ماجرای باب و بهاء - پژوهشی نو و مستند درباره بهایی گری

فهرست کتاب

حسینعلی بهاء و رب أعلی!

حسینعلی بهاء و رب أعلی!

در بابیگری و بهایی‌گری - برخلاف اسلام - «شرک» به هیچ وجه با غلو دربارۀ انبیا و اولیا پیوند ندارد، بلکه شرک چیزی جز انکار باب و بهاء نیست! از این رو هرچند در حق آن دو مبالغه روا دارند بی‌اشکال است، زیرا که خود باب و بهاء در ذکر مقامات خویش از حد در گذشته‌اند، و هر گزافه‌ای را به قلم آورده‌اند و هیچ مقام و منزلتی را باقی نگذاشته‌اند مگر که خود را مشمول آن شمرده‌اند. میرزا حسینعلی بهاء در کتاب «بدیع» مهدی گیلانی را سرزنش می‌کند که چرا دربارۀ «ربّ أعلی» بودن باب تردید نشان داده است! و می‌نویسد:

«این که نوشته: (همان حضرت باب که شما ربّ اعلی می‌دانید). از این کلمه معلوم می‌شود که شما ربّ اعلی نمی‌دانید و یا تقیه نموده اید مثل مرشدین شما که در بعضی مواضع انکار می‌نمایند و تبری می‌جویند و به اطراف پشته پشته کتب مجعوله در اثبات حقیقت خود می‌فرستند، شما و كل من في السموات والأرض جميعاً بدانيد بأنا كُنَّا موقناً معترفاً مذعناً ناطقاً ذاكراً قائلاً منادياً مضجّاً مصرخاً متكلماً مبلّغاً معجّاً بأعلى الصوت بأنه هو ربُّ الأعلى»! [۳۴۰].

در اینجا ملاحظه می‌نمایید که میرزا حسینعلی به قول خودش اعتراف و اذعان و فریاد و فغان و ضجه و عجه می‌کند که علی‌محمد باب «ربّ اعلی» بوده است. یعنی: همان ادّعائی که در قرآن مجید از فرعون گزارش شده که:

﴿فَحَشَرَ فَنَادَىٰ ٢٣ فَقَالَ أَنَا۠ رَبُّكُمُ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٤[النازعات: ۲۳-۲۴].

@همه را گرد آورد و ندا در داد که من خدای والاتر شما هستم!!

و هرچند موسی÷او را از این ادعای متکبرانه نهی کرد، اندرز موسی را نپذیرفت. و به قول سعدی: نشنید، عاقبتش شنیدی! چنانکه در قرآنکریم می‌فرماید:

﴿فَأَخَذَهُ ٱللَّهُ نَكَالَ ٱلۡأٓخِرَةِ وَٱلۡأُولَىٰٓ ٢٥[النازعات: ۲۵].

@پس خدا او را به عذاب آخرت و دنیا گرفتار کرد!

سرانجامِ علی‌محمّد باب هم بی‌شباهت به فرعون نبود، زیرا که او را کشتند (و به روایتی جسدش را جانوران خوردند) [۳۴۱]﴿فَٱعۡتَبِرُواْ يَٰٓأُوْلِي ٱلۡأَبۡصَٰرِ ٢.

[۳۴۰] کتاب «بدیع»، ص ۴۳. (ضمناً باید دانست که «هو رب الأعلی»غلط است، زیرا الأعلی صفت رب شمرده می‌شود و صفت و موصوف در داشتن الف و لام با یکدیگر مطابقت می‌کنند، از این رو لازم بود که بهاءالله از مقصود خود به: «هو الرب الأعلی»تعبیر می‌نمود، اما در قرآنکریم که «ربکم الأعلی»آمده، به دلیل آن است که کلمۀ «رب» به ضمیر «کم» اضافه شده، و از این راه کسب تعریف نموده. بنابراین، به الف و لام نیاز نداشته است). [۳۴۱] سپهر در «ناسخ التواریخ»می‌نویسد: «جسدش را روزی چند در میان شهر به هرسو کشیده آنگاه بیرون دروازه انداختند، و خوردِ جانوران ساختند» ناسخ، ج ۳، ص ۳۰۵، چاپ اسلامیه، ۱۳۸۵ هـ.ق (البته بهائیان این روایت را نمی‌پذیرند، و عقیده دارند که جسد باب پس از قتلش به عکا منتقل شده است)!.