا ومن علی الأرض في خزائننا والله قوي حميد» [۱۲۵].
یعنی: «به زودی پادشاهان را در پیشگاه ما خواهی دید، و هرچه را بر زمین است در خزائن ما میبینی، و خدا نیرومند و ستوده است».
و البته نتیجۀ این شعارها – چنانکه میدانید – جز به دار آویختهشدنِ وی چیز دیگری نبود!
﴿فَٱعۡتَبِرُواْ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٢﴾.
[۱۲۲] منتخبات آیات از آثار حضرت نقطۀ اولی، ص۸ (مؤسسۀ ملی مطبوعات امری، ۱۳۴ بدیع. [۱۲۳] مطالع الأنوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی) به کوشش عبدالحمید اشراق خاوری، ص۶۲۵ (مؤسسۀ ملی مطبوعات امری، ۱۲۹ بدیع). [۱۲۴] نقطۀ الکاف، ص۱۶۲، چاپ لیدن (۱۹۱۰ م. برابر با ۱۳۲۸ هـ.ق.). [۱۲۵] کتاب «حضرت نقطۀ اولی» اثر مبلغ بهایی محمد علی فیضی، ص۱۵۲ (مؤسسۀ ملی مطبوعات امری، ۱۳۲ بدیع).