ماجرای باب و بهاء - پژوهشی نو و مستند درباره بهایی گری

فهرست کتاب

آمرزش والدین به شرط بهایی‌شدن فرزند!

آمرزش والدین به شرط بهایی‌شدن فرزند!

می‌دانیم که از دیدگاه ادیان الهی، رستگاری هر انسانی وابسته به ایمان و عمل اوست، و نمی‌توان ادعا کرد که فلان شخص، با وجود بی‌ایمانی و زشتکاری در آخرت رستگار خواهد شد زیرا مثلاً پدرش، ایمانی استوار و کرداری پسندیده داشته یا فرزندش مؤمن و پرهیزکار بوده است! چرا که رستگاری اخروی انسان از امور اعتباری نیست که با حسب و نسب بتوان بدان دست یافت، بلکه از امور حقیقی شمرده می‌شود که با ایمان شخصی و ملکات روحی و اعمال هرکس پیوند دارد. به همین دلیل ملاحظه می‌کنیم که در قرآنکریم از شقاوت پسر نوح و پدر ابراهیم و همسر لوط و عموی پیامبر اسلام (ابولهب) به دلیل کفرشان سخن به میان آمده، تا ثابت شود که نسبت خویشاوندی جای ایمان را نمی‌گیرد، و اگر انسانِ با ایمان و وارسته‌ای به مرتبۀ فلاح پیوست دلیل ندارد که مثلاً پدر یا مادر کافر و نالایق وی هم رستگار شود. این اصل، از مُسلّمات همۀ ادیان الهی است و ادلّۀ قاطع عقلی نیز آن را تأیید می‌کند. ولی در بهائی‌گری اصل قویم مزبور انکار شده و حسینعلی مازندرانی تصریح نموده است که هرکس بهایی شود پدر و مادر وی آمرزیده خواهند شد، و در دار آخرت مورد عنایت پروردگار قرار می‌گیرند، هرچند از مخالفان بهائیت باشند! چنانکه در پاسخ به یکی از پیروان خود می‌نویسد:

«ذکر مقام ابَوَین در دار آخرت نموده بودید، یکی از فضل‌های مخصوصۀ این ظهور آن است که هر نفسی به مطلع أمر (یعنی بهاءالله) اقبال نموده، ابوینِ او اگرچه به ایمان به ظهور فائز نشده باشند، پرتو آفتاب عنایت الهیّه ایشان را اخذ فرماید»! [۳۵۲].

ضمناً میرزا حسینعلی برخلاف آنچه در اینجا گفته است در اثار خود یوم الآخر (یا بازپسین) را که در قرآن مجید یاد شده، به روزگار خودش «تأویل» می‌کند، و می‌نویسد: «إنه هو یومنا هذا»(یعنی: آن روز، همین روزگار ما است) و از این حقیقت غفلت دارد یا تغافل می‌کند که قرآن مجید دربارۀ آن روز فرموده است:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّكُمۡ وَٱخۡشَوۡاْ يَوۡمٗا لَّا يَجۡزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوۡلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَيۡ‍ًٔاۚ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ٣٣[لقمان: ۳۳].

«هان ای مردم! از نافرمانی خدای خویش بپرهیزید و از روزی بترسید که هیچ پدری برای فرزندش کاری نسازد و هیچ فرزندی پدر را کارساز نباشد، همانا وعدۀ خدا حق است، پس زندگی دنیا شما را نفریبد و شیطان فریبکار شما را به خدا غرّه نکند»

[۳۵۲] کتاب «اقتدارات» ص ۳۱ و ۳۲.