عمر جهان و شکل زمین
سید علیمحمد در آثارش گاهی از جهان هستی سخن میگوید و سخت به موهومبافی روی میآورد، به عنوان نمونه: عمر جهان را از پیدایش آدم تا ظهور خود دوازده هزار سال واندی میشمرد، و شکل زمین را همانند شکل الاغ معرفی میکند! به علاوه، گمان میبرد که اکثر مردم روی زمین با زبان فارسی آشنایی دارند! (همانگونه که ذیلاً خواهد آمد)، و از این قبیل سخنان واهی، چندان میآورد که عُقلا را در سلامت مشاعرش به تردید میافکند، چنانکه در کتاب «بیان فارسی» دربارۀ عمر جهان مینویسد:
«من ظهور آدم إلی أول ظهور نقطة البيان»از عمر این عالم نگذشته إلا دوازده هزار و دویست و ده سال [۱۲۶].
البته بابیها و بهائیانی که با علوم تجربی سر و کار دارند و از پژوهشهای دانشمندان دربارۀ پیدایش انسان آگاهند، به خوبی میتوانند به موهومبودن این سخن پیبرند.
باز، علیمحمد در کتاب «أحسن القصص» میگوید:
«إن الله قد قدّر الخيل من مركز الباء، والبغال في صورة الواو، والحمير على شكل الأرض لتركبوها في أسفاركم» [۱۲۷].
یعنی: «همانا خدا اسب را از مرکز باء (حرف ب) مقدر فرموده و قاطر را در صورت واو آفریده و خر را به شکل زمین قرار داده تا در سفرهای خود بر آنها سوار شوید»!
و نیز در کتاب «بیان فارسی» مینویسد:
اگرچه در این کَور اکثر خلق به کلمات فارسیه مستغنی هستند، و اگر کسی بخواهد فهم «بیان» را به هم رساند به قدر مایحتاج خود اخذ میکند [۱۲۸].
به طوریکه ملاحظه میکنید از سخنان علیمحمد باب چنین برمیآید که «اکثر خلق» زبان پارسی را میدانند و در فهم کتاب «بیان» از کلمات «فارسیه» به اندازۀ نیاز خود بهره میگیرند، هرچند در حقیقت کلمات فارسیۀ ایشان، به نوعی از عربی معوج نزدیکتر است، و اعجاز کتاب «بیان» در عجر نویسندهاش از فارسینویسی خلاصه میشود.
[۱۲۶] بیان فارسی، ص۹۵. [۱۲۷] احسن القصص، ص۱۹۷. [۱۲۸] بیان فارسی، ص۱۳۰.